💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#خاطرات_شهید
●محسن خود را خادم و مدافع حرمین می دانست وهر زمان که میگفتم شماوظیفه خود را انجام داده اید، می گفت:
«من متعلق به خودم نیستم، من متعلق به جهان اسلام هستم ونمی توانم مسئولیتم را زمین بگذارم و برگردم باید همه بدانند که هدف و راه تروریست هابا اسلام مرتبط نیست واین را با گزارش هایی که ضبط می کنم نشان دهم.»
●شهید خزایی هروقت به ایران می آمد نیازهایی راکه مردم سوریه داشتند، درحد توان ازجیب خود می خریدند ودربین آن ها تقسیم می کرد.
●وی سرانجام در ۲۳ آبان ۱۳۹۵ هنگام تهیه گزارش درحلب مورد اصابت ترکش خمپاره قرارگرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
✍راوی:همسرشهید
#شهید_خبرنگار_محسن_خزایی
#سالروز_ولادت 🌷
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🦋🦋🦋
✍#خاطرات_شهید📃
🌹#اذن_شهادت_ازامام_رضا(ع)
💐سجاد هر وقت دلتنگ میشد یک گزینه داشت ...
امام رضا (علیه السلام)
یکی از دوستانش میگفت یه بار به مشهد رفیتیم و یکی از رفقا را دیدیم ... گفت صبح رسیدم و عصر میخوام برگردم ...
گفتم مگه دیونه ای این همه راه برا نصفه روز ؟
گفت با هواپیما اومدم...
وقتی رفت دیدم سجاد تو حال خودشه ...
گفته چته؟
گفت واقعا باید به حال امثال اینا حسرت خورد ... دلتنگ امام رضا (علیه السلام) شده و در حالی که کار داشته نصف روز اومده پابوس آقا ...
با خانواده هم زیاد میرفت مشهد ..
موقعی که اسم سوریه و اعزام و ... پیش اومد زنگ زد به یکی از رفقای مدافع حرمش ..
گفت سجاد برو از امام رضا (علیه السلام) اجازه رفتن بگیر ...
سجاد رفت مشهد ...
معلوم نیست چی گفت به ضامن آهو که ضامن سجاد هم شد ...
آری ضمانت سجاد را کرد و سجاد رفت سوریه ...
سجاد شهید شد ...
باز هم امام رضا (علیه السلام)...
پیکر سجاد روز شهادت امام رضا (علیه السلام) سال ۱۳۹۴ در گلستان شهدا به خاک سپرده شد ...🕊
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_سجاد_مرادی
#سالـروز_شهادت......🕊🌹
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۱۷ آذر سالروز شهادت مدافع حرم «ایوبرحیمپور»
✅روایت همرزم شهید مدافع حرم " ایوب رحیم پور " از شب آخرین شب ...
💠 غسل کرد و از همه حلالیت گرفت و با همه خداحافظی کرد و گفت بچه ها من دیگه برنمیگردم ، همه خندیدند و دستش انداختند و با خنده میگفتند :
ایوب برو منتظریم برگردی؛
ولی اون گفت : من میبینم که برگشتنی نیستم منتظرم نباشید ...
کسی باور نکرد ...
اما سحرگاه ، بعد از همه عبادتهایی که اون شب توی اون خونه با پروردگار خودش انجام داد ، برنگشتنش رو به همه دوستانش ثابت کرد ...
🕊۱۷ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم " ایوب رحیم پور " گرامی باد
#صلوات
#سالروزشهادت🕊
میـان معـرڪہ ...
لبخنــد می زنی به عشــق ؛
حمـــــاسه ...
چون به غزل ختم میشود زیباست !
