eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✨به نام او که ترسیم‌گر صفحه جغرافیایی و خالق بشر در زمین است. 🍃بشری که مَلَک در شگفتی او مانده و فلک بعد از هزاران چرخ، او را در نقطه ای رها می‌کند که ماحصل و رفتار خویش بوده! حال میخواهد آن نقطه جهنم باشد یا . 🍃ولی حالا حرف قلم از بنده‌ای است که فلک و ملک حیران او ماند‌ند و به هنگام رهایی، به نقطه ای به درآمد که اهل زمین غبطه خوردند به حالش.نامش مجتبی بختی بود، یا شاید هم جواد رضایی*! 🍃که در همهمه سبز بهار وَ به هنگامه نور خداوند، این تحفه بهشتی را به امانت به خانواده‌اش سپرد؛ و مادرش چه خوب رسم امانتداری می‌دانست که سر را فدای تن بی سر ارباب کرد. 🍃 زندگی مجتبی شاید در همین دو سال دوندگی و بی‌قراری اش برای دفاع از حریم خلاصه میشد. و همین گره ای بود که مجتبی هرچه سعی در باز کردنش داشت کور تر میشد وَ با دعا و رضایت مادر بود که این گره باز شد و مقدمه ای شد بر آسمانی شدنش🕊 🍃امسال ششمین بهار است که مادر ، تولد سی و سه سالگی مجتبی را بر سنگ سرد مزارش جشن میگیرد💔 🎊میلادت مبارک (س) پ.ن* شهیدان مجتبی و مصطفی بختی که با نام های مستعار بشیر زمانی و جواد رضایی برای دفاع از حرم به سوریه رفتند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱٢ فروردین 🧉🎂🎂🎂🍰🎂🎂🎂🍰🎂🎂🎂 📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : بهشت رضا
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ‍ ♡به نام قرار بی قراران♡ فتوا صادر شد: «مولف کتاب آیات که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم، چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به می‌باشند. از غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود است ان‌شاءالله.» 🍃و این بار برخواسته از سرزمین سدرهای سبز، مظلومانه فدا می شود. 🍃در این درگه، زمان و مکان معنا ندارند، تفاوتی میان ایران، لبنان، آفریقا و حتی انگلستان یافت نمی‌شود. مگر نه اینکه "محور هدایت و گمراهی، و افکار انسان است؟"♥️ 🍃آری! اینگونه است که مصطفی محمود، از خیابان های سرد ، چشم می‌پوشد و به آرام خانه‌ی عشق حسین(ع)، پناه می‌جوید. او راه نگاه به سوی دارد، به سوی پیر غلام (ع). 🍃مصطفی محمود، لندن را به خویش مبدل می سازد و از خونش، رایحه ی متصاعد می شود. آری! اینگونه است♡ 🍃ما نیز باید کربلای وجودمان را بیابیم و آن دم که ولی اشارتی کرد، فرمانش را به جان پذیریم. 🌺به مناسبت سالروز تولد ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۱۲ فروردین ۱۳۴۷ گینه کوناکری 🎂🎂🎂🎂🎂🍒🍒🍒🍒 📅تاریخ شهادت : ۲ محرم ۱۳۶۸ لندن 🥀مزار شهید : جنوب لبنان
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✨به نام خدا 🍃باز هم قلم بر صفحه می چرخد از جنگ میگوید ،از دفاع، از عملیات بیت المقدس و شهیدانش🕊 🍃هرچند ک نمیشود پاکی این را با هیچ کلمه ای به تصویر کشید اما میشود تا آنجا که جان در بدن است از مردانگیشان دم زد و گفت تا به یاد بیاید ، مردانگی از یاد نرود و زنده شود. 🍃عشق به خدا ؛همچو نیرویی تازه همواره در بدن این سرزمین تزریق می شد و ناممکن هارا ممکن میساخت! 