💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین ♥️
حسین جان 🌷
هر ڪس بہ گدایےِ تو مشهور شود
باید بہ خودش نازد و مغرور شود
ما نوڪریَٺ را بہ دو عالم ندهیم
تا چشمِ حسودانِ جهان ڪور شود
ارباب شدی ☘
که رو به هر کس نزنم☘
✨اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌹اللهم ارزقنا ڪربلا...
#حسینجانهوایتنکنممیمیرم💔
🦋🦋🦋
﷽
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌿 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌿
پنجشنبه.که.می.آید...
باز دلتنگ شهیدان می شوم
بی قرار یاد یاران می شوم
یادآنانی که مجنون بوده اند
تشنه اروند و کارون بوده اند
💐شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات ✨
﷽
🌿 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌿
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
در سنگر حق شیر شکاران همه رفتند
مستانه پیِ پیر جماران همه رفتند
غمنامه بود ناله جانسوز شهیدان
ما با که نشستیم که یاران همه رفتند
📸بوسه شهید مدافعحرم نادر حمید بر گونه سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی💔
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - قنیطره🇸🇾
مــزار : گلزار شهدای شهرستان ویس
کتاب : «شبیه نادر»
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋
#فریب 1
تو آشپزخونه مشغول سرخ کردن مرغ بودم که صدای زنگ تلفنم بلند شد . به سمت اپن رفتم و گوشی رو برداشتم . با دیدن شماره هاجر خانم پوفی کشیدم آخه این خانم چرا دست برنمیداره!
این هفته نزدیک ده بار تماس گرفته و منم گفتم که دخترم خیلی کم سنه برای ازدواج اما کو گوش شنوا.
خواستم جوابشو ندم اما گفتم زشته فردا میره تو فامیل برام حرف درست میکنه.
تماس رو وصل کردم و با کلافگی گوشی رو نزدیک گوشم بردم.
_الو.
_الو سلام فاطمیا جان خوبی؟احوالتون؟
_ممنون خوبم شکر خدا...بفرمایید امری داشتین؟؛
_راستش بازم مزاحم شدم گفتم ببینم این بار اجازه میدین بیایم خواستگاری پارمیدا جون برای پسرم آقا یونس.
همچین میگفت آقا یونس انگار پسرش دکتر یا معلم و کارمند بود!
من چند باره دارم جواب رد میدم اما این خانم ول کن نیست.
اینبار با لحن خیلی جدی گفتم_ هاجر خانم یه سئوال ازتون دارم. ممنون میشم اگه جواب منو بدین.
کپی حرام.
ادامه دارد.
#فریب 2
_ بپرس عزیزم هر چی دلت میخواد بپرس فاطمیا جان.
_ هاجر خانم جون پسر شما چند سال داره؟ با تعجب گفت_ وا مگه نمیدونی؟ ۲۷ سال دیگه عزیزم.
حرصی گفتم_ میدونم ولی میخوام یه موضوعی رو بهتون یاد آوردی کنم ! و دختر من چند سالشه ؟
کمی من من کرد و بعد جواب داد:
_خب پارمیدا جانم ۱۳ سالشه!
سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم_ هاجر خانم وقتی من می گم مخالفم این وصلت به صلاح نیست شما فکر می کنی من دارم ناز میکنم که دخترمو نمیدم .
دختر من هنوز بچه است داره درس میخونه و پسر شما چهارده سال از دختر من بزرگتره من چرا باید اینکارو بکنم؟
هاجر خانم به آرومی گفت_ عزیزم پسر من که مخالف ادامه تحصیل دختر شما نیست. سن فقط یک عدده خودتو درگیر نکن. اجازه بده که ما یک شب به اتفاق خانواده مزاحم شیم اگه به توافق نرسیدیم کلا بیخیال قضیه میشیم .
خیلی مصمم گفتم_ منمدارم میگم این قضیه کلا از نظر من غیر ممکنه .
هاجر خانم کوتاه بیا نبود_ یعنی تو نمیخوای فامیلت یه توک پا بیاد خونهت ؟ یه مهمونی ساده است عزیزم .
ادامه دارد.
کپی حرام.