#بسیجی_مدافـع_حـرم
#شهید_ایوب_رحیم_پور
#سالروز_شهادت ......🕊🕊🌸🌸
🦋🦋🦋
سالروز عروج ملکوتی
شهید روح الله صحرایی
نام پدر : غلامرضا
نام مادر : فاطمه ابراهیم نیا
تاریخ تولد :1362/10/24
تاریخ شهادت : 1394/09/16
نحوه شهادت : درگیری با داعش
محل شهادت : سوریه-حلب
گلزار : آمل
🌸همسر شهید : شهید میگفت اگر داعش دستش به حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) برسد مطمئن باش که به آنها جسارت میکنند. و وظیفه خودش می دانست که نگذارد این اتفاق بیفتد. میگفت: اگر خدایی نکرده این اتفاق بیفتد فردای قیامت پیش حضرت زهرا (س) جوابی نداریم که بدهیم. اگر یکی بگوید شوهر من نرود و یکی دیگر بگوید فرزند من نرود پس چه کسی باید دفاع بکند. امام زمان (عج) سرباز میخواهد و سرباز واقعی آقا در سختیها مشخص میشود. و من گفتم: من کارهای نیستم که بخواهم به شما اجازه بدهم یا ندهم. من راضیم، ان شاءالله که خدا از ما راضی باشد.
❤️آخرین صحبت تلفنی مان شب قبل از شهادت بود که این اواخر هر وقت زنگ میزد، آخر صحبتهایمان میگفت: خانم! محکم و قوی هستی؟ و من هم که نمیخواستم با حرفهایم خللی در اراده محکمش در جهاد ایجاد بکنم می گفتم: آره عزیزم، مطمئن باش.
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🦋🦋🦋
#عشقدیرینه 6
همه چیزو به مادرم گفتم مادرم گفت _دخترم شاید قسمت خدا بر این بوده که بعد این همه سال شما اتفاقی همو دیدین بهش یه فرصت بده.
به حرفهای مادرم فکر کردم و تصمیم گرفتم که یه فرصت دیگه به حسام بدم چون خودمم واقعاً حسام رو دوست داشتم.
روز بعد که حسام آیدا رو به مهد آورد بهش گفتم که میتونه با پدرم تماس بگیره و برای مراسم خواستگاری باهاش هماهنگ شه.
حسام که خیلی خوشحال شده بود تشکری کرد و شماره پدرم رو گرفت .
چند روز بعدش با پدرم تماس گرفت و باهاش برای مراسم خواستگاری هماهنگ کرد.
پدرم قبول کرد که به خواستگاری بیان و وقتی که در جریان شرایط حسام قرار گرفت به من گفت که خودت تصمیم بگیر دخترم من هیچ دخالتی نمیکنم آینده وزندگی خودته!
با توکل بر خدا به حسام جواب بله را گفتم و خیلی زود مراسم ازدواج رو گرفتیم.
تو مدت کوتاهی موفق شدم که با آیدا ارتباط بگیرم. بعد از سال جدایی و سختی هایی که کشیدم بلاخره به عشقم رسیدم و خدا را شکر بابت طعم خوشبختی که در کنار حسام نصیبم شد .
پایان.
کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:المومنون🦋
#آیه:97الی100
#القاری:الاستاد:ممدوح عامر
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
#سلام_امام_زمانم♥️
هرقلبی که خانه ی یاد شما شد، بهاری شد
هرجانی که از خورشید مهر شما گرم شد،
جاودانه شد، هر چشمی که به راه شما ماند،
روشن شد، هر که شما را دارد، در نهایت
خوشبختی است، در اوج آرامش است،
شکر خدا که شما را دارم،
آشنای کوی شما هستم
و ریزهخوار خوان محبتتان
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊
🕊#سلام برشهدا...🌷
♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند
و اگر بال خونیـن داشته باشے
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد
دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم...
🕊 #زیارتنامهیشهدا🕊
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
#اللهم_ارزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋🦋🦋
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
#زندگی_به_رنگ_شهدا
سال ۸۵ که رفتیم عقد کنیم یک دستخطی نوشت و خواست آن را امضا کنم داخل کاغذ نوشته بود دلم نمیخواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند؛ من هم امضا کردم مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت این پسر خیلی سخت گیر است؛ اما من ناراحت نشدم چون فهمیدم میخواهد زندگی کند.
آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من میگفتند که شاید شما موقعیتهای بهتری را داشته باشیدمن با خیلیها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان استو به خانواده اهمیّت میدهد و اهل نماز است و اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است.
بسیار اهل شوخی بود؛
به سوریه که رفته بود آخرین دفعه که تماس گرفت دو روز قبل از شهادتش بود میگفتند قبل از آن رفت حرم حضرت زینب سلام الله علیه تنهایی نماز خواندو بعد هم رفت و شش صبح شهید شد.
*نهال: اسم دختر شهید♡
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
🔷تاریخ تولد : ۲۸ آبان ۱۳۶۴
🔷تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
🔷مزارشهید: زیباشهرقرچک،گلزارشهدایبی بی زبیده
🔷محل شهادت : خانطومان_سوریه
#سالروز_شهادت......🕊🌸
🦋🦋🦋
#تفرقه1
شوهرم مرد خوبی بود و درکل یه ویژگی بد داشت و اون ویژگی بد این بود که هر اتفاقی که میافتاد سریعاً میرفت به مادرش میگفت حتی اتفاقایی که توی خونه پدرم میافتاد .
حرفای اونا رو هم میبرد حرفایی که پدرم میزد! واقعاً این آزارم میداد بارها بهش گفتم که حامد این کارو نکن ازت خواهش میکنم حرفایی که بین خودمونه رو نرو به مادرت بگو مادرت اون حرفا رو بعداً با کنایه به من میگه اما انکار میکرد و میگفت که اتفاقی از دهنم در رفته چند دقیقه پیش مادر شوهرم حرف زد زنگ زد و از بحثی که توی خونه پدرم شده بود حرف میزد و دلداریم میداد اما میدونستم که حرفاش پر از کنایه هستند شاکی شدم که به چه حقی حامد رفته از دعوایی که توی خونه ما بوده به مادرش گفته مگه من از اتفاقایی که بین اونا میافته خبر دارم حامد با این کارش خیلی عصبیم کرده بود.
ادامه دارد .
کپی حرام.
بسمـ رب الشـهید
سالروز عروج ملکوتی
شهید مصطفی شیخ الاسلامی
نام پدر : زین العابدین
نام مادر : صغری
تاریخ تولد :1364/10/22
تاریخ شهادت : 1394/09/16
نحوه شهادت :درگیری با داعش-اصابت تیر قناسه به پهلو
محل شهادت : سوریه- حلب
گلزار: چالوس
🌷اینجانب مصطفی شیخ الاسلامی فرزند و سرباز کوچک حضرت زینب وظیفه خود دیدم که به کسانی که به حضرت زینب بی احترامی کردند، جواب دندان شکنی دهم و به جهادی که رهبر انقلاب اسلامی اعلام کرده اند لبیک گویم و برای دفاع از حرم به عنوان مدافع حرم به سوریه بروم.
🌹از شما مردم عزیز میخواهم که همیشه کنار رهبر انقلاب بوده و هیچوقت نگذارید تنها باشد و اجازه ندهید کسی به این انقلاب با چشمان بد نگاه اندازد. همیشه کنار دین و قرآن باشید و هرگز آن را ترک نکنید که تمام شیعیان امیدشان به خدا و ایمه اطهار می باشد. امیدوارم روزی برسد که تمام مستکبران نابود و اسلام پیروز شود.
مصطفی شیخ الاسلامی94/8/22
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🌷
🌹 #شهدا رویاد کنیم...
🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه...
