eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید وحید مرشدی فرزند فتح الله متولد 1360/02/06 محل تولد : قروه تاریخ شهادت : 1396/02/19 محل شهادت : هنگ مرزی بانه تحصیلات : دیپلم درجه : ستوانسوم استان سکونت : کردستان شهر سکونت : بانه نوع استخدام : کادر مرزبانی تاریخ حادثه : 1396/02/18 استان حادثه : کردستان محل دفن : روستای بهارلو قروه علت شهادت : درگیری با پژاک عامل شهادت : گلوله ضدانقلاب شرح علت شهادت : شهید مدافع وطن وحید مرشدی مورخ 1396/02/18 حین پایش نوار مرزی و تامین امنیت شهروندان هنگام درگیری با عناصر ضد انقلاب و گروهک پژاک بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 🕊سلام 🤚صبحتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌧 حال و هوای خوش بارانی در کربلای ایران 💚امام صادق علیه السلام فرمودند 👌هر کس برادرم علی ابن باقر (سلطانعلی)را در 👈مشهد اردهال زیارت کند همانند کسی است که جدم 👈امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده باشد هنگام زیارت امام رضا(؏) سلامی هم به حضرت زهرا(س) عرضه کنیم تا ثواب زیارتمان هزار برابر شود، زیرا امام هشتم(؏) با شنیدن نام مادرشان عنایت خاصی به زائران و دوستداران خود می‌کنند. 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ !؟؟ !؟ به یااد شهدااا گریه کردی و دلتنگِ نگااه هایشان شدی؟؟! خودت بلند بگو !!!👇👇👇👇👇 ای برادر شهیــــ🌷🕊ـــدم سیــــــاااهے چـــــ🖤ـــادرم سرخے خـــــ❤️‍🩹ــونت محااافظت خواااهم کرد #و به او قول بده که از امانت مادرش زهرا س تا پاای جاان و آخرین قطره ی خون محافظت خواهی کردد... Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
5 ایستادم و با چهره درهم به آشپزخونه رفتم. بی اهمیت به نگاه های معنادار جاریم خودمو با شستن ظرفا مشغول کردم. از اولش هم اشتباه کردم که به حرف امید به این خونه اومدم. شب که به خونه خودمون رفتیم شاکی شدم و عصبی به امید گفتم_ دستت درد نکنه که جواب پدرتو دادی و از من دفاع کردی! امید شاکی لب زد_ من چرا باید جواب پدرمو بدم؟ حق داشت نسرین! همه تو آشپزخونه بودن جز تو که نشسته بودی! طلبکارانه گفتم_ آخه مگه من خدمتکارم که در خدمت پدر شما باشم! نوچی کشید و گفت_ عزیزم ما مهمون بودیم و توهم مثل بقیه باید کمک می‌کردی! بغض بدی به گلوم افتاده بود_ ببین امید من که می دونم‌دیگه تو این خونه موندگار شدیم اما تورو به پدرت بگو کمتر تحت فشارم بذاره من دارم اذیت می‌شم! بعدش با گریه به سمت اتاق رفتم‌‌. ادامه دارد. کپی حرام.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ روایتی از فیش حقوقی شهید هسته‌ای🌷دکتر مجید شهریاری🌷 ......🌷 🌺✨اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌺✨مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺✨وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ●همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد. یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هردوشان بلند شد. جواب سؤالات هردوشان را داد. هردوشان را هم خطاب میکرد «دخترم». اذان گفتن . نگفت «بروید بعد نماز بیایید» . همان جا آستین هایش را بالا زد. سجادة کوچکی در دفترش داشت که هروقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند. ●یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول نماز جماعت دانشگاه بود و قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد تربیت میکرد. 📎پ ن:تنها آنهایی ترور میشوند که وجودشان دریچہ‌ۍ تنفس استڪبار را میبندد، آن‌قدرکہ مجبور شوند، آنهاراحذف فیزیکی، یعنے کنند... ●هشتم آذر ماه سالروزشهادت دکتر مجید شهریاری،شهیدسنگرعلم و دانش‌گرامے باد🌷 ......