#فریب 3
چاره ای نداشتم جز اینکه بذارم بیان. هر چی باشه من رضایت بده نیستم.
کلافه گفتم_ چشم هرموقع خواستین تشریف بیارین قدمتون روی چشم.
بعدش خداحافظی گرفتم و قطع کردم .
کلافه و عصبی گوشی رو روی اپن قرار دادم. بعد مرگ سیروس من تمام تلاشمو برای دخترام کردم . پارمیدا و پارمیس تمام زندگی منن.
من نمی تونم اجازه بدم پارمیدا تو سن کم ازدواج کنه با کسی که این همه اختلاف سنی دارن. چرا باید دخترمو با دستای خودم بدبخت کنم.
با صدای پارمیدا به خودم اومدم که گفت_ مامان جان خوبی؟
به دخترکم نگاه کردم اونقدر سنش کم بود که حتی نمیتونستم قضیه رو بهش بگم. کمی مِن مِن کردم گفتم: هیچی دخترم فقط قراره برامون مهمون بیاد.
پرسشگرانه سرشو تکون داد_ کی؟
_ هاجر خانم دخترخاله مادربزرگت!
ابرویی بالا برد_ وای مامان اصلا حوصله اون خانمه رو ندارم .
بیچاره دخترم که خبر نداشت میخواد خواستگاریش کنن!
سه شب گذشت که بعد شام هماهنگ کردن و اومدن.
پسرش اصلا مورد تاییدم نبود. از طرفی سن بالاش. از طرف دیگه قیافهش که خیلی لوطی به نظر میرسید. مشخص بود که از این پسرای سخت گیره. حتی اگه یک درصد هم امکان داشت با دیدن یونس بعد این همه سال همچین اجازه ای نمیدم.
ادامهدارد.
کپی حرام.
#فریب 4
همون لحظه پارمیدا از اتاقش بیرون اومد. هاجر خانم با دیدنش لبخندی به لبش نشست. _ به به دختر عزیزم.
نگاهی به یونس انداختم که خیره به چهره پارمیدا شده بود. پارمیدا جلو اومد و خیلی سرد سلام و احوال پرسی کرد. بعدش رو به من گفت_ مامان من برم تو حیاط به گلها آب بدم.
از خدا خواسته گفتم_ باشه دخترم برو.
پارمیدا هم رفت. بلافاصله هاجر خانم ذوق زده رو کرد به یونس_ پسرم توهم برو. یونس که از خداش بود سریع پاشد . با لحن معترضانه ای گفتم_ هاجر خانم قرارمون این نبود. یونس بی اهمیت به منگستاخانه به سمت حیاط رفت. بعد رفتنش با لحن متاسفی گفتم_ واقعا که! هاجر خانم من دختر به کسی نمیدم شمام بیخیال شو.
هاجر خانم ناراحت گفت_ وا این چه طرز برخورد با مهمونه ؟
بی اهمیت بهش ایستادم و کلافه به سمت آشپزخونه رفتم.
مدتی گذشت و من همونجا موندم با بلند شدن صدای هاجر متوجه شدم دارن میرن_ ما داریم میریم فامیل!
ادامه دارد .
کپی حرام.
#فریب 5
توجه ای نکردم بهش! واقعا کارشون یه بی ادبی بزرگ بود . میخواد دختر منو به خاک سیاه بنشونه . یه مدت بعد که از رفتنشون مطمئن شدم به پذیرایی رفتم. پارمیدا وسط پذیرایی ایستاده بود و خیره به زمین نگاه می کرد. صداش کردم_ پارمیدا مامان. نگاهشو به سمت من چرخوند و درحالی که سعی میکرد چیزی رو از من پنهون کنه گفت _ مامان با اجازه تون من برم تو اتاق . بعدش فوری به سمت اتاق رفت . من دخترمو میشناسم مطمئن بودم که داره یه چیزی رو از من پنهون می کنه و یه اتفاقی افتاده . یک هفته ای از اون اتفاق گذشت و من روز به روز متوجه عوض شدن و مشکوک شدن رفتارای دخترم میشدم. بیرون رفتنهای یهویی و تلفنی حرف زدناش.
یک ماه دیگه هم گذشت و رفتارای دخترم بیشتر مشکوک میشدن.