🍃آنچنان که در شرایط سخت و دستان خالی بشود در مقابل بعثی ها ایستادگی کرد.جبهه مسلمانان جبهه است و سن و شغل در آن بی معنی. 🍃گویی این قافله برپاشده بود تا دست واقعی را رو کند. مردانگی به تصویر کشیده شود تا همگان ببینند ما از خاکمان با جانمان میکنیم و شهید اصغر سلیمانی ؛جوانی که در برابر طاغوت سکوت نکرد و برای آگاهی مردم فریاد سر داد. 🍃وظیفه پخش اعلامیه امام (ره) و نوارهای سخنرانی روحانیون مبارز را بر عهده گرفت و در همان زمان ها پس از اتمام دانش سرا ،به دبیری حرفه و فن مدرسه راهنمایی قائم بورکی منصوب شد، دلسوز و مهربان که با دل و جان دانش را می آموخت و روحیه خستگی ناپذیرش زبان زد همه بود آنجور که شب و روز خویش را وقف خدمت به مردم میکرد. 🍃و این چنین از خود پند به جای گذاشت:"احساس شرمندگی می کنم در خشت بمانم و به جمع نپیوندم . برادران و خواهران شما همینگونه که تا کنون پیرو خط امام بوده اید همچنان بمانید بلکه فعال و پر کار تر در کار هایتان ، رضای خدا و ارتباط ولی فقیه و روحانیت مبارز را در نظر داشته باشید ."* *فرازی از وصیت شهید ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅۲
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌺🍃🌸 🌸 💌 🔵همسر شهید مدافع‌حرم یدالله ترمیمی بذار به اندازه‌ی تمام این روزها که نمی‌بینمت، ۵۰بار ببوسمت! بهم قول دادی زود برمی‌گردی و همیشه جایی ماموریت می‌رفتی، شوخی می‌کردی می‌گفتی عمودی میرم افقی برمی‌گردم و به قولت عمل کردی و زودتر از بقیه برگشتی اما ایندفعه شوخیات به جدی تبدیل شد و به قول خودت افقی برگشتی⚰😔 وقتی برگردوندنت، برای اولین‌بار خواستم ببینمت! یاد خوابم افتادم که حدود یکسال قبل خواب دیدم. بهم خبر میدن یــــدالله‌ام شهید شــــده و توی تابوت میارنش که چندتا تابوت شهیــــد دیگه هم بود و من میرم بــــالای سرش! میخوان تابوتو بــــاز کنند؛ توی دلــــم میگم خــــدا کنه عزیزِ مــــن نباشه و از خواب، بیــــدار میشم😥 لحظه‌ای که میخوان تابوتو باز کنن، این جملات تماما درون من می‌پیچه که کاش اونی که توی تابوته، یدالله نباشه اما انتظار به پایان میرسه و چهره نورانیتو می‌بینم و تمام امید من، یکباره به ناامیدی تبدیل میشه اما قیافه‌ات مثل موقع‌هایی بود که می‌خوابیدی و من به چهره آرومت دقایقی خیره می‌موندم و لذت می‌بردم و دستمو آروم میبرم سمت صورتت تا نازت کنم💞 یادمه همیشه صورتت گرم بود و خیلی وقتها می‌گفتی صورتمو بزارم روی صورتت اما این‌دفعه، تا دستم به صورتت رسید، از سردی بدنت دل من مثل یه تیکه یخ ریخت! دیگر برایم هیچ چیز مهم نبود! انگار تمام دنیا برایم تمام شد! چقــــدر در وجودم به پستی دنیا پی بُردم که چندهفته قبل با هم برنامه‌های آینــــده‌مان را مــــرور می‌کردیم ولی حالا، همــــه‌چی خلاصه شد در یک جعبــــه‌ی چوبــــی😭 یدالله تو گفتی زود برمی‌گردم! راست گفتی زود برگشتی ولی خوش‌مرام! رواست که چندسال بگذرد و روی ماهت را نبینم؟!🥀❤️ ای هم‌نفس! ای هم‌سفـــر! کجایی؟ 🌸
