eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
2 تماس رو که قطع کردم گوشی رو عصبی روی کاناپه رها کردم که مادرم کنجکاو رو بهم گفت _ چی شد ؟ مادر شوهرت چی می‌گفت؟ از شدت عصبانیت صدام می‌لرزید _ چی می‌خواستی بگه مادر من ؟ از دعوا دیشبمون حرف می‌زد مثلاً می‌خواست بگه که من به فکر شمام و دلداری می‌داد که این کار درسته این کارو بکنید و پدرتونو اذیت نکنید! در صورتی که حرفاش پر از کنایه بود مامان. مامان شاکی گفت_ ببینم مادر شوهرت چطور انقدر سریع قضیه رو فهمیده ؟ رفتم و کنار مامان نشستم_ خب حامد بهش گفته مامان! بهش گفتم حامد حرفایی که بین ماست رو نرو به مامانت بگو اما واقعا بی فایده است من دیگه از حرف زدن با حامد خسته شدم مامان انگار نمی‌خواد متوجه شه. مامان شاکی گفت_ دختر عزیزم یه خورده آروم باش آخه چرا انقدر حرص می‌خوری ؟! _چطور آروم باشم؟ من از دست این حامد چیکار کنم؟ ادامه‌دارد. کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🌺🍃 تاریخ تولد:۱۳۴۹/۰۳/۲۴ محل تولد:تهران تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۰۹/۲۰ محل شهادت:تدمر_سوریه وضعیت تأهل:متأهل محل مزارشهید:جاویدالاثر 👇🌹 ✍...برادران وخواهران،میخواهم که راهم را ادامه دهیدو در راه صدورآن ازهیچ کوششی دریغ نکنیدومگذارید بار دیگردست جنایتکاران مخصوصاآمریکا،اسرائیل وداعش ملعون که درآن‌سوی مرزهانقشه نزدیک‌شدن به مرزایران عزیز رادر سرمی‌پرورانند،بر شمامسلط گردندوخون‌های هزاران شهید از دست برود. در نمازاول‌وقت کوشا و درنمازهای جماعت باجدیت شرکت کنید.باوحدت واطاعت ازمقام رهبری وپیروی ازدستورات اسلام وپاسداری جدی ازانقلاب اسلامی ودستاوردهای آن،توطئه‌های استکبار راخنثی ونقشِ برآب کنید. ••🍁فرمانده یگان تخریب.. ....🕊🕊🕊🌹🌹 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ! 🌷وسط هفته،سر ظهر وارد گلزار شهدا شدم و مشغول فاتحه خوانی به شهدایی بودم که عکس‌هایشان را می‌دیدم.وقتی نزدیک پرچم وسط گلزار رسیدم، صدای حاج اکبر را شنیدم که با همان لحن شوخش می‌گفت: ای بی‌وفا! نمیآیی یک فاتحه هم برای ما بخوانی؟ فکر کردم یکی از بچه‌هاست که سر به سرم می‌گذارد. اعتنا نکردم به حرکتم ادامه دادم. دوباره و سه‌باره همان صدا را شنیدم با خودم گفتم: چقدر قشنگ صدای حاج اکبر را تقلید می‌کند. یک دفعه شهید در من تصرف کرد و مرا کشاند سر قبر خودش به خودم که آمدم سر مزارش بودم. وحشت کرده بودم و مثل بید می‌لرزیدم. یک‌دفعه دیدم 🌷یک‌دفعه دیدم قبر باز شد.دیگر ارتباط، کاملاً قلبی شده بود.شهیدبه من گفت: می‌خواهی آن طرف را نشانت دهم؟ گفتم: نه اصلاً توانش را ندارم. بدنم دارداز شدت فشار از هم می‌پاشد. ازش خواهش کردم که دیگر ادامه ندهد. سر قبر دوباره بسته شد و کم کم حالم سرجایش آمد. از آن به بعدهر وقت گذرم به گلزار شهدا بیفتد اول میروم سرقبرحاج اکبر 📚کتاب "امیر دریا دل(خاطرات شهید حاج اکبر خرد پیشه شیرازی)نوشته: علیرضا صداقت،صفحه ۱۶۴ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔊 روایت مادر شهید از ماجرای خندیدن شهید در زمان خاکسپاری Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌷 .... 🌷روز تاسوعا قرار شده بود پنج شهيد گمنام در شهر دهلران طى مراسمى تشييع شوند. بچه‌هاى تفحص، پنج شهيد را که مطمئن بودند گمنام هستند انتخاب کردند. ذره ذره پيکر را گشته بودند. هيچ مدرکى بدست نيامده بود. قرار شد در بين شهدا يکى از آن‌ها را که سر به بدن نداشت به نيابت از ارباب بی‌سر، آقا اباعبدالله الحسين(ع) تشييع و دفن شود. کفن‌ها آماده شد. شهدا يکى يکى طى مراسمى کفن می‌شدند. 🌷آخرين شهيد، پيکر بی‌سر بود. حال عجيبى در بين بچه‌ها حاکم بود. خدا اين شهيد کيست که توفيق چنين فيضى را يافته تا به نيابت از ارباب در اين روز تشييع شود؟! ناگهان تکه پارچه‌اى از جيب لباس شهيد به چشم خورد. روى آن نوشته‌اى بود که به سختى خوانده می‌شد؛ "حسن پرزه اى، اعزامى از اصفهان" 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حسن پرزه اى Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍃🌻 خاطره ای از مادر یکی از شهیدا ن به نام محمد جعفر فرجمند: 🌧ایشون میگفتن یه روز سرد زمستان هوا ابری وبارانی چادر سر انداختم .شوهرم پرسید کجا ،گفتم دلم برا محمد جعفر تنگ شده میخوام برم سرقبرش، بهم گفت ای زن الان هوا سنگین وبارانی است . گفتم نمیتونم دلم بدجوری هواش کرده میخوام برم خلاصه هچ کس جلودارم نشد ⛈ رفتم یه ساعتی باهاش درد دل کردم و خواستم بیام که باران شدید همراه بارعد وبرق شروع به باریدن کرد هیچ چاره ای نداشتم. به پسرم گفتم مادر دلم برام تنگ شده بود الان بابات هم نگرانه قربونت برم وسیله ای برام هم جورکن. 🚘 همون لحظه یه ماشین اومد ازشدت باران که چشمام نمی‌دید چندبار بوق زد بعد اومد گفت مادر بیا برسونمت گفتم صبر کن از پسرم تشکر کنم که وسیله برام فرستاده، سوارتاکسی شدم بهم گفت ازاینجاردمیشدم شمارودیدم تنهایی گفتم سوارتون کنم، خلاصه مارورسوند منزل. Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ روایتگری حاج حسین یکتا... پیشنهاد دانلود...👌 پادگان دوکوهه Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ڪلام شهید* *خدایا! می دانم که کم کاری از من است* *خدایا! می دانم که من بی توجهم* *خدایا! می دانم که من بی همتم* *خدایا! می دانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده ام، اما خود می گویی که به سمت من باز آیید..* *آمده ام خدا!* *کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.* *شهید_رسول_خلیلی ......🌸🌸🎉🎉🌸🌸 🦋🦋🦋
3 کلافه پوفی کشیدم و گفتم _روز اول بهتون گفتم مامان این مرد وابسته مادرشه! نمی‌خوام باهاش ازدواج کنم اما شما گفتین که حامد کلی ویژگی خوب داره یه مرد ایده آله که می‌تونه خوشبختت کنه . به فکر زندگیه از همه مهم‌تر اینه که پسر سر به زیریه. بله همه اینا درست مامان اما ببینید با این کارا چطور منو حرص میده آخه سریعاً رفته گذاشته کف دست مادرش که مامان جون دیشب خونه فاطیما اینا دعوا بوده مگه لازمه مادرت از در جریان دعوایی که تو خونه پدر من بوده باشه ؟ حرف‌های بین خودمون هیچ اونارم که می‌بره! کاری با اونا ندارم الان از این حرص می‌خورم که دعوای دیشب رو هم سریعاً رفته گفته! مامان خندید و گفت_ دختر عزیزم مردا همشون همینن! پدرت سنی ازش گذشته اما ببین بازم میره حرفاشو به اون خواهرش میگه !چرا انقدر حرص می‌خوری عزیزم برات خوب نیست دختر گلم تو الان فقط باید به فکر زندگیت باشی مادر شوهرتو بیخیال اصلاً بهش اهمیت نده. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:طه🦋 :11الی13 :الاستاد:حامدشاکرنژاد ایرانی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