دیگه تصمیم گرفتم که باهاش حرف بزنم ازش میپرسم.
فقط خدا کنه از اونی که میترسیدم سرم نیومده باشه . خدا کنه اون پسره دخترمو فریب نداده باشه . هاجر خانم این یک ماه تماسی نداشته اما میترسم از طریق خود پارمیدا بخوان منو تسلیم کنم.
ادامه دارد .
کپی حرام.
#فریب 6
هوا داشت تاریک میشد که پارمیدا با قیافه عجیبی به خونه برگشت. خیلی ترسیده بود و همونطور که وارد شد شروع کرد به گریه: مامان تورو خدا من اشتباه کردم. گیج و منگ لب زدم:
--پارمیدا مادر چی شده؟ تا الان کجا بودی؟ با گریه به سمتم اومد و شروع کرد به تعریف کردن ماجرا. همونطور که حدس زدم یونس دخترمو فریب داده و امروز میخواسته به اجبار اونو با خودش به خونه یکی از دوستاش ببره که پارمیدا از دستش فرار کرده. خیلی عصبی شدم و شماره هاجر رو گرفتم. هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم و تهدیدش کردم که اگه یک بار دیگه یونس دورو ور دخترم بپلکه و مزاحمت ایجاد کنه میرم پیش پلیس ازش شکایت می کنم. گفتم اینبار هم به خاطر فامیلی نمیرم پیش پلیس و از پسر بی شرفش شکایت نمیکنم فقط اینبار گذشت می کنم.
دختر من به خاطر کلاسهای مجازیش گوشی دست میگرفت اون مردک حق نداشت فریبش بده.
مدت زیادی از اون ماجرا گذشت و پارمیدا حالش بهتر شد و مثل قبل به درساش رسید دیگه هم خبری از هاجر و پسرش نشد.
این ماجرا تجربه بزرگی برای دخترم و خودم شد که به هرکسی اعتماد نکنیم
پارمیدا خیلی تو درسش پیشرفت کرده و شکر خدا از اون قضیه درس بزرگی گرفت .
پایان.
کپی حرام.
May 11
41.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:آل عمران🦋
#آیه:102الی104
#القاری:الاستاد:شهیدحسن دانش
#شهید:منا
#محل اجراشده:بیت رهبری
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊
🕊#سلام برشهدا...🌷
♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند
و اگر بال خونیـن داشته باشے
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد
دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم...
🕊 #زیارتنامهیشهدا🕊
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
#اللهم_ارزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋🦋🦋
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🌱« محمد رضا خاوری » با نام جهادی «حجت» از موسسان و فرمانـدهان ارشد «لشکر فاطمیون» به تاریخ ۸ آذر ۱۳۵۸ شمسی متولد شد.
🌴از نخستین داوطلبانِ افغان تبار بود که برای دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(س) عازم «سوریه» گردید که در بدو ورود به این کشور در منطقه «فروسیه» (دمشق) زخمی شد و می توان وی را اولین جانباز «لشکر فاطمیون» به شمار آورد. او بر اثر همین جراحت شدید، حدود یکسال از میادین نبرد دور ماند.
💐او که از همرزمان و دوستـان نزدیک « شهید علیرضا توسلی »(ابوحامد) بود. پس از بازگشت به جبهه ها ، از طرف «ابوحامد» (فرمانده لشکر فاطمیون) بعنوان «مشاور عملیاتی» در قرارگاه « حلب » منصوب شد و مدتی بعد ، «فرماندهی عملیات لشکر فاطمیـون »در محور دمشـق را بدست گرفت.
🌷اوپس از شهادت «ابو حامد» بعنوان فرماندهی«گردان الزهرا (س)» وپشتیبانی لشکر فاطمیون به جهـاد خود ادامه داد تا سرانجام به تاریخ ۲۷ مهرماه ۱۳۹۴،در نبردبا «مزدوران سعودی »و«پیروان اسلام آمریکایی» ،با اصابت موشک به ماشین حامل او بال دربال ملائک گشود و به فیض شهادت نائل آمد .