۲ ایرج راننده رو موقع پیاده شدنم دیده بود فقط دنبال بهونه بود پدرم زورش بهش نمیرسید و فقط بهش گفت بار آخرشه اینکار رو میکنه اونم رفت. چند روز بعد اومد خونمون و از دل بابام درآورد. پدر زود بخشیدش خرج دانشگاهم زیاد بود.پدرم دیگه توان نداشت. با کلی اصرار ازش اجازه گرفتم تا یه کار پیدا کنم.‌ تو اطلاعیه روزنامه کاری پیدا کردم و برای مصاحبه رفتم.‌ مدیر شرکت کنار همسرش نشسته بود و سوال میپرسید. شرایطم رو که گفتم همسرش خوشش نیومد. گفتم‌روز های فرد دانشگاه دارم ساعت ۱۲ به بعد میام‌ ولی تا ۶ میمونم‌ که جبران‌ بشه. گفت نه ولی مدیر شرکت خلاف حرفش حرف زد و گفت قبوله. من اونجا مشغول به کار شدم ولی از همون اول همسر مدیر شرکت با من بد شد.‌ دو سه باری خواستم‌ به مدیر شرکت از همسرش بهش شکایت کنم ولی همکارا گفتن خیلی همدیگرو دوست دارن و اگر اعتراض کنی بیرونت میکنه. منم سکوت کردم یکی از دوستای دانشگاهم بهم گفت که برادرش من رو دیده ازم خوشش اومده. گفت قصد ازدواج داره. میخواد باهات حرف بزنه از ترس ایرج فوری جواب رد دادم. میخواستم با داییم حرف بزنم‌ همون شب اومد خونمون ولی جز با مادرم با هیچ کس حرف نمیزد. شام رو کنار ما خورد خواست بره اما مادرم‌نذاشت.‌ما یه اتاق بیشتر نداشتیم. چشمم رو بستم و دایی فکر کرد خوابیدم.‌ با مادرم‌شروع به صحبت کرد. متوجه شدم برای خرید ماشین از ایرج پول نزول کرده اما نتونسته به موقع پس بده الان از اصل پول هم بیشتر بهش بدهکاره. مادرم‌ گریه میکرد.‌ ادامه دارد... کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:یوسف🦋 :6 :الاستاد:حامدشاکرنژاد ایرانی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ طرح به مناسبت تولد حاج احمد متوسلیان 🎂🎉 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 غربت عجیب حضرت مهدی عج 🎤مهدی دانشمند 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات🌸 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🔴شبهاي ماه رمضان را به هدر ندهيد! ✅در محضر آیت الله فاطمی نیا: 💠 شبهاي ماه رمضان را به هدر ندهيد، هرمقدار كه حال داشتيد از نماز شب را بخوانيد. 🔰 نماز مستحبي از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه بعد از نصف شب چهار ركعت ( دو تا نماز دو ركعتي) نماز خوانده شود و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه با تمام جان گفته شود: "ما شاءالله" یعنی:هر چه او (خدا)بخواهد 💥الله اكبر از اين تعبير بلند... ✍در روايت است كه خداوند به ملائكه ميگويد چه چيزي به اين بنده ام بدهم؟ ✳️ملائكه ميگويند خداوندا ما عقلمان نمیرسد! 🥀الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ🥀 🦋🦋🦋
۳ یک‌ماه بعد ایرج سفته های دایی‌م‌ رو اجرا گذاشت. و حکم بازداشتش رو گرفت. پدرم تازه فهمید علت پولدار بودن پسر برادرش چی بوده. دایی‌م فراری شد ایرجم که دستش برای همه رو شد اومد خونه‌ ما با قلدری گفت نگین باید زن من بشه.‌ پدرم بهش گفت تا خود نگین نخواد نمیتونی مجبورش کنی. اما ایرج خیلی دست پر بود و گفت اگر من زنش نشم دایی جواد رو پیدا میکنه و میندازه زندان.‌ اما اگر قبول کنم که باهاش ازدواج کنم‌ سفته ها رو میده به خودمون.