🌷 🌺✨اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌺✨مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺✨وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ، بـٰاشَدڪِہ‌چۅخ‌ـۅرشیددِرخشـٰان‌بِدرآیَـد♥️ علییک مشتیاا شهدااایی!! Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ای خدای احساس! از سنگ نیستیم که! گناه داریم به مولا! ما بدیم اما روی خوبیات خیلییی حساب کردیم... آره ما شدیداً بدیم ولی امام‌مون مظلومه😭 من یار نشدم براش اما اون همیشه پدری کرد برام💔 من بنده‌ی خوبی نیستم برات خدا💔 اما تو خدایی کن :)😭 بزرگتر از خودت ندارم ک قسم بدم... پس به خودت قسم،بهمون رحم کن💔 یا رَبِّ الزَّینَب💔 بِحَقِّ الزَّیَنب اِشفِ صدرِالزَّینَب بِظُهُورِ الحُجَّة🌱 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔴دشمن از کار شهید شهریاری متحیر شد ♦️امام خامنه ای:«شهید شهریارى بسیجى‌وار کار کرد. آن روزى که درها را به روى ملت ایران خواستند ببندند که محصول این رادیوداروها به دست نرسد و دچار مشکل بشود و گفتند «نمیفروشیم» که این مرکز تهران تعطیل بشود، اینها - مرحوم شهید - هم مشغول کار شدند، تلاش کردند، که بعد آمدند به ما گفتند که توانستیم بیست درصد را تولید کنیم، بعد هم آمدند به ما اطلاع دادند که ما لوله‌ى سوخت و صفحه‌ى سوخت را هم ساختیم؛ دشمن [متحیر] ماند. این کار کار بود.» ۱۳۹۳/۰۹/۰۶ : حرکت بسیجی‌وار شهید شهریاری در زمینه‌ی فعالیت‌های علمی و ناکام گذاشتن توطئه 🌹به مناسبت ۸ آذر سالروز شهادت شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هسته‌ای کشور در سال ۱۳۸۹ 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
تـوی محل ڪار ده ساعـت کار می‌کـرد . اما هفت ساعـت به عنـوان ساعت کاری میـزد!! می‌گفت : فکر میکنم فلان کار شخصی هم انجام داده‌ام ! ‌ ‍ 🌷شهید هسته ای مجید شهریاری🌷 نام: مجید شهریاری نام پدر:محسن ولادت: 1345 شهادت:1389/9/8 وضعیت تاهل: متاهل صاحب دو فرزند اخرین مقام: _ نماینده دانشگاه شهید بهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته ای _ عضو انجمن هسته ای ایران _ مدیر گروه کاربرد پرتوها _ عضو شورای آزمایشگاه مرکزی دانشگاه _ عضو شورای فناوری دانشگاه _ عضو کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه _ مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی _ برگزار کننده چهار کمیته علمی و کارگاه آموزشی نحوه شهادت: در صبح حادثه مجید شهریاری و راننده جلو نشستند و همسر وی هم عقب ماشین نشست. پس از طی ششصد متر، در بزرگراه ارتش یک موتور سیکلت به ماشین نزدیک شده و بمب را متصل می‌کند که در همین حین با فریاد راننده همسر و راننده از ماشین پیاده می‌شوند اما مجید شهریار به خاطر کمربند ایمنی نمی‌تواند در زمان کم از ماشین خارج شود. ....🕊 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دلنوشته یک پسر دانشجو و بسیجی!! برای دختران و زنان سرزمینم ایران!!! رد شد ، ولی هنوز ردش مانده است. ای کاش پشت سرش چشمی داشت و می دید و یا دوربینی بود و از دور به او نشان می داد که هنوز ردش مانده است. یا کسی جرعتش را داشت و به او می گفت که ردش مانده است. کاش وقتی رد می شد، می دید پشت سرش چند نوجوانی که از مدرسه تعطیل شده بودند چگونه به شلوار تنگ و نازکش نگاه می کردند، می دید که آن نوجوان به خاطر سن بلوغ و نوجوانیش بعد از دیدن او به چه گناه هایی کشیده شد. ای کاش برمی گشت و می دید پسر مغزه داری را که بخاطر مشکلات مالی هنوز مجرد بود ،چگونه با حسرت و شهوت نگاهش می کرد و هر روز به کنترل نگاه و ایمانش ناتوان تر می شد. کاش زمانی که حجاب و پوشش خود را شخصی می