١١ آبان سالروز تیرباران وشهادت طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی توسط سربازان رژیم پهلوی در زندان به جرم دفاع از امام خمینی (ره) در سال ١٣٤٢
❇️ رسوایی رژیم پهلوی بعد از تیرباران طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی
🔹شیخ حسین انصاریان در کتاب خاطرات خود میگوید: محمدرضا پهلوی بعد از قیام 15 خرداد در یک سخنرانی ادعا کرده بود: اینهایی که ریختند توی خیابانها و آشوب و بلوا به پا کردند، هر کدام از آقای خمینی ۲۵ ریال گرفته بودند! بعد هم که طیب و حاج اسماعیل را گرفتند، آنها را متهم کردند که برای راه انداختن قیام 15 خرداد، از امام خمینی پول گرفتهاند.
🔹حاج مسیح، برادر طیب که هفتهای یک بار برای ملاقات برادرش به زندان میرفت، هر بار برای ما تعریف میکرد که او را خیلی اذیت کرده و شکنجه دادهاند. هفتههای آخر، طیب به حاج مسیح گفته بود: «به من پیشنهاد کردهاند تا در رادیو و تلویزیون اعلام کنم که آقای خمینی به من پول داده تا مردم را تحریک کنم که شلوغی به راه بیندازند؛ اما برادر، اگر مرا زیر شکنجه وادار به هر اقراری بکنند، حاضر نخواهم شد به آبروی پسر فاطمه لطمه بزنم حتی اگر به قیمت جانم تمام بشود...»
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
دلنوشته زوج لبنانی خطاب به شهید حاج قاسم سلیمانی| دنیا بدون تو تاریک است حاج قاسم
یک زوج لبنانی که به تازگی به زیارت مزار حاج قاسم آمدهاند، دلنوشتهای کوتاه اما عمیق به زبان عربی برای سیدالشهدای مقاومت نوشتند با این مضمون:
« از عاشقان جنوب لبنان به پرچمدار و اشترِ سیدعلی...
حبیبِ نصرالله... تشکر میکنم حاج قاسم!
ما بعد از تو یتیم هستیم.
از تو میخواهیم که حافظ ما باشی از عرشات.
پس دنیا بدون تو تاریک است ای حاج قاسم
اما عهد میبندیم که بر نهج-راه- تو استوار بمانیم و تا آخرین نفس کوتاه نیاییم.
آمریکا و اسرائیل حتماً حتماً از بین خواهد
🦋🦋🦋
امروز سالروز شهادت افسر عالی رتبه دربار امام حسین( ع ) و اسطوره مردانگی شهید طیب حاج رضایی است سر و جانم به فدایت شهید مظلوم طیب حاج رضایی شادی روحش فاتحه ای در معیت صلوات قرائت بشود.
🔹حاج اسماعیل هم در وصیت نامهاش که شب اعدام تنظیم کرد، نوشته بود که از چه کسانی طلبکار و به چه کسانی بدهکار است. متن آن وصیتنامه در روزنامهها چاپ شد. وصایای مالی او حدود یک میلیون تومان برآورد میشد که در آن زمان پول هنگفتی بود.
🔹مردم متن سخنرانی شاه را که در روزنامهها چاپ شده بود، با وصیتنامه حاج اسماعیل کنار هم گذاشته و به یکدیگر نشان میدادند و با خشم و نفرت میگفتند: این مردک دروغگو (محمدرضا پهلوی) خجالت نمیکشد که می گوید طیب و حاج اسماعیل ۲۵ ریال گرفتهاند تا قیام 15 خرداد را راه بیندازند؟ این ماجرا به صورت چماقی بر سر شاه و دربار درآمده بود.
🗓11 آبان 1342: تیرباران حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی
♦️سالروز شهادت شهید طیب
🕊شادی روح بلندشان صلوات
🕊سلام صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🦋🦋🦋
🍃شهید محمد سال۱۳۴۲ در روستای پاقلعه از شهر بابک کرمان دنیا آمد. در سن دو سالگی پدر را از دست داد با کمک مادر درس خواند. تا مقطع دوم دبیرستان، جنگ آغاز شد. شهید محمد درس را رها کرد و به #جبهه رفت. تا آخر جنگ کنار #فرمانده اش، ح.ا.ج ق.ا.س.م جانفشانی کرد. بعد از جنگ به #تحصیل ادامه داد و در رشته مدیریت کارشناس شد. #خانواده تشکیل داد و صاحب دو دختر و یک پسر. ولی باز هم در کنار ح.ا.ج ق.ا.س.م به مبارزه مشغول شد؛این بار با #اشرار.