❤️ سلام بر آن حقیقتی که با ظهورش، هر چه باطل است رنگ خواهد باخت و زمین و زمان را حیاتی نو خواهد بخشید 🌤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،   🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
•┈┈••✾•🍃🌸🌼🌸🍃•✾••┈┈• روزشمار امروز ۲۰ اذرسالروز 📨 🟣شهید مدافع‌حرم محمد کیهانی ♻️مؤمــــن واقعــــی ☂همرزم شهید نقل می‌کند: یک مؤمن واقعی بود و هر چه به زبان می‌آورد، در عمل هم انجام می‌داد. همیشه ما را به نماز اول وقت توصیه می‌کرد؛ حتی برخی اوقات که در جمع خانواده بود، مراسم نماز جماعتی برپا می‌کرد که با این کار، هم نمازمان را اول وقت خوانده باشیم و هم به جماعت! 💚در بحث امر به معروف و نهی از منکر با هیچکس شوخی نداشت و به صورت جدی و البته با گفتاری دوستانه و صمیمی این کار را انجام می‌داد؛ به طوری که کلامش واقعا دل‌نشین و تأثیرگذار بود! ☂آقامحمد در ستاد امر به معروف و نهی از منکر اندیمشک فعالیت داشت؛ یک روز ایشان را دنبال مأموریتی می‌فرستند که در همین حین، یک موتور با او تصادف می‌کند و پای محمد دچار شکستگی می‌شود. به‌رغم این که در این تصادف موتورسوار مقصر بود اما آقامحمد درجا گذشت کرد و هیچ‌گونه هزینه‌ای هم برای مُداوای شکستگی پا از او دریافت نکرد. 🎁 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
4 مامان ادامه داد _مادر شوهرت شاید بخواد شما را از هم جدا کنه عزیزم تو نباید انقدر به حرفای مادر شوهرت گیر بدی.. الان حامد اومد خونه نباید دعوا راه بندازی که چرا رفتی همه چیزو گفتی به مادرت به نظر من این بار منطقی‌تر باهاش حرف بزن بگو مادرت فقط دنبال اینه که سریعاً تو بهش بگی و بیاد به من زنگ بزنه . به حرف‌های مادرم فکر کردم و تا اومدن حامد صبر کردم شب حامد از سر کار اومد خیلی کلافه بود با خودم گفتم خسته است بحث مادرشو پیش نکشم که الان قاطی کنه و دعوا را بندازه هر طور شد جلوی خودم رو گرفتم که در فرصتی مناسب با آرامش باهاش حرف بزنم شام رو که خوردیم رفتم کنارش نشستم و گفتم _حامد جان امروز صبح رفته بودی پیش مادرت؟ نگاهم کرد و گفت_ آره چطور مگه؟ بی‌اهمیت سریع تکون دادم _همین طوری! نگاهم کرد _همینطوری که نمیشه! عزیزم مادرم بهت زنگ زده؟ ادامه‌دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دیگر این جبهه مثل سابق نیست خبر خوش رسیده از جَنگَش رود خونی که بَر زمین جاری ست این سری فرق می کند رنگَش این نزاعی ست بین شیشه و سنگ تنش نا برابری که در آن با کمال جسارت و غیرت عاقبت خُرد می شود سنگَش گرچه در جبهه حاج قاسم نیست فتح این جبهه با مقاومت است می رسد روی قُله این لشگر با همین پای خسته و لَنگَش و مِن المُجرِمینَ مُنتَقِمون انتقامی بزرگ در راه است پوز ابلیس می خورد بر خاک با تمامی مَکر و نیرنگَش شب لگدمال صبح می گردد روی باطل سیاه خواهد شد قدس اگر چه به دست صهیون است در می آید بزودی از چَنگَش پرچم سبز می رَوَد بالا وسطِ صحن مسجد الاَقصی و طنین علی ولی الله منتشر می شَوَد نماهَنگَش 🦋😔🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ سلام براهل نماز❤️ ✨الله اکبر۴🌹 ✨اشهدان لا اله الّا الله۲🌹 ✨اشهدان محمداً رسول الله۲🌹 ✨اشهدان علیاً ولی الله۲🌹 ✨حی علی الصلاة۲🌹 ✨حی علی الفلاح۲🌹 ✨حی علی خیر العمل۲🌹 ✨الله اکبر۲🌹 ✨لا اله الّا الله۲🌹 التماس دعا🌹 🌷سالروز شهادت 🕊 آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب سومین شهید محراب شهادت :۱۳۶۰/۹/۲۰ شیراز _انفجار 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ آهای بسیجی !!! خوب گوش کن چه می‌گویم می‌خواهم به تو پیشنهاد معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود ! منِ دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجّدها و شب زنده‌داری هایم را بدهم به تو، و در عوض ، ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ ، بدون وضو پشت به قبله ، با لباس خونی و بدن نجس خوانده‌ای ، از تو بگیرم آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟! 🌷سالروز شهادت 🕊 آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب سومین شهید محراب شهادت :۱۳۶۰/۹/۲۰ شیراز _انفجار بمب 🌷شهید عبدالحسین دستغیب🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🌸🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌸 🌸🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ آهای بسیجی !!! خوب گوش کن چه می‌گویم می‌خواهم به تو پیشنهاد معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود ! منِ دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجّدها و شب زنده‌داری هایم را بدهم به تو، و در عوض ، ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ ، بدون وضو پشت به قبله ، با لباس خونی و بدن نجس خوانده‌ای ، از تو بگیرم آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟! 🌷سالروز شهادت 🕊 آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب سومین شهید محراب شهادت :۱۳۶۰/۹/۲۰ شیراز _انفجار 🍃شهید محراب آیت الله دستغیب: هر عمامه به سَری که از رهبر مُکرَّم فاصله بگیرد، لعنت خدا بر او باد! گرگها در کمین هستند تا بین ما و رهبر جدایی بیندازند. ٢٠ آذر سالروزشهادت شهید محراب آیت الله دستغیب به دست منافقین کوردل گرامیباد. 🌷شهید آیت الله دستغیب🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊 ✍ قسمتی از وصیتنامه اكنون كه باب در راه خدا به امر ولی و مولایم ابلاغ شده عازم نبرد می شوم به "دختر سه ساله ام" ریحانه جان بگویید كه دوستش داشته ودارم ولی دفاع از حرم حضرت زینب (س) و دردانه سه ساله امام حسین (ع) واجب بود.. مجتبی خیلی به شهدا ارادت داشت و در مراسم و یادواره های شهدا شركت فعال داشت. وقتی بحث شهدا پیش می آمد شبانه روز فعالیت كرد و خستگی را نمی فهمید و به قولی خستگی ناپذیر می شد، او از كار كردن برای شهدا لذت می برد. یك بار به مجتبی گله كردم كه ما هم هستیم، به محض رسیدن، رفتید سراغ یادواره! اصلاً در خانه حضور ندارید، مجتبی خندید و گفت شرمنده ام، به خاطر شهدا تحمل كن، بعد گفت شهدا بیشتر از این ها گردن ما حق دارند، اگر اعتراض كنی اجرت از بین می رود خانمم، حالا وقتی آن روزها را مرور می كنم و به یاد حرف های مجتبی می افتم با خودم می گویم مجتبی مزد همه زحمت و جهاد و اخلاصش را از شهدا گرفت، شهدا مزد مجاهدت همسرم را به خوبی دادند. 