دید، برمی گشت و می دید ردش را بر زندگی شخصی جوان متاهلی که وقتی آرایش غلیظش را می دید او را با همسرش مقایسه می کرد. کاش می دانست گرگ های انسان نما در پشت سرش چه می گفتند و وقتی دستشان به او نرسید نیت کثیف و مزاحمت های خود را بر سر دختر معصوم دیگری در آوردند. کاش می شد، می رفتم این چیزهایی که ازاو اطلاع نداشت را به او می گفتم، و به اوهم می گفتم که فکر نکند که من در ذهنم او را انسانی فاسد و بدکار می دانم، خداراشکر، این را می فهمم که افراد را از روی ظاهرشان به سیاه و سفید تقسیم نکنم، و حتما او انسان خوب و شریفی است ولی ای کاش آگاه می شد و کسی به او نشان می داد ردش را بر جامعه!!! شاید اصلا نمی داند که اگر چند تار موی او راهم نامحرم ببیند از لحاظ دین و قرآن گناه کرده است . شاید تا به حال چادر سرش نکرده است یا اصلا چادری ندارد که سرش کند!. ای کاش حداقل برای یک بار هم که شده چادری سرش می کرد تا زیبایی و بوی پاکی و امنیت چادر را حس کند. اکنون یک سال از آخرین باری که دیدمش گذشته است، همان خیابان ، همان کوچه، و روبروی همان مغازه، نمی دانم چه اتفاقی افتاده که اینقدر تغییر کرده است.او رد شد ، با چادرش!! و این بار هم ردش مانده است.! دلم می خواست به او بگویم، کاش برمی گشتی و می دیدی پشت سرت جوان هایی را که وقتی دلشان از سیاهی جامعه گرفته بود و به خاطر پوشش های نامناسب جامعه ، نگران لرزش ایمانشان بودند ، وقتی چادر سیاهت را بر روی سرت می بینند که چگونه آب بر آتش چشم های ناپاک میریزی، شاید ندانی ولی چقدر از ته دل دعایت می کنند. کاش برمیگشتی و رد سبز چادر سیاهت را در تعجب چشمان دختر بدحجاب می دیدی که با خودش می گفت : (چگونه یک دختر جوانی مثل من در این گرمای تابستان اینگونه حجابش را محکم و کامل گرفته است!!!) و می دیدی که چگونه تو را الگوی خود می کند و آرام آرام شال روی سرش از عقب به جلو برمی گردد. پ.ن: در تمام ثواب امسالم شریک است کسی که به اندازه یک ثانیه نگاهش را و به اندازه یک تار مو حجابش را درست کند. های کوچک: نگران نباش-دل ها دست خداست، همه چیز دست خداست!!! های کوچک: از سنگ ریزه ها میترسم، گناه های کوچک مثل سنگ ریزه های ته کفش می مانند، با سنگ ریزه های ته کفش می توان راه رفت ولی موقع دویدن جلوی دویدنت را می گیرند.! Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شاید ۲۰ سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بعضی از ماها... ⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب. ⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد. ⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند. ⬅️چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت می‌کرد... ⬅️ مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو... ⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد...❎ ⬅️ امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کرده است، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید درهمین یکی دو سال آ این هم کنار رفت و......... ⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمها هم عادت کرد... به این هم عادت کردیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم بود.. اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر شددد و چشمهاا عادت کرد.... آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت... حیرت آور است !! 👈همه ی جهان حجاب دارد: 1_کره زمین دارای پوشش است... 2_ میوه های تر وتازه دارای پوشش است... 3_ شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 4_ قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود و زیر پا انداخته میشود برای اینکه پوشش آن از بین رفته 5_ سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و...... در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!!! همشیره!! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش،بگیر و بگو برایت روضه بخواند همه را از نزدیک دیده است... السلام علیک یا فاطمه الزهرا. Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شاید ۲۰ سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بعضی از ماها... ⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب. ⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد. ⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند. ⬅️چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت می‌کرد... ⬅️ مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو... ⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد...❎ ⬅️ امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کرده است، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید درهمین یکی دو سال آ این هم کنار رفت و......... ⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمها هم عادت کرد... به این هم عادت کردیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم بود.. اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر شددد و چشمهاا عادت کرد.... آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت... حیرت آور است !! 👈همه ی جهان حجاب دارد: 1_کره زمین دارای پوشش است... 2_ میوه های تر وتازه دارای پوشش است... 3_ شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 4_ قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود و زیر پا انداخته میشود برای اینکه پوشش آن از بین رفته 5_ سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و...... در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!!! همشیره!! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش،بگیر و بگو برایت روضه بخواند همه را از نزدیک دیده است... السلام علیک یا فاطمه الزهرا. Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
6 اون شب تا صبح گریه می‌کردم امید دلداریم میداد اما من آروم نمیگرفتم هنوز نگاه های توهین آمیر جاریم جلوی چشمام بود. صبح چند لقمه ای به زور خوردم. بعد از صبحانه امید رفت و یه مدت بعد همراه پدرشوهرم برگشت. از جام پاشدم و خودمو جمع و جور کردم. سلام‌کردم. پدرشوهرم گفت که می خواد باهام حرف بزنه. رفتیم به اتاق که بهم گفت تو هیچ فرقی با دخترم ناهید نداری و خیلی دوستت دارم. از روی عمد نخواستم ناراحتت کنم و الانم اومدم که ازت عذرخواهی کنم بابت رفتارم اگه ناراحت شدی معذرت می‌خوام. دستشو بوسیدم و گفتم شمام هیچ فرقی با پدرم ندارین بابا اکبر. از اون روز دیگه به پدرشوهرم احترام می‌ذاشتم و سعی کردم که با فکرای بیخودی زندگی رو برای خودم تلخ نکنم. و کنار امید با آرامش زندگی کنم. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:الاسرا🦋 :85 :الاستاد:راغب مصطفی غلوش سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🇮🇷🌹اسامی ۸۱شهید🌷 و محل شهادت شهدای امنیت و ترور مهر و آبان ماه ۱۴۰۱🇮🇷 ---------------------------------------------------------------- : ۱. طلبه ۲. ۳. حسنوند ۴. ۵. ۶. ۷. ------------------------------------- : ۸. ------------------------------------- : ۹. (گرمسار) -------------------------------- ۱۰. : ۱۱. - ۱۲. - ۱۳. - نیروی امنیتی ----------------------------------- : ۱۴. (سراوان) ۱۵. ایرانشهر ۱۶. (خاش) ۱۷. (زاهدان) ۱۸. (زاهدان) ۱۹. (زاهدان) ۲۰. (زاهدان) ۲۱. (زاهدان) ۲۲. (زاهدان) ۲۳. (زاهدان) ۲۴. (زاهدان) ۲۵. (سراوان) ۲۶. (سراوان) ۲۷. ۲۸. ( ) ---------------------------------------- : ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. _جو ----------------------------------- : ۳۶. ۳۷. ---------------------------------------- : ۳۸. دانشجو ۳۹. دانشجو ۴۰. ( ) ۴۱. ۴۲. ( ) -------------------------------------- : ۴۳. (ملایر) -------------------------------------- : ۴۴. ( ) ------------------------------------- : ۴۵. (شهدای ) ۴۶. (شهدای شاهچراغ) ۴۷. (شهدای شاهچراغ) ۴۸. (شهدای شاهچراغ) ۴۹. (شهدای شاهچراغ) ۵۰. (شهدای شاهچراغ) ۵۱. (شهدای شاهچراغ) ۵۲. ۸_ساله (شهدای شاهچراغ) ۵۳. (شهدای شاهچراغ) ۵۴. (شهدای شاهچراغ) ۵۵. (شهدای شاهچراغ) ۵۶. (شهدای شاهچراغ) ۵۷. (شهدای شاهچراغ) ۵۸. ( ) ۵۹. (شیراز) ۶۰. (شیراز) ۶۱. (لارستان) ۶۲. (لارستان) --------------------------------------- : ۶۳. (آمل) ۶۴. (آمل) ۶۵. (آمل) --------------------------------------- : ۶۶. (بوکان) ۶۷. (بوکان) ۶۸. (بوکان) ۶۹. (ارومیه) --------------------------------------- : ۷۰. (سنندج) ۷۱. (سنندج) ۷۲. (کامیاران) ۷۳. (مریوان) ------------------------------------ #قم : ۷۴. #شهید_طلبه_مهدی_زاهدلویی -------------------------------------- #قزوین : ۷۵. #شهید_عباس_خالقی ------------------------------------- #گیلان : ۷۶. #شهید_مجید_یوسفی ( کیاشهر ) ۷۷. #شهید_حمید_پورنوروز (لاهیجان) ۷۸. #شهید_حمزه_علی_نژاد (رشت) ------------------------------ مرز شمال غرب: ۷۹. #شهید_رضا_خانی_چگنی ۸۰. #شهید_وجیه_الله_آذرنگ ---------------------------- #کرمانشاه : ۸۱. #نادر_بیرامی 🕊 شادی ارواح مطهر شهدا ،ادامه دهنده ی راهشان باشیم،شرمنده ی خون آنها و خانواده هایشان نشویم صلوات🌷 *ا🍃🌹للهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم *🌹🍃 🦋🦋🦋
1 چهار سال از ازدواج و زندگی مشترکمون می‌گذره و الان یه پسر دوساله داریم. شوهرم سجاد یک سال از من کوچیکتر بود وقتی که اومد خواستگاری مهرش به دلم نشست . حقوقش خیلی کمتر از من بود اما همون موقع باهم قول و قرار گذاشتیم که به هم تو مخارج خونه کمک کنیم و منم‌ اضافی حقوقمو پس انداز کنم برای خودم. مادرم از اول به ازدواجمون مخالف بود. می‌گفت مدرکش و پایه حقوقش از توکمتره و بعدا تو زندگی به مشکل برمی‌خورین اما من که از سجاد خوشم اومده بود جوابم مثبت بود. به پدرم گفتم بهشون بگه جواب ما مثبته پدرم گفت که یه مدت صبرکنم و خوب فکرامو بکنم اما من تصمیمو گرفته بودم و سجاد رو به عنوان شریک زندگیم انتخاب کرده بودم. ادامه دارد. کپی حرام.
‍ ‍ 🌹یا علی اصغر (ع) 🌹: ‍ ازش پرسیدم «تو فکر می‌کنے مهدے چه جور آدمی‌ست؟» گفت«مرد.به معناے واقعے کلمه مرد.» ےکسال بیشتر اختلاف سن نداشتند و حمید به او به چشم یڪ پدر نگاه می‌کرد،حتے اگر تشرش می‌زد یا بازخواستش می‌کرد. خواهراشمی‌گفتند «هر وقت دنبال هردوشان می‌گشتیم کافے بود یکی‌شان را ببینیم تا مطمئن باشیم هر دوشان را پیدا کرده‌ایم.» حمےداگر می‌خواست یڪ دلیل محکم براے جبهه رفتنش بیاورد فقط می‌گفت «مهدے تنهاست.» تااین را می‌گفت خاموش می‌شدم.احساس می‌کردم اگر یکے از ما می‌تواند کار مفیدے انجام بدهد دیگرے نباید سدّ راهش بشود. کندنو جدا شدن حس عجیبے است که رازش گفتنے نیست؛ و همین‌طور گفتن از بودن و هستن آن‌ها و این‌که آدم خیلے ناگهانے فراموش می‌کند که حمیدش یڪ روز رقیبش بوده و قرار بوده هر دو با هم شهید بشوند و حالا حمید رفته،حتے بی‌جنازه،و او را تنها گذاشته.با یڪ دنیا خاطره و زندگے و این حس که نمی‌شود باور کرد او چریڪ باشد و من نباشم.هر جا می‌‌رفت دنبالش می‌رفتم تا عاقبت ازش بشنوم «کار تو سخت‌ترست ،فاطمه.» ےکمرتبه در سپاه ارومیه مشکل شدیدے پیش آمد.مهدے به حمید سفارش کرد دست از لجاجت بردارد،باز برگردد سپاه.دل حمید از آن درگیرے خیلے چرڪ بود.از سپاه هم آمده بود بیرون تا این‌که مهدے آمد گفت «برو مسأله‌ات را حل کن!خوب نیست نقل