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ
وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
🦋🦋🦋
سالروز عروج ملکوتی
شهید محرمعلی مراد خانی
نام پدر : باقر
نام مادر : کبری دلاوری
تاریخ تولد :1345/02/14
تاریخ شهادت : 1394/09/16
محل شهادت : سوریه
گلزار: تنکابن
🌷در پایان مأموریت اعزام اول، یعنی چهارم ارديبهشت 94 که برای عروسی برادرش به ایران بازگشت، اعضای خانواده، متوجه مجروحیتش شدند.
بعد از کمی استراحت، پیگیریهای خود را برای پیوستن دوباره به جبههی مقاومت آغاز کرد. با آغاز حرکت عظیم اربعین حسینی، همراه با دو پسرش براي پيادهروي اربعين ثبتنام کرد اما شرایط بهگونهای شد که فرزندان، زودتر از پدر به پیادهروی اربعین عزیمت شدند اما پس از چند روز، در كاظمين به یکدیگر مُلحق شدند.
یک روز پیش از اربعین، تماسی با او حاصل شد و از او برای پیوستن به جبهه مقاومت دعوت شد. با اینکه در چند کیلومتری کربلا بود، بازگشت و در آذرماه 94، به سوریه شتافت.
در جریان مقابله با جبههی تکفیری، از ناحیهی گوش، هدف تیر قناسهی دشمن قرار گرفت و درحالیکه روی خاک زانو زده بود و سر به سجـده داشت، در 25 صفر - مقارن با 16 آذرماه 1394 - به خیل شهیدان پیوست.
#سالروزشهادت....🕊🕊🌹🌹
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
💠مادر شهید محمد هادی نژاد:
🌷چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه.
باهاش مخالفت کردم و گفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم
اگر تو بری دیگر کسی را ندارم....
شب که خوابیدم حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که پسرمو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم.
وقتی خبر شهادت محمد را شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب(س) محمد منو انتخاب کرده بود...
🕊۱۷ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم "محمد هادی نژاد " گرامی باد
#صلوات
🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم
صبحتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 🥀🥀
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#شهیـدمدافعحرمـ
|💔| #شهـیدایوبرحیـمـپور🌺🍃
تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۰۶/۱۴
محل تولد: خوزستان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
محل شهادت: حلب_سوریه
وضعیت تأهل: متأهل_داراے۲فرزند
محل مزارشهید: امیدیه
#همسـرشهید👇🌹
✍...موقع رفتن گفتم:"ایوب جان وصیت نامه ننوشتی.."
گفت:"نمازت را اول وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود.فقط من را ببخش که نتوانستم مهریهات را کامل بدهم؛"
تصاویر آقا و سیدحسن نصرالله را برداشت و با خودش به سوریه برد.
#سالروزشهادت....🕊🕊🌹🌹
شادی روحش صلوات
شهیددفاع مقدس، شاهرخ ضرغام درتاریخ اول دی ماه سال ۱۳۲۸ درتهران متولدشد
تاریخ شهادت: هفدهم آذرماه 1359در آبادان هست💐💐💐
#سالگرد_شهادت_شاهرخ_ضرغام
#سالروزشهادت🕊
❤️💫ﷺ❤️ﷺ🤍ﷺ❤️ﷺ
🤍💫الــلــهم صــل ؏ مــحــمــد وآل مــحــمــد
❤️💫ﷺ🤍ﷺ❤️ﷺ🤍ﷺ
🤍💫الــلــهم صــل ؏ مــحــمــد وآل مــحــمــد
❤️💫ﷺ❤️ﷺ🤍ﷺ❤️ﷺ
🤍💫الــلــهم صــل ؏ مــحــمــد وآل مــحــمــد
❤️💫ﷺ🤍ﷺ❤️ﷺ🤍ﷺ
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#تلنگرشھید: بینمازها از شفاعت محرومند!
▫️یکی از آشنایان، خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد ، شھید پلارک بهشگفت: "من نمیتونم شما رو شفاعت کنم... فقط وقتی میتونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبانتان را نگه دارید ، در غیر این صورت هیچکاری از من بر نمیاد..."