🥀#فرمانده_لشکر_فاطمیون
#شهید_محمدرضا_خاوری
#سالروز_شهـادت🕊
🦋🦋🦋
🔖#معرفی_شهدا
نام : نادر
نام خانوادگی : حمید دیلمی
نام پــــدر : صبیح
نام جهادی : محسن
تاریخ تولد : ۱۳۶۳/۰۶/۰۲ - اهواز🇮🇷
دین و مذهب : اسلام ، تشیّع
وضعیت تأهل : متأهل
شـغل : پاسدار
ملّیّت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - قنیطره🇸🇾
مــزار : گلزار شهدای شهرستان ویس
کتاب : «شبیه نادر»
❇️#سیره_شهدا
🟠شهید مدافعحرم نادر حمید
🔸همسر شهید نقل میکنند: زندگیمان را خیلی ساده شروع کردیم؛ ساده اما پُر از عشقی خالص؛ خالص از این جهت که هیچوقت بیش از آنچه بودیم، از هم توقع نداشتیم.
🔸شهید حمید به شدت معتقد به مسائل معنوی بود و در ایام محرم و صفر خودش را وقفِ هیئت میکرد. سرشار از معرفت و جوانمردی بود و در سنّ کم دست خیرش بیش از بیش بود.
🔸آقا نادر ید طولایی در دستگیری از مردم داشت و حتی در روزهایی که شاید از پیش برای تفریح بچهها قرار میگذاشتیم اما موردی پیش میآمد، ابتدا به مردم کمک میکرد، این عمل او به منظور بیتوجهی به من و فرزندانم نبود بلکه واقعاً با اعتقاد به دستگیری از برادران و خواهران دینیاش این کار را انجام میداد و بعد با شرح واقعه من را آرام میکرد.
🌼🍃🌸🍃🌺🍃
🦋🦋🦋
#ازیادرفته 1
از وقتی که یادمه تمام تلاشمو کردم که احسان بتونه جایگاه بالایی داشته باشم.
تنها هدفم این بود که احسان موفق شه و از این طریق منم زندگی راحت تری داشته باشم.
مامانم همیشه می گفت اگه شوهرت موفق باشه توهم موفقی توهم به اوج میرسی و همیشه سربلندی .
تمام فکرم حرفای مادرم بود و خودم که میخواستم شوهرم بالاترین جایگاه رو داشته باشه.
از اول ازدواجمون تمام سعیمو کردم که احسان موفق شه. خودم کار کردم و از اون خواستم بشینه پای درس و به فکر هدفش باشه.
بهم میگفت که زندگی خوبی برات میسازم منم که می گفتم تنها آرزوم اینه که تو موفق باشی احسان.
ادامه دارد.
کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🏳 دلتنگ شهدام . . .💔🌺💔😔
بعضی اوقات حسابی قاطی میکنی...اصلا چیزی نمیتونه آرومت کنه...
یکپارچه بیقراری میشي...💔💔💔
دل تنگ میشی...😭
بی تاب میشی...😭💔
اصلا یه وضعیه... 💔😔
به هرجا و هر چی، رو میاری میبینی اونیکه آرومت میکنه نیست...
بدترین حالته...!!!
آهای رفقا...!!!... 😭
باشما هستم...
شماهایی که آسمانی شدین....
خوشبحالتون...😭
خوشبحالتون که نیستین..،😭
خوشبحالتون که این روزگار رو تجربه نمیکنین...
نمیدونم تا کی باید چشم انتظار باشم...
چشم انتظار دیدن شما...
آخ چه لذتی داره کنارتون نفس کشیدن...
باهاتون خندیدن....
و باهاتون هم آوا شدن...
و من همچنان چشم براهتونم...
شهدا نگاهی ...
💔الهی ،حق امام وشهداء به خصوص شهدای مدافع حرم برماحلال بگردان
🌸 شادی ارواح طیبه شهدا، خصوصا مدافعان حرم صلوات.