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد، چگونه همدم غم زده های حسین شد، چگونه مرحم زخم هایشان شد، خیالت راحت باشد. آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱ حلب 🗺مزار : بهشت زهرا قطعه ۵۳
روز دختر .... بر دخترانی مبارک باد که پدران‌شان ، پدری کرده‌اند برای آسایش همه‌‌ دختران این سرزمین دختر شهید شهید عبدالرضا موسوی🌷
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🏴بسم الله الرحمن الرحيم🏴 ای که می دهد بوی بهشت عاقبت شد قسمتش این سرنوشت در ، سوزان و سرخ و شعله ور یا علی با خطِّ خون بر آن نوشت ی عملیاات قدسس!!؟ زهراا س است🥀🖤 Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
🔖 نام : نادر نام خانوادگی : حمید دیلمی نام پــــدر : صبیح نام جهادی : محسن تاریخ تولد : ۱۳۶۳/۰۶/۰۲ - اهواز🇮🇷 دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : متأهل شـغل : پاسدار ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - قنیطره🇸🇾 مــزار : گلزار شهدای شهرستان ویس کتاب : «شبیه نادر» ❇️ 🟠شهید مدافع‌حرم نادر حمید 🔸همسر شهید نقل می‌کنند: زندگی‌مان را خیلی ساده شروع کردیم؛ ساده اما پُر از عشقی خالص؛ خالص از این جهت که هیچوقت بیش از آنچه بودیم، از هم توقع نداشتیم. 🔸شهید حمید به شدت معتقد به مسائل معنوی بود و در ایام محرم و صفر خودش را وقفِ هیئت می‌کرد. سرشار از معرفت و جوانمردی بود و در سنّ کم دست خیرش بیش از بیش بود. 🔸آقا نادر ید طولایی در دست‌گیری از مردم داشت و حتی در روزهایی که شاید از پیش برای تفریح بچه‌ها قرار می‌گذاشتیم اما موردی پیش می‌آمد، ابتدا به مردم کمک می‌کرد، این عمل او به منظور بی‌توجهی به من و فرزندانم نبود بلکه واقعاً با اعتقاد به دست‌گیری از برادران و خواهران دینی‌اش این کار را انجام می‌داد و بعد با شرح واقعه من را آرام می‌کرد. 🌼🍃🌸🍃🌺🍃 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دلم برای شماغرق آه وغم شده است نسیم رحمتتان بازشاملم شده است دعای فاطمه درحق من اثر کرده غلامی درِاین خانه قسمتم شده است به قدر دانه ی ارزن کسی مرانخرید بجزشماچه کسی سایه ی سرم شده است؟ به هرکجا که رَوَم باز پر کشم اینجا کبوتردل من جَلداین حرم شده است کسی که قطره ی اشکی برای تو ریزد به چشم حضرت زهرا چه محترم شده است همین که هرشب جمعه میان بزم عزا رسدکسی به یقین شامل کرم شده است ز کودکی درِ این خانه نوکـری کردم گدایی درِ این خانه عزتم شده است از آن زمان که پدر بین روضه ها بردم غلام کوی ابالفضل، شهرتم شده است خدا کندکه بمیرم به پای شش گوشه ...🎉🌸🌸🎉
2 نامزدی کردیم و دو سال دوران نامزدی و شناختمون از هم شد . تو این مدت شناخت کافی از مادرش پیدا کردم مادرش همش دنبال پول سجاد بود. سجاد هم براش پول می‌فرستاد. وقتی ‌هم که اعتراض می‌کردم می‌گفت که به هرحال مادرمه و کسی رو نداره مجبورم که خرجشو بدم. ازدواج کردیم هنوز هم برای مادرش پول می‌فرستاد. دو سال بعدش که پسرم امیرعلی به دنیا اومد به سجاد گفتم الان دیگه مخارج بچه مون هم هست کلی وام و قرض هم داریم بهتره که مادرت فکر منبع درآمدی برای خودش باشه گفت باشه عزیزم نگران نباش من همه چيز رو ردیف می کنم. ولی چه فایده بازم ادامه داشت و متوجه می‌شدم که یواشکی برای مادرش پول می‌فرسته. کاری هم که از دستم برنمی‌اومد! ادامه دارد. کپی حرام.