-شہیدسیداحمدپلارك
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
#تفرقه 2
تماس رو که قطع کردم گوشی رو عصبی روی کاناپه رها کردم که مادرم کنجکاو رو بهم گفت _ چی شد ؟ مادر شوهرت چی میگفت؟
از شدت عصبانیت صدام میلرزید _ چی میخواستی بگه مادر من ؟ از دعوا دیشبمون حرف میزد مثلاً میخواست بگه که من به فکر شمام و دلداری میداد که این کار درسته این کارو بکنید و پدرتونو اذیت نکنید! در صورتی که حرفاش پر از کنایه بود مامان.
مامان شاکی گفت_ ببینم مادر شوهرت چطور انقدر سریع قضیه رو فهمیده ؟
رفتم و کنار مامان نشستم_ خب حامد بهش گفته مامان! بهش گفتم حامد حرفایی که بین ماست رو نرو به مامانت بگو اما واقعا بی فایده است من دیگه از حرف زدن با حامد خسته شدم مامان انگار نمیخواد متوجه شه.
مامان شاکی گفت_ دختر عزیزم یه خورده آروم باش آخه چرا انقدر حرص میخوری ؟!
_چطور آروم باشم؟ من از دست این حامد چیکار کنم؟
ادامهدارد.
کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#شهیـدمدافعحرمـ
|💔| #سـردارشهـیدحاجحسـناڪبرے🌺🍃
تاریخ تولد:۱۳۴۹/۰۳/۲۴
محل تولد:تهران
تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۰۹/۲۰
محل شهادت:تدمر_سوریه
وضعیت تأهل:متأهل
محل مزارشهید:جاویدالاثر
#فرازےازوصیتنامهشهید👇🌹
✍...برادران وخواهران،میخواهم که راهم را ادامه دهیدو در راه صدورآن ازهیچ کوششی دریغ نکنیدومگذارید بار دیگردست جنایتکاران مخصوصاآمریکا،اسرائیل وداعش ملعون که درآنسوی مرزهانقشه نزدیکشدن به مرزایران عزیز رادر سرمیپرورانند،بر شمامسلط گردندوخونهای هزاران شهید از دست برود.
در نمازاولوقت کوشا و درنمازهای جماعت باجدیت شرکت کنید.باوحدت واطاعت ازمقام رهبری وپیروی ازدستورات اسلام وپاسداری جدی ازانقلاب اسلامی ودستاوردهای آن،توطئههای استکبار راخنثی ونقشِ برآب کنید.
••🍁فرمانده یگان تخریب..
#سالروزشهادت....🕊🕊🕊🌹🌹
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#حضور_و_تصرف_پس_از_شهادت!
🌷وسط هفته،سر ظهر وارد گلزار شهدا شدم و مشغول فاتحه خوانی به شهدایی بودم که عکسهایشان را میدیدم.وقتی نزدیک پرچم وسط گلزار رسیدم، صدای حاج اکبر را شنیدم که با همان لحن شوخش میگفت: ای بیوفا! نمیآیی یک فاتحه هم برای ما بخوانی؟
فکر کردم یکی از بچههاست که سر به سرم میگذارد. اعتنا نکردم به حرکتم ادامه دادم. دوباره و سهباره همان صدا را شنیدم با خودم گفتم: چقدر قشنگ صدای حاج اکبر را تقلید میکند. یک دفعه شهید در من تصرف کرد و مرا کشاند سر قبر خودش به خودم که آمدم سر مزارش بودم. وحشت کرده بودم و مثل بید میلرزیدم. یکدفعه دیدم
🌷یکدفعه دیدم قبر باز شد.دیگر ارتباط، کاملاً قلبی شده بود.شهیدبه من گفت: میخواهی آن طرف را نشانت دهم؟ گفتم: نه اصلاً توانش را ندارم. بدنم دارداز شدت فشار از هم میپاشد. ازش خواهش کردم که دیگر ادامه ندهد. سر قبر دوباره بسته شد و کم کم حالم سرجایش آمد. از آن به بعدهر وقت گذرم به گلزار شهدا بیفتد اول میروم سرقبرحاج اکبر
📚کتاب "امیر دریا دل(خاطرات شهید حاج اکبر خرد پیشه شیرازی)نوشته: علیرضا صداقت،صفحه ۱۶۴
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🔊 روایت مادر شهید #محمدرضا_حقیقی از ماجرای خندیدن شهید در زمان خاکسپاری
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌷 #پيكر_بیسر_آخرين_شهيد....