دو روزی مادرم ساکت بود و روز سوم با گریه التماسم کرد که قبول کنم. گفت ایرج هم پولداره هم دوستت داره. به زن ربطی نداره شوهرش از کجا پول میاره تو توی گناه اون شریک نیستی تو رو خدا یه کاری کن داییت رو نجات بدی. مادرم به خاطر نجات برادرش میخواست من رو فدا کنه.‌ قبول نکردم و از اون‌روز مادرم باهام لج شد.‌ باورم نمیشد بهم تهمت میزد و مدادم بی احترامی میکرد. پدرمم از ارس ایرج ساکت بود شرایط برام سخت شد.‌ هر روز میاومد و تهدید میکرد.‌ بهش گفتم باشه سفته ها رو بیار. گفت بعد از بله‌ی سر عقد.‌ با غصه رفتیم محضر. دایی‌م هم خوشحال اومد.‌ بله رو که دادم سفته ها رو گرفت از من تشکر کرد و رفت. منم بی‌عروسی و هیچ مراسمی راهی خونه‌ی زن‌عموم شدم. ادامه دارد... کپی‌حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🎥 ۴۵ ثانیه وقت بذارید و این حرفهای ‎حاج احمد متوسلیان رو گوش بدید به این میگن سرباز امام زمان 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋 🇮🇷 |
📣📣📣📣📣فـــــــوری و مــهــم❌ ✅ کاش توانایی داشتم که به کل مردم مومن و انقلابی ایران این بنر رو میفرستادم!👍 🔹 شرکت در این کارگاه از واجباته💯 💡پـــاسخ به تـــمــامی شبهات روز در مورد امــر به معروف و نهی از منکر 🔴کـــاملا رایگانچهار شنبه ۱۶ فروردین ⏰ ساعت ۲۱ الی ۲۳ 🔰لینک اسکای روم🔰 https://www.skyroom.online/ch/mouod/vebinar 🔰لینک پخش زنده ایتا🔰 https://eitaa.com/joinchat/3518955713C6b2bc116ef 💥اگر مایل هستید که هنگام شروع جلسه برایتان پیامک یادآوری ارسال بشود، همین الان عدد «۱» را به سامانه پیامکی 50002615 ارسال نمایید حتما لینک رو برای بچه مذهبی ها بفرستید ❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🎥 ۴۵ ثانیه وقت بذارید و این حرفهای ‎حاج احمد متوسلیان رو گوش بدید به این میگن سرباز امام زمان 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋 🇮🇷 |
:﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ «روز سیزدهم» یـاد عقیـق یمنم یـاد شیر نَر ارباب كریمم «حسنم» به رخ ماه و دلاراش «اَجرنا یارَب» نام «قاسم» بنویسید به روی كفنم 🌷 🦋🦋🦋
:﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 💌 🌕شهید مدافع‌حرم عبدالله اسکندری ♨️دوران دفاع مقدس 🌻سردار اسکندری هميشه يک دلواپسی داشت كه از دوستان شهيدشان جامانده است. در مدت حضورش در دفاع‌مقدس، من و مادر شهيد در ستاد پشتيبانی جنگ فعاليت داشتيم. مادر ايشان خيلی فعال بودند؛ از پختن نان بگيريد تا بافتن پليور برای رزمندگان اسلام؛ هر آنچه در توان داشتيم، انجام می‌داديم. 🌻سردار عبدالله اسکندری به مدت ۸۴ماه در جنگ و جبهه حضور داشت که در اين مدت ۹بار مجروح شدند و ۲۵درصد جانبازی داشتند. او همرزم سردار جاويدالاثر حاج احمد متوسليان بود. 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ☘اللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد☘ 🦋🦋🦋
یار من بودی تو، هر جا هیچ‌کس یارم نبود رخصتی فرما، در این هنگامه، باشم یار تو ماه من! می‌دانم از چشم رئوفت دور نیست این خطا را هم ببخشد، قلب مردم‌دار تو ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
:﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ‍ 🍃 در سال ۱۳۶۱ رفت و هنوز برنگشته است... 🍃فرمانده ای که آرامش این روزها را از تلاش ها و رشادت های او و امثال او داریم. 🍃 چشم های زیادی منتظر حاج احمد متوسلیان هستند و دلهای زیادی از بی خبری اش پیر شدند... 🍃او هم چون اربابش زیر بار ظلم نرفت. نمی دانم سرنوشتش چون اربابش شد یا چون کاروان اسرا اما او نمونه بارز است.حال چه اسیر باشد چه .... 🍃منتظران این قصه بلا تکلیفی ۳۸ ساله هنوز هم منتظرند. ، برگرد و پایان بده به این غم بی خبری. بیا، این انقلاب و این روزها نیاز دارد به تو.... 🍃حاج_احمد، دعا کن. نشویم. شرمنده تلاش های تو، دلتنگی ها و بی قراری های خانواده ات. ✍️نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد: ۱۵ فروردین ۱۳۳۲.تهران 📅تاریخ ربوده شدن: ۱۴ تیر ۱۳۶۱.لبنان 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
۴ دانشگاه رفتن رو برام‌ممنوع کرد و سرکار هم‌ نذاشت برم. به زن‌عموم گفتم من از صبح تا شب تو خونت کار میکنم تو فقط از پول عمو بده من بخورم. پول ایرج حرومه. گفت باشه. تا ایرج از خونه بیرون میرفت میرفتم پایین و شروع به کار کردن میکردم. زن‌عموم زن خوبی بود. گفت نمیخواد کار کنی اندازه‌ی نهار و شامت بهت میدم ولی من قبول نکردم اصلا از ایرج هیچی نمیخواستم. وقتی فهمید که من از مالش نمیخودم. گوشت و برنج خرید و گفت بپزم. پختم اما سر نهار مثل همیشه بهش گفتم روزه‌م. داد کشید که باید بخوری. هیج علاقه‌ای بهمدیگه نداشتیم سر لج و لج‌بازی من رو گرفته بود که مثلا روی من رو کم کنه. گفتم نمیخورم و ایرج شروع به کتک زدن من کرد. بعد هم مجبورم کرد غذا رو بخورم.‌ دیگه دستش هرز شد و بیخود و بیجهت هر شب کتکم میزد. یه روز مادرم زنگ زد گفت حالم خوب نیست بیا خونه. به مادرشوهرم گفتم و رفتم وقتی برگشتم ایرج تازه داشت کلید رو توی در میکرد تا بازش کنه. متوجهم شد و با عصبانیت پرتم کرد وسط حیاط.حرفش این بود که کجا رفتی. هر چی توضیح دادم قبول نکرد.‌ از شانسم هیچ کس هم خونه نبود که بیاد نجاتم بده. همیشه بعد از دعوا از خونه میرفت. زنگ زدم به داییم که بیا نجاتم بده. ادامه دارد... کپی حرام
:﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌺🌺🌺🌺 احمد متوسلیان در ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش در بازار تهران در شغل شیرینی‌فروشی کمک می‌کرد. احمد در کودکی بسیار گوشه‌گیر بود. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ دیپلم گرفت. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و درشیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. تولدت مبارک سردار عزیز 🍰🎂🧁🎁🎉 🎊🎈🎁🎉🎊🎁🎈🎉🎊 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🔴شبهاي ماه رمضان را به هدر ندهيد! ✅در محضر آیت الله فاطمی نیا: 💠 شبهاي ماه رمضان را به هدر ندهيد، هرمقدار كه حال داشتيد از نماز شب را بخوانيد. 🔰 نماز مستحبي از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه بعد از نصف شب چهار ركعت ( دو تا نماز دو ركعتي) نماز خوانده شود و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه با تمام جان گفته شود: "ما شاءالله" یعنی:هر چه او (خدا)بخواهد 💥الله اكبر از اين تعبير بلند... ✍در روايت است كه خداوند به ملائكه ميگويد چه چيزي به اين بنده ام بدهم؟ ✳️ملائكه ميگويند خداوندا ما عقلمان نمیرسد! 🥀الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ🥀 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌸 اعتراف به گناه 🌸 🌼🌿 جانا ! جان ناقابلم که امانت توست را بپذیر و از خطاهایم درگذر که من فراق تو و طاقت و تحمل عذاب تو را ندارم. بارالها ! من همان بنده ای هستم که سالها در گمراهی به سر برده و عصیان اوامر تو را کرده ام امّا اینک معترفم به گناهانم و اقرار می کنم به این که در اشتباه بوده‌ام امّا این را می دانم که غیر از تو کسی را ندارم و هرگز کسی پیدا نمی شود که مرا از این هلاکت نجات بخشد و این را هم می دانم که تو اَرْحَم الرّاحِمین هستی و مهربان تر از تو کسی نیست. پس ای خدای من ، از گناهان من درگذر و توفیق لقایت را که نصیب شهدای راهت می‌ کنی نصیب من هم کن. 🌿🌼 🌹 طلبه ی شهید محمود علومی 🌹 💮 نشریه امتداد ٣٣ ، ص ١ 💮 🌠 رفتند تا بمانند ، نماندند تا بمیرند ! 🌹🕊🍀🇮🇷 💐 روحشون شاد و یاد و نامشون همیشه گرامی و راهشون پر رهرو باد 💐 🌸🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌸 🌸🤲 الّلهُمَّ اَحفِظ قائِدَنا وَ حَبیبَ قلوبَنا وَ نورَ اَعینَنا نائِبَ المَهدی اِمامَنَا الخامِنه ای حَتّی یَصِلَ فَرَجَ مَولانَا الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸 🌸🤲 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ 🤲🌸 🌸🤲 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🤲🌸 🌸🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸 🦋🦋🦋
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ باسلام هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم. 🌷 پاسدار شهید، علی ناطق نوری 🌷 تولد: ۲۳ دی ۱۳۳۷، تهران 🌷 شهادت: ۱۱ فروردین ۱۳۶۵، فاو 🌷 سن موقع شهادت: ۲۸ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد. ✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز: ✅ امت شهید پرور و قهرمان ایران! بدانید در لحظه‌ای از زمان قرار گرفته‌اید، که خداوند شما را در این مرحله از تاریخ به وسیله ۳ عامل بزرگ مورد آزمایش قرار داده است. 1⃣ اول نهضت بزرگ انقلاب اسلامی، 2⃣ دوم شروع جنگ تحمیلی 3⃣ سوم و از همه مهم‌تر و مشکل‌تر، ادامه جنگ تا پیروزی می‌باشد. ✅ خداوند در این موارد امام را به وسیله امتش و امت را به وسیله امامش امتحان نموده است و بدانید که ادامه جنگ همراه با بسیاری از نارسائی‌ها و مشکلات می‌باشد و در نهایت، پیروزی از آن مسلمین و متقین است و این وعده‌ای است که خداوند بزرگ در قرآن داده است. ✅ خدایا! من دوست دارم همچون شمعی بسوزم و راه را برای دیگران روشن نمایم. فقط از تو می‌خواهم که وجود مرا تباه نسازی و اجازه دهی تا آخر بسوزم و خاکستری از وجودم باقی نماند. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز، فاتحه با صلوات. 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان، ان‌شاءالله.