🌷شهید ‌مجتبی ‌کرمی🌷 🎈🎂🎈🎂🎈 🌷تاریخ ولادت۱۳۶۵/۹/۲۰ 🌷تاریخ شهادت۱۳۹۴/۷/۲۵ 🌷مزار باغ بهشت همدان 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ امروز ۲۰ آذر مصادف با شروع عملیات مطلع الفجر است. ✅عملیاتی که شهید ابراهیم هادی در سحرگاه آن اذان صبح گفت و با نوای ملکوتی خود، هجده نفر از نیروهای غافل دشمن را بیدار نمود. آنها بعدها به نیروهای ایرانی پیوسته و با شهادت به ملاقات خداوند رفتند. یادشان گرامی 💐هدیه نثار شهدای غریب این عملیات صلوات 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ روی تو را ز چشمه ی نور آفریده اند لعل تو از شراب طهور آفریده اند خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست آئینه ی تو را ز بلور آفریده اند پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش خورشید را برای ظهور آفریده اند خیل ملک ز خاک در آستان تو مشتی گرفته پیکر حور آفریده اند عمری اسیر هجر تو بود و فغان نکرد بنگر دل مرا چه صبور آفریده اند از نام دلربای تو همّت گرفته اند تا برج آخرین شهور آفریده اند عشّاق را به کوی وصال تو ره نبود این راه دور را به مرور آفریده اند سلام بر منتظران مهدی عجل الله صبحتون مهدوی بدون امام زمان!!!! مثل بچه های یتیمیم.... بابا نداریم. همیجوری سرگردون. همینجوری خسته. همینجوری داغون😞💔 اللهم عجل لولیک الفرج💙😭😭😭😭😭😭😭😭 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️توبه امام جمعه مسجد القصی. ‏من غلط کردم و حسین (صلوة الله عليه) درست بود!
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🦋 ✨مؤمن واقعی 🍃همرزم شهید نقل می‌کند: یک مؤمن واقعی بود و هر چه به زبان می‌آورد، در عمل هم انجام می‌داد. همیشه ما را به نماز اول وقت توصیه می‌کرد؛ حتی برخی اوقات که در جمع خانواده بود، مراسم نماز جماعتی برپا می‌کرد که با این کار، هم نمازمان را اول وقت خوانده باشیم و هم به جماعت! 🍃در بحث امر به معروف و نهی از منکر با هیچکس شوخی نداشت و به صورت جدی و البته با گفتاری دوستانه و صمیمی این کار را انجام می‌داد؛ به طوری که کلامش واقعا دل‌نشین و تأثیرگذار بود! 🍃آقامحمد در ستاد امر به معروف و نهی از منکر اندیمشک فعالیت داشت؛ یک روز ایشان را دنبال مأموریتی می‌فرستند که در همین حین، یک موتور با او تصادف می‌کند و پای محمد دچار شکستگی می‌شود. به‌رغم این که در این تصادف موتورسوار مقصر بود اما آقامحمد درجا گذشت کرد 🎈🎂🎈 🌷🍃🕊به مناسبت سالروز ولادت 🌷تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۵۷ 🌷تاریخ شهادت : ۹ آبان ۱۳۹۵.حلب 🥀مزار شهید : اندیمشک 🦋🦋🦋
5 به تایید سری تکون دادم _آره حامد زنگ زد و طبق معمول در مورد دعوای خانوادگیمون نظر داد . .حامد کلافی پوفی کشید و گفت_ از دست تو مامان. بعدش رو کرد منو گفت_ باور کن عزیزم من فقط گفتم دیشب خونه فاطیما بودیم خودش اونقدر پرسید اونقدر پرسید که آخرش همه چیز را از زیر زبون من کشید متاسف ادامه داد _من نمی‌خواستم چیزی در مورد دعوای شما بهش بگم اما چه کنم مادرم همینه خودت می‌شناسیش که! سری تکون دادم_ آره عزیزم می‌شناسمش! ببین سریع به من زنگ زده برای اینکه حرص منو در بیاره وقتی که تو می‌دونی اون فوراً میاد به من میگه دیگه چرا میری بهش میگی؟ احساس می‌کنم که مادرت فقط می‌خواد بین ما دعوا راه بندازه تنها هدفش همینه وگرنه اونقدر سریع به من زنگ نمی‌زنه! حداقل حرفتو پیش خودش نگه می‌داره. خواست از جاش بلند شه که مانع شدم _می‌خوای چیکار کنی عزیزم . جواب داد_ به مادرم زنگ بزنم بهش بگم چی می‌خواد از جون ما ؟ زیر زبون منو می‌کشه و بعد سریع به تو زنگ می‌زنه برای اینکه ما رو به جون هم بندازه! ادامه دارد. کپی حرام.