🌷روز تاسوعا قرار شده بود پنج شهيد گمنام در شهر دهلران طى مراسمى تشييع شوند. بچههاى تفحص، پنج شهيد را که مطمئن بودند گمنام هستند انتخاب کردند. ذره ذره پيکر را گشته بودند. هيچ مدرکى بدست نيامده بود. قرار شد در بين شهدا يکى از آنها را که سر به بدن نداشت به نيابت از ارباب بیسر، آقا اباعبدالله الحسين(ع) تشييع و دفن شود. کفنها آماده شد. شهدا يکى يکى طى مراسمى کفن میشدند.
🌷آخرين شهيد، پيکر بیسر بود. حال عجيبى در بين بچهها حاکم بود. خدا اين شهيد کيست که توفيق چنين فيضى را يافته تا به نيابت از ارباب در اين روز تشييع شود؟! ناگهان تکه پارچهاى از جيب لباس شهيد به چشم خورد. روى آن نوشتهاى بود که به سختى خوانده میشد؛ "حسن پرزه اى، اعزامى از اصفهان"
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حسن پرزه اى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🍃🌻 خاطره ای از مادر یکی از شهیدا ن به نام محمد جعفر فرجمند:
🌧ایشون میگفتن یه روز سرد زمستان هوا ابری وبارانی چادر سر انداختم .شوهرم پرسید کجا ،گفتم دلم برا محمد جعفر تنگ شده میخوام برم سرقبرش، بهم گفت ای زن الان هوا سنگین وبارانی است . گفتم نمیتونم دلم بدجوری هواش کرده میخوام برم خلاصه هچ کس جلودارم نشد
⛈ رفتم یه ساعتی باهاش درد دل کردم و خواستم بیام که باران شدید همراه بارعد وبرق شروع به باریدن کرد هیچ چاره ای نداشتم. به پسرم گفتم مادر دلم برام تنگ شده بود الان بابات هم نگرانه قربونت برم وسیله ای برام هم جورکن.
🚘 همون لحظه یه ماشین اومد ازشدت باران که چشمام نمیدید چندبار بوق زد بعد اومد گفت مادر بیا برسونمت گفتم صبر کن از پسرم تشکر کنم که وسیله برام فرستاده،
سوارتاکسی شدم بهم گفت ازاینجاردمیشدم شمارودیدم تنهایی گفتم سوارتون کنم، خلاصه مارورسوند منزل.
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای #اذان اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ...
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه...
همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ...
#شهید_احمد_علی_نیری
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
روایتگری حاج حسین یکتا...
پیشنهاد دانلود...👌
پادگان دوکوهه
#سیره_شهدا
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ڪلام شهید*
*خدایا! می دانم که کم کاری از من است*
*خدایا! می دانم که من بی توجهم*
*خدایا! می دانم که من بی همتم*
*خدایا! می دانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده ام، اما خود می گویی که به سمت من باز آیید..*
*آمده ام خدا!*
*کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.*
*شهید_رسول_خلیلی
#بهیادشهیدمدافعحرمرسولخلیلی
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#سالروز_ولادت......🌸🌸🎉🎉🌸🌸
🦋🦋🦋