فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنگ زدم به سامان، گفتم تو کجایی گفت جلوی مدرسه، اتوبوس اردوی مدرسه رفته بود، از مغازه اومدم بیرون، از عکسی که قبلا در مجازی بهم نشون داده بود شناختمش، اونم من رو شناخت، با یه شاخه گل اومد نزدیکم، گل رو بهم داد، با هم رفتیم توی پارک، ظهر اومدم خونه، مامانم کلی بهم زیارت قبول گفت، منم کلی براش از اردو خالی بستم، فردای اون روز سر کلاس بودم که خانم ناظم اومد گفت، خانم عباسی بیا دفتر، اومدم دفتر دیدم مامانم با رنگ و روی پریده توی دفتر هست، گفت، تو دیروز با مدرسه نرفتی اردو کجا بودی، گفتم با یکی از دوستام رفتم پارک، ناظم گفت، البته با دوست پسرتون، رنگ از روم پرید، خدایا اینها از کجا فهمیدن، از خجالت پیش مامانم آب شدم، ظهر که اومدم خونه، مامانم کلی خودش رو زد و من رو دعوا کرد، از ناراحتی مامانم ناراحت شدم، ولی فکرم پیش سامان بود، این دوستی با همه سختی هاش به ازدواج ختم شد، همسرم هفت ماه خونه موند و سر کار نمی رفت، میگفت کار نیست..
✍ادامه دارد...
##کپی_فوروارد_برای_دوستتون_و_گروها_کانالها_از_داستان_حرام⛔️
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️وصف حضرت علی علیه السلام از زبان پیامیر صلی الله علیه وآله❤️
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥من بیلزنِ امام زمانم!
🍃همسر شهید مدافعحرم اکبر شهریاری: همیشه ازش میپرسیدم یهکم از شغلت تعریف کن، دقیقا مسئولیتت چیه؟ چه سمَتی داری؟! اکبرآقا هم در جواب میگفت: من بیلزنِ امام زمانم...
#شهید_اکبر_شهریاری
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون__شهدایی
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا🌷
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷 🍂شهیدی که برات شهادتش را 🌷از امام حسین 🍃گرفت 🌷 🌷شهید محمد ایزدی🌷نیک قبل از شهادتش خواب دید که در صفی🌺 امام حسین (ع)🌺 را ملاقات کرد و او را در آغوش کشید و از حضرت خواست تا او را شفاعت کند🌷
فروردین سال ۱۳۴۶، مصادف با شب عید قربان، در تهران، خدا به خانواده❤ ایزدینیک، پسری عطا کرد که نامش را محمد 💛گذاشتند و بعدها قربانی راه 💛👑امام حسین علیهالسلام شد❤. محمد، سه خواهر بزرگتر از خودش داشت و فرزند آخر و تک پسر خانواده بود، از همان ابتدا تحت تربیت ویژه مادر و پدری مذهبی، انقلابی و زحمتکش قرار گرفت و به گفته مادرش، محمد از همان کودکی با همه بچههای دور و برش فرق داشت.
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_روزتون__شهدایی
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🕊🌷🍃🕊🌷
سلام شهید من...
به یاد خنده هايت...
به یاد نگاه نافذت...
چند سال پیش چه حالی داشت مادرت...
وقتی اولین نگاهت به نگاهش دوخته شد...
اولین لبخندت دل مادرانه اش را برد...
#شهید_حسین_بواس
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون__شهدایی
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا🌷
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🌷شهید مهدی ثامنی راد:
بـرادران من! خودرا دست ڪم نگیرید! دنیا و ابـرقدرتهای دنیا از لباس سبز مـا و اسم مـا میترسند و آن هم بخاطر ایمان درون قلب شماست
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
✨یادِ خوبــان
نہ حساب است ڪہ فراموش شود
نہ چـــراغ است ڪہ خاموش شود
و نہ سـال است ڪہ بہ آخر برسد
✨جویباریست ز محبّتـــ
ڪہ همیشہ جاریستـــ
🌷 #شادی_روح_شهدا_صلوات 🌷
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
وَقتی درونَت پاڪ باشَد
خُدا چِهرهات را گیرا میڪُند💫
این گیرایی از زیبایی و جَوانی نیست..
این گیرایی از نورِ ایمانی است✨
ڪه دَر ظاهِر نَمایان میشَود..
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
﷽
چشم بستید به دنیا
و دلبستگی هایش..
ڪمے آرامشم آرزوستــــ ...
#شهید_مهدی_موحدنیا
#التماس_دعاےشھادت🕊
#مــیــم_گــمـنــام✌️🏻
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#روزتون_شهدای
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
#شهیدانه
❤ محمد..!
زندگی ڪُن براے مهدیﷻ
درس بخوان براے مهدیﷻ
ورزش ڪُن براے مهدیﷻ
❤ محمد..!
من تو رو از خدا براے خودم نخواستم
توُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج)
🌷شهیدمدافع حرم
#حمیدرضا_اسداللهی🌷
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
خونواده من با این ازدواج مخالف بودند، و هرچی به من گفتن، این پسر به درد شوهری نمیخوره من زیر بار نرفتم، حتی تهدید کردم که از باهاش از خونه فرار میکنم، یک سال هر جایی میخواستم برم، مامانم سایه به سایه من میومد، حتی دبیرستان ما نزدیک خونمون بود، ولی مامانم خودش من رو میبرد و میاورد، وقتی دیدند که حریف من نیستند، به ازدواج ما رضایت دادند، به همین خاطر من روم نمی شد به مامانم بگم شوهرم همش توی خونه است و سر کار نمیره، توی این هفت ما، همه پولها و طلاهایی که سر عقد به ما هدیه دادند، خرج خونه شد ، حتی حلقه های ازدواجمون، بعد از هفت ماه یک جا کار پیدا کرد، سه ماهی سر کار بود، که صاحب کارش گفته بود دیگه کارکر نمیخوام، همسر من دو باره بیکار شد، ما مجبور شدیم آینه شمعدا نمون رو که جنسش برنج بود بفروشیم، بعد از مدتی بی پول بی پول شدیم، ناچار به مامانم گفتم، شهرام بی کار شده، مامانم گاهی پول و. گاهی مواد غذایی بهمون میداد...
✍ادامه دارد...
##کپی_فوروارد_برای_دوستتون_و_گروها_کانالها_از_داستان_حرام⛔️
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