✊🏻🇮🇷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
التماس دعای فرج وتفکر وشهادت💔
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
تاریخ تولد: ۱۳۵۸/۰۷/۱۴
محل تولد: اصفهان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
محل شهادت: سوریه
وضعیت تأهل: متاهل_دارایدوفرزند
محل مزارشهید: زادگاهش
#دربارےشهیـد👇🌹🍃
✍...علاقه به شهید و شهادت و رسیدن به مقام عظمی شهادت از علائق ویژه شهید بود که حتی با تحصیل در دانشگاه و تشکیل خانواده و حضور دو دختر با نامهای زهرا و ریحانه احمدی از این علاقه نکاست و در آخرین سفر زیارتی به مشهد مقدس از دختر بزرگتر خود زهرا دعای شهادت را از ساحت مقدس امام رضا (ع ) مطالبه کرد..
💐صحبت از آرزو که می شد می گفت: "من همیشه سه آرزو داشتم،اولین ان همسر خوب و دومی فرزندان سالم و صالح بود،به آنها رسیدم و اکنون در انتظار سومین آرزویم هستم.
آرزوی سومم مرگ با عزت و افتخار یعنی شهادت در راه خداست.🕊
🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهید_حسن_احمدی
#سالـروز_شهـادت.....🕊🕊🌹🌹
🌸صلوات🌸
یاد_شهدا_صلوات
🌹🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌷🌾 🌺
🌹 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌷🌾
🦋🦋🦋
درخواست مقاومت فلسطین از مسلمانان: به سمت مرزها بیایید
🔹سخنگوی کتائب القسام از مسلمانان خواست تا امروز جمعه به سمت مرزهای فلسطین حرکت کرده و در دیگر نقاط دنیا تظاهرات برپا کنند.
🔹همزمان اسماعیل هنیه نیز از ملتهای اسلامی خواست بسیج عمومی شکل داده و به سمت مرزهای فلسطین اشغالی بروند.
🔹ساعاتی پیش هم در پی دعوت مقتدی صدر برای حضور در مرزهای فلسطین، عراقیها بهسمت مرزهای عراق و اردن حرکت کردند.
@Farsna
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
مولایــم...
تویی امام زمانم، تویی تمام جهانم
تویی بِه از همه خوبان، بیا گل نرگس
تویی تمام امیدم، تویی نوا و نویدم
تویی که جلوه احسان، بیا گل نرگس
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سلام حضرت مادر...💫
مادر دعا کنید به حال دلمان به بی پناهی و بی امام ماندنمان ....😭😭
مهدی فاطمه ای نور دوازدهم ای روشنی بخش دلهای منتظر✨
[ العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان]
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
❇️#سیره_شهدا
🔵شهید مدافعحرم خیرالله صمدی
✨برادر شهید نقل میکنند: همیشه دنبال این بود که مشکلات مردم را حل کند و به دنبال رفع مشکلات مردم بود. خداوند در وجودش نیرویی قرار داده بود که به دیگران خیر برساند. نام «خیرالله» واقعاً زیبنده شهید بود.
✨تازه بعد از شهادتش متوجه کارهایش شدیم. مثلاً یک روز فرزند شهیدی سر مزارش آمد و خیلی بیتابی میکرد. دلیل بیتابیاش را که پرسیدم گفت شما نمیدانید ایشان ۱۱ خانه برای روستائیان نیازمندان ساخته بود. گروهی داشتند و با افرادی که تمکّن مالی داشتند، کار میکرد. خودش یک حقوق پاسداری داشت و افراد توانمند را میشناخت و با هم کار میکردند. او جزو خیّرین بود.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
بچه ها به گوشید...؟؟؟
یادتونکه نرفته امروز پنج شنبه اس...😊
بهشت زهرا...قطعه شهدا..منتظریم..✋
اگه مزار شهدا رفتید ؛ التماس دعا داریم .
🦋🦋🦋
سلام
عزیزان الهی هیچ وقت محتاج نشید.
به این دختر یتیم که زندگیش در حال از هم پاشیدگی هست کمک کنیم. این دختر خانم نامزد عقد کرده این روزها رو داره در اظطراب شدید به سر میبره، بر اثر نزاع خانوادگی #پدرش کشته شده و #مادر در زندان هست. اگر جهیزیش جور بشه میره سر زندگیش. آقای مشعلی مسئول ندامتگاه زندان زنان شهرری منطقه قرچک گفتن: #پسر_و_دختر:همدیگر_رو_دوست دارن ولی خونواده پسر به خاطر نداشتن جهیزیه میخوان این دختر در مونده یتیم رو طلاق بدن.🙏
‼️لازم به ذکر است از شما #تقاضامندیم این اجازه را به گروه جهادی بدهید تا در صورتی که احیانا مبلغی اضافه بماند صرف کارهای خیر بشود
بزنید رو کارت ذخیره میشه
۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴
لواسانی بانک پارسیان
فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇
@Mahdis1234
لینکقرار گاه جهادی شهید گمنام جبرائیل قربانی
https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a
شهید گمنام🇵🇸
سلام عزیزان الهی هیچ وقت محتاج نشید. به این دختر یتیم که زندگیش در حال از هم پاشیدگی هست کمک کنیم.
خدا شاهده از روزی که من این بنر رو گذاشتم نزدیک به ۱٠ میلیون جمع شده. بعضی از وسایلش توسط دوستان جمع شده ولی فرش و یخچال و بخاری و اینها مونده.
خداوند هم در آیات قرآن و هم در روایات از معصومین خیلی سفارش یتیم رو کرده. کمک کنیم این دختر خانم یتیم بی سر پناه بره سر زندگیش🙏
هرچقدر که در توانتون هست حتی شده با پنج هزار تومان کمک کنید. اجرتون با مولی امیرالمومنین🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹اگر امروز هم هر دیوانه وهر ابلیسی دستش به این کشور دراز شود دستش را قطع میکنیم...
🍃روز ۲۶ مهر سال ۸۸ آن مهر سرخ نیز بر پرنده سفید و پاک او زده شد تا همگان او را #شهید نورعلی شوشتری خطاب کنند و او نظر کند به وجه الله🌺
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #نورعلی_شوشتری
📅تاریخ تولد : ۱۴ اسفند ۱۳۲۷
📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۸۸
🥀مزار شهید : مشهد
🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان
🌹سالگرد شهادت سردار شوشتری و۴۱نفر از همرزمانش گرامی باد
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋
#ازیادرفته 2
و خودمو فراموش کردم..فراموش کردم که ازدواجکردم تا خوشبخت شم اما الان دارم برای خوشبختی یکی دیگه میجنگم.
احسان بعد از اینکه امتحان داد برای خلبانی قبول شد. شبی که نتایج اومدن از خوشحالی کممونده بود بال در بیاریم .
احسان مهمونم کرد و شب رو بیرون کباب خوردیم . اون شب شیرینی قبول شدن تو رشته خلبانی ش رو بهم داد اما بعد از اون رفتاراش کاملا عوض شدن.
دوره آموزشی که تموم شد رفت خلبان شد. با خودم فکر میکردم که باید بیشتر به خودم برسم به هر حال شوهرم خلبان شده و درسته که من خیلی فداکاری کردم اما احسان الان به یه همسر احتیاج داره که کارای خونه رو به نحو احسنت انجام بده. دیگه بیرون کار نمی کردم و خودمو تو خونه با کارای خونه سرگرم میکردم.
ادامه دارد.
کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌹شهید مصطفی کریمی نخبه لشگر فاطمیون است، همان دانشجوی شهیدی که بعد از شهادت از پایان نامه مهندس اش دفاع کرد؛ مصطفی همان لحظه شهادت بهخوبی از پایان نامهاش دفاع کرد و نمره اش را از اباعبدالله (ع) گرفت.مهندس شهید مصطفی کریمی ۲۵ مهر سال ۹۵ در سوریه و در دفاع از حرم اهل بیت (ع) به شهادت رسید. بی تفاوت از اینکه تاریخ دفاع از پایان نامهاش ۲۲ دی ماه سال ۹۵ است.🕊😔
💠مادر شهیدمصطفی کریمی میگوید: 🌷نمیدانم در پیاده روی اربعین چه قول و قراری با سید الشهدا گذاشت که بعد از ۴۰ روز رفت سوریه، مدافع حرم شد و در محرم بعدی رفت به ملاقات سالار شهیدان.🕊😭
🌹#شهید_مدافع_حرم
#مهندس_مصطفی_کریمی
#نخبه_فاطمیون
#سالروز_شهـادت🕊
🌸صلوات🌸
یاد_شهدا_صلوات
🌹🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌷🌾 🌺
🌹 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌷🌾
🦋🦋🦋