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 📜 ⭕️خواهرم🧕..برادرم🧔..خیلی هواست به سنگرت باشد ⭕️ چــادرت، غیرتــت، ایــمانت، درست همه و همه را هدف گرفته اند..☝️ دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدی تر گرفته است.. ❌مبادا تو به بازی بگیری که باخته ای..❌ فرهنگ تو ایمان تو عقیده ی تو همه و همه برای توست و دشمن فقط و فقط به فکر گرفتن آن از توست..‼️ ایمانت را بگیرند دیگر چه داری⁉️ خیلی هواست باشد..دشمن تو جلوی خدای خودش هم ایســتاد..چه برسد به تو...! ⭕️جنگ نرم..جنگ نرم..جنگ نرم.. را جدی بگیرید..⭕️ ✨شهید محسن حججی✨ 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ از کلاس دانشگاه بیرون اومدم🚶🏻‍♀ مقابل درب آسانسور ایستاده بوده‌ام تا به طبقه مدنظرم برسه آسانسور ایستاد و افراد خارج شدن تامیخاستم وارد آسانسور شم اکیپی از دختر و پسرها خیلی با عجله خودشونو رسوندن (جوری قرار گرفتن که مانع سوار شدنه من شدن) دختره دوستش(پسره) رو هول داد گفت بروووو دیگه پسره سریع ایستاد و دستش رو گرفت جلو بقیه دوستاش بهشون گفت مگه نمی بینید اول این خانم قرار بود داخل آسانسور بره بعد دوستاشوکشوندکنار و خودش به شکل احترام گفت شما اول بفرمایید.... برایم جای تعجب داشت این مردجوان همان کسی بود که بادخترها باجسارت وشوخی رفتار میکرد و با من.... فرقمان فقط حجابمون بود(: و اینجاست که برای بارها برایم ثابت شد و.... چادرم (حجابم) به همراه خود دارد خواهرم خودت انتخاب میکنی که عینه یک ملکه باهات رفتار کنن یا یک اسباب بازی‌ای‌که......(: حجابت در رده‌اول یعنی احترام گذاشتن به ارزشه خودت 😉 یعنی هرکسی ارزش‌‌داشتن‌خودت‌وزیبایی‌هاتونداره😁🥰 ❤️ 🦋🦋🦋
۵ این خیلی من رو اذیتم میکنه. دایی‌م گفت زندگی همینه یه روز دعوا یه روز آشتی بشین زندگیت رو بکن بعد هم قطع کرد. باورم نمیشد من زندگیم رو فداش کردم اما اون حاضر نشد کمکم کنه دلم شکست. شب ایرج اومد خونه و گفت دیگه من رو نمیخواد. میخواد طلاقم بده. مهریه‌ای نداشتم که نتونه. طلاقم دادو دست خالی برگشتم خونه‌ی پدرم. خودم رو سرحال نشون میدادم تا پدرم غصه نخوره. مادرمم که بیحال افتاده بود و نمیتونست بدبختی هام که خودش مسببش بود ببینه. پدرم دیگه نمیتونست کار کنه و من باید فکری میکردم. دنبال کار گشتم اما پیدا نمیکردم. گفتم برگردم همون شرکت سابق شاید مدیرش دوباره بهم کار بده. خوشبختانه دوباره قبول کرد من اونجا کار کنم و مشغول شدم. ایرج روحم رو آزاد داده بود. وابستگی به اون زندگی نداشتم ولی بخاطر ازارهای روحی تو تنهاییام گریه میکردم، تا یه روز از شرکت صدای داد و بیداد زنی بلند شد و فریاد میزد من فقط بچه‌م رو میخوام.‌ مثل بقیه از اتاق بیرون رفتم. همسر رئیس شرکت بود. انگار اختلافشون شده بود و سر بچه‌شون که یه دختر ۸ ساله بود دعوا داشتن دعوا‌ تموم شد و مادر بچه‌ش رو با داد و بیداد گرفت و برد.‌ ادامه دارد... کپی‌حرام