🍃 زمان بازنشستگی اش، با آغاز کار تبلیغ و #ترویج_فرهنگ شهادت در کاروانهای #راهیان_نور با عنوان #روایتگر جنگ رقم خورد. فروردین سال ۹۲ با دیدن حال پریشان ح.ا.ج ق.ا.س.م در مراسم عزاداری ایام #فاطمیه در خانه سردار، متوجه وخامت اوضاع جنگی در #سوریه شد. خانواده را آماده وداع کرد. علی رقم ناراحتی دوری از خانواده و مخالفت سردار، رفت. دو ماه در سوریه به نبرد با #داعش پرداخت. به خانه آمد ولی دلش در دمشق، حرم بی بی زینب و خانم رقیه سلام الله علیها جا مانده بود. بعد از دو هفته دوباره خانواده را آماده وداع کرد؛ اینبار با حال خاص.
🍃چهار روز از آن خداحافظی خاصش گذشت. در اردوگاه استتار شده ای که نزدیک دشمن تشکیل داده بود، به جهت قد و قامت بلندش مورد دیدرس قرار گرفت و با یک گلوله به شهادت رسید. پیکرش با خبر شهادتش آمد. ح.ا.ج ق.ا.س.م خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در #قبر با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت. #انگشتر اهدایی #رهبر را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد💔
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #محمد_جمالی
🔷تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱٣۴٢
🔷تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣٩٢
🔷محل شهادت : دمشق
🔷مزار شهید : کرمان
#فقط شهدا را که #تفحص نمی کنند!
گاهی باید آدم های زنده(#مرده) را هم
تفحص کرد و پیدا کرد!!
خود شان را...
#دل شان را...
عقل شان را...
.
گاهی در این #راه پر پیچ و خم!
مردانگی ، غیرت ، #دین ، عزت ، شرف ، #تقوا...
را گم می کنیم...
.
نمی گوییم نداریم!
داریم!
اما #گم می کنیم...
.
باید گشت و پیدا کرد...
نگردیم، وِل معطل هستیم!
باید بگردیم و در این #رمل زار دنیا!
که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر #رمل های #دنیا گم کند...
.
خودمان را پیدا کنیم...
ببینیم کجای قصه ایم...
کجای سپاه #مهدی عج هستیم...
کجا به درد #آقا خوردیم...
کجا #مثل آقا عمل کردیم...
.
کجا مثل #شهید دستواره؛
اینقدر کار کردیم تا از #خستگی خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم!
.
کجا مثل #شهید ابراهیم هادی برای فرار از
گناه چهره مان را ژولیده کردیم...
.
.
حرف آخر!
به قول بچه های #تفحص؛
نقطه صفر صفر و #گرا دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست...
.
همون #مادری که وقتی #شهید برونسی؛
راه را در #عملیات گم کرد!
وقتی #توسل به مادرش حضرت زهرا کرد!
.
حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!!
رفتند و #مسیر را پیدا کردند...
.
پس #گرا و نقطه صفر صفر!
دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست...
التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹اے شـهیـد...🌹
باید خودت تمـام
دلـم را عـوض ڪنـــے ؛
با این دلـم، بہ دردِ
امام زمــانم نمـےخورم ...
محبوبِ دل صاحب ڪه شوے_شهیدت
مےڪنند🕊
#شهید_حاجرضا_الوانی
#شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
نام و نام خانوادگی :سید علی اصغر شنایی
نام پدر :سید عباس
تاریخ تولد۱۳۵۹/۰۸/۱۰
محل تولد :دیباج
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :خدمه تانک
سن :۳۳ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
تاریخ شهادت :۱۳۹۲/۰۳/۱۴
محل شهادت :سوریه (القصیر)
نام عملیات :برون مرزی
موضوع شهادت :عملیات ویژه
نحوه شهادت :هدف گرفتن تانک و سوخته شدن کامل بدن
شهید سید علی اصغر شنایی دهم آبان ۱۳۵۹ در شهر دیباج از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد.
پدرش سید عباس، کشاورز و دامدار بود و مادرش نرگس نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند.
ازدواج كرد و صاحب يک پسر شد. به عنوان پاسدار به سوریه اعزام شد. چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ با سمت خدمه تانک، بر اثر اصابت موشک به تانک به شهادت رسید. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#رشوه 5
سری تکون دادم_ اوهوم.
پرسشگرانه نگاهم کرد_چی شده عزیزم؟
_ راستش میخواستم باهات حرف بزنم قضیه ش مفصله تو خونه باهم حرف میزنیم.
امیر سری تکون داد_ باشه عزیزم هرموقع امر بفرمایید سرتاپاگوشم.
لبخندی به اون همه مهربونیش زدم.
به خونه که رسیدیم دو استکان از چایی پر کردم و آوردم که باهم بخوریم .
نشستم که امیر گفت_ خب عزیزم میشنوم.
با کمی من من شروع کردم و همه چیز رو برای امیر تعریف کردم. مو به موی اتفاقاتی که افتاده رو براش گفتم و ازش کمک خواستم.
امیر با شنیدن حرفام متعجب شد و ناباورانه پرسید_ تو مطمئنی؟
_ بله امروز دیگه مطمئن شدم!..من الان باید چیکار کنم ؟
_ مشخصه میری و حقیقت رو به رئیس اداره میگی . ببین از چند نفر رشوه خواسته که دو نفر ازشون شاکی اومدن پیش تو .
میتونی به سهیلا هم بگی که بیاد پیش رئیس خودش همه چیزو بگه .
ادامهدارد .
کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
#رسول_تخریب_چی
یک هفته قبل از شهادتش، من و رسول توی چادر شهید نباتے که معرف حضور بچه های تخریب لشکر ۱۰ تو مقر الوارثین هست، تنها شدیم و اون هم به خاطر شدت بارونی بود ڪه من رو واداشت ناخواسته وارد چادری بشم که رسول بود.
دیدم رسول تنها داخل چادربا خودش خلوت
ڪرده صورتش ازشـدت گریه خیس شده بود تا منو دید با آستین لباسش اشکهاشو پاک کرد.
دیدم حال و حوصله شوخے رو نداره،
یه خورده با هم درد و دل ڪردیم ...
رسول بدون مقدمه با نگرانے گفت:
جعفر، همه رفقای ما یکی یکی رفتند و
داره جنگ تموم میشه و ما هنوز زندهایم .
تو رو خدا بیاییم یه کاری کنیم. یک عده
هنوز تو گردان نیومده پرواز میکنند .
دیدم حال خوبی داره گفتم بذار تو حالِ
خودش باشه و ازش جداشدم.
هفته بعد در پاکسازی میادین مین منطقهی
سردشت بر اثر انفجار مین والمر به آسمان
پرکشید و پیکر مطهرش در امامزاده محمد
ڪرج میهمان خاڪ شد.
راوی : حاججعفر طهماسبی
#شهید_حاجرسول_فیروزبخت
#سالروز_شهادت
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#فقط شهدا را که #تفحص نمی کنند!
گاهی باید آدم های زنده(#مرده) را هم
تفحص کرد و پیدا کرد!!
خود شان را...
#دل شان را...
عقل شان را...
.
گاهی در این #راه پر پیچ و خم!
مردانگی ، غیرت ، #دین ، عزت ، شرف ، #تقوا...
را گم می کنیم...
.
نمی گوییم نداریم!
داریم!
اما #گم می کنیم...
.
باید گشت و پیدا کرد...
نگردیم، وِل معطل هستیم!
باید بگردیم و در این #رمل زار دنیا!
که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر #رمل های #دنیا گم کند...
.
خودمان را پیدا کنیم...
ببینیم کجای قصه ایم...
کجای سپاه #مهدی عج هستیم...
کجا به درد #آقا خوردیم...
کجا #مثل آقا عمل کردیم...
.
کجا مثل #شهید دستواره؛
اینقدر کار کردیم تا از #خستگی خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم!
.
کجا مثل #شهید ابراهیم هادی برای فرار از
گناه چهره مان را ژولیده کردیم...
.
.
حرف آخر!
به قول بچه های #تفحص؛
نقطه صفر صفر و #گرا دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست...
.
همون #مادری که وقتی #شهید برونسی؛
راه را در #عملیات گم کرد!
وقتی #توسل به مادرش حضرت زهرا کرد!
.
حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!!
رفتند و #مسیر را پیدا کردند...
.
پس #گرا و نقطه صفر صفر!
دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست...
التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد