eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💢 در سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان دیده به جهان گشود ، او در دامان پدری زحمتکش و پارسا و مادری درد کشیده و پاکدامن ، با احساسات ناب مذهبی رشد و تربیت یافت. در سال 1356 درکنکور شرکت جسته و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت پذیرفته می شود. پس از ورود به دانشگاه به ابعاد تازه ای از فعالیتهای انقلابے دست می زند و در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ، در تهران حضوری چشمگیر می یابد و دوشادوش مردم انقلابی در تسخیر پادگانها شرکت می جوید . در اسفند ماه 1357 ، به نهاد نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته و در پادگان سعد آباد مشغول خدمت می شود . در سال 1359 ، برای ساماندهی و سازماندهی سپاه پاسداران شهر همدان به این شهر می رود و پس از چندی نیز به فرماندهی سپاه پاسداران همدان منصوب می شود. همزمان با شروع جنگ تحمیلی ، راهی جبهه می شود، وی ابتدا به جبهه های غرب می رود و پس از تحکیم و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا ، به جبهه جنوب عزیمت می کند. پیش از آغاز عملیات فتح المبین ، به مسئوولیت معاونت تیپ 27 محمد رسول الله(ص) برگزیده شده وبه هدایت نیروهای تحت امر تیپ مےپردازد و در تحقق اهداف عملیات و منهدم کردن نیروهای دشمن، نقش و سهم بسزایی ایفا می کند. پس از فراغ از عملیات فتح المبین تیپ 27 را برای عملیاتی وسیع و بزرگتر تجهیز و آماده می کند، او برای اجرای عملیات بیت المقدس، نیروهای زبده تیپ را راهی محور اهواز خرمشهر کرده و با شروع رمز عملیات، به خطوط دشمن یورش مےبرد. سرانجام در روز دوم خرداد ماه 1361،در آستانہ فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس، براثر اصابت ترکش خمپاره، به فیض عظیم شهادت نایل آمد و به آسمانیان پیوست . 🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خدایا🙏 همیشه دلتنگی ام را در دریای آغوش تو ریختم عجیب این دریا معجزه میکند✨ مهربانا 🙏 در روز پنج شنبه برای عزیزانم مقرر فرما🙏 تا تمام غمهایشان در دریای بیکران آغوشت به آرامش بدل شود🙏 پروردگارا🙏 در این روزگار سخت در این دنیای پر از مشکلات دست‌هایمان را بگیر✋ و بهترین‌ها را برایمان مقدر فرما 🙏 آمین به برکت صلوات بر 🌸🍃 حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚 و خاندان مطهرش 🌸 🍃 🦋🦋🦋
‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🎙روایتی خواندنی از نحوه شهادت شهید مدافع حرم از زبان همرزم شهید ⏰ساعت ۱۲ دوم اردیبهشـت ماه که مصادف با شب شهادت امام موسی کاظم (ع)بود به منطقه شیحه(ریف حماء) رفتیم آنجا مقر فرماندهی بود که استراحت کردیم. ⏰ساعت ۳ بامدادبود که به سمت منطقه عملیاتی سوبین(ریف حماء)حرکت کردیم 🌙هوا نسبتاً داشت روشن می‌شـد که عملیات آغاز شد. 🌾بعد از اتمام کار از فرماندهی اجازه گرفتم که به اتفاق جمعی از بچه‌ها برای تفحص شهدایی که در عملیات قبـل نتوانتسیم به عقب منتقل کنیم به منطقه جنوب حلفایا برویم که او هم موافقت کرد. 🌴جمعی از دوستان از قبیل یک نفر از اطلاعات دو نفر از تخریب و شهید حامد بافنده و یک نفر دیگر از دوستان به سمت جنوب حلفایا حرکت کردیم.البته چون می‌خواستیم شـهید بیاوریم دستکش و برانکارد و پتو به همراه خود بردیم. ⏰حدود ساعت ۱۰ بود که به جنوب حلفایا رسیدیم و وارد محدوده‌ای شدیم که شهید داده بودیم.بعد از بررسی ابتدایی متوجه پیکر مطهر یک شهید فاطمی شدیم.با توجه به احتمال تله بودن شهید توسط تکفیری‌ها ابتدا تخریب ‌چی‌ها بررسی کردند که محدوده شهید امن هست یا نه. 💐باز هم شروع کردیم به بررسی منطقه که ابتدا پیکری پیدا نشد،اما در راه برگشت کنار یک تانک سوخته متوجه پیکر دیگری از شهدا شدیم،بلافاصله بررسی‌های لازم انجام شـد و من کنار پیکر مطهر شهید نشستم. 🌷درهمین حین بچه‌های تخریب و شهید بافنده از من فاصله گرفتند و ابتدای یک جاده خاکی به سمت خودروی خودمان قدم می‌زدند. 🌹من همچنان کنار پیکر شهید نشسته بودم که ناگهان صدای انفجار همه جا را فرا گرفت.بلند شدم ابتدا دو تخریب‌چی را دیدم که ناله می‌کردند و به آن طرف‌تر توجه کردم دیدم شهید حامد بافنده وسط همان جاده خاکی رو به آسمون دراز کشیده و دستهایش باز بود و متاسفانه ترکش به شاهرگش اصابت کرده و خون‌ریزی شدیدی دارد.😭بلافاصله با دیدن محل خون‌ریزی،دستم را روی شاهرگش گذاشتم و دکتر رو صدا زدم.🚑مجروحین را تحویل آمبولانس دادیم و به سمت بیمارستان حرکت کرد. بیمارستان شلوغ بود. 🕊پشت در اتاق عمل منتظر بودم و شروع به قرائت زیارت عاشورا کردم. زیارت عاشورایم که تمام شد من فقط قدم می‌زدم.لحظاتی گذشت که رفیقمان از سالن بیرون آمد و شروع کرد به گریه کردن.من هاج و واج مانده بودم چی شد؟ شوک‌زده بودم،نکنه حامد شهید شده؟ رفیقمان را در بغلم گرفتم که آرامش کنم اما او شدید گریه می‌کرد و می‌گفت جواب دخترش را چی بدهم؟😭 🥀تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۲/۳ روز شهادت امام موسی کاظم(ع) 🕊محل شهادت:حما(سوریه) 🌹 ....🌿🌺🌿 🦋🦋🦋
تصویری از دختران «شهید موسوی» دختران کوچکتر هنوز درکی از شهادت پدر و حادثه نداشتند. •┈••✾ 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
نه داداش من ول نمی‌کنم تازه راه خودم رو پیدا کردم جلسه بسیج یک ساعتم نکشید اما انگار من ساعت‌ها لذت معنوی بردم ساسان سری تکان داد _ اگه فکر می‌کنی که کارت درسته انجام بده اما تعصب خانوادگیمونم در نظر بگیر خونواده ما نه نماز می‌خونن نه روزه می‌گیرن نه نجس و پاکی سرشون میشه حالا تو یه دفعه بیای، اووو نماز خواندن و روزه گرفتن یه طرف بری بسیج بابا نَکُشِت شانس آوردی _ یه نفس عمیق کشیدم و ساکت موندم رسیدیم در خونه ساسان ماشین رو پارک کرد وارد خونه شدیم برق ها خاموشند پس معلومه که همه خوابیدن منم اومدم تو اتاقم روی تختم دراز کشیدم و رفتم تو فکر. خدایا من دوست دارم نماز بخونم روزه بگیرم، بدون ترس و هول و ولا برم تو بسیج چفیه بندازم زیارت عاشورا بخونم منم ایست بازرسی وایسم ولی با این خونواده چه جوری! یه صدای ضعیفی از‌ اذان مسجد توی خونمون اومد فهمیدم وقت نماز صبحِ. با دلهره اومدم سرویس و وضو گرفتم برای اینکه کسی متوجه نشه آستین هام رو دادم پایین قدم برداشتم به سمت اتاقم در رو قفل کردم نماز صبحم رو خوندم از شدت فکر و خیال بعد از نماز خوابم نرفت همینطوری نقشه می‌کشیدم و توی ذهنم پاک می‌کردم با شنیدن سر صدای تو آشپزخانه درو باز کردم دیدم مامانم داره چایی می‌زاره بابامم لباس پوشیده میخواد بره نون بگیره _ سلام بابا شما نمی‌خواد بری من میرم نون میگرم برگشت سمت من _ سلام آفتاب از کدوم طرف زده که تو خودت بیدار شدی؟ نزدیکش شدم_ دیگه بیدار شدم من میرم نون می‌گیرم. بابام نشست رو مبل منم لباس پوشیدم اومدم از سر کوچه دو تا نون سنگک گرفتم و نشستیم سر سفره به مامانم گفتم... دامه دارد... کپی حرام⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سوره:الفرقان :7 :الاستاد:مصطفی اسماعیل #((اکبرالقرا)) 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان اللﮩـم عجـل لولیـڪ الفـرجــــ سلام امام زمانم ✨ 🦋🦋🦋 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹 عاشق آقای کربلا 🌹ما زنده ایم زنده به کربلا 🌹ای کاش نامه ی عمل ما بدل شود 🌹با مُهر یاحسین، به ویزاے ‌‌ ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💚صبحتون حسینی 🌹اللهم ارزقنا کربلا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن (ع) 💚 🦋🦋🦋 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ سر قبر که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو من هم دستم را روی قبر شهید تورجی ‌زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید... اما دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم... را از شهید تورجی زاده خواست... راوی : ڪهکشـان من ... راه شیـری نیست ! ڪهکشان من ، چشمان توست ؛ ڪہ مرا بہ آسمـــان‌ها می ‌برد ... 🌹🍃تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱۳۵۹ 🌹🍃‌تاریخ شهادت :۲۰ مهر ۱۳۹۴ 🌹🍃مزار : اصفهان اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✍فرازی از 🟣شهید مدافع‌حرم مهدی ایمانی حــــال کــــه⏰ صهیونیست خون‌خوار🇮🇱👺 انگلیــــس مکّــــار🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿👹 و آمریکــــای جنایتکــــار🇺🇸🔥 وهّابیّــــت و صعودی خیانت‌کار🇸🇦👿 قصد برانــــدازیِ حرم‌های🕌 اهل‌بیت علیهم‌السلام را دارند💚 و با حمله‌ی ناجوانمردانه💣 و وحشیانه به زنان و فرزندان⚔ و طفل‌های شیرخواری👶🏻 که هیــــچ پنــــاهی ندارند❌ به فکر خود، قدرت جهانی هستند🌎 و با قــــدرت‌نمــــایی👊 برای کودکان بی‌سرپرست👧🏻 قصــــد کشورگشــــایی دارنـــد🗺 این وظیفــــه را بر خود دیــدم که✋ بـــه کمــــک ایــــن مــــردم بی‌گنــاه❤️ و دفــــاع از حــرم اهل‌بیت عازم شوم✌️ 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌈اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🌈 🦋🦋🦋
‍ ‍ 🌺زیارت نامه شهدا 🌺 بسم الله الرّحمن الرّحیم 💫اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ‏ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،💫 🌹اَلسَّلامُ‏ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،🌹 ✨اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،✨ 🍀اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّهِ،🍀 💫بِاَبى‏ اَنْتُمْ وَاُمّى‏ طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ‏[ اَنْتُم‏] الَّتى‏ فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ‏ فَوْزاً عَظيماً،💫 فَيا لَيْتَنى‏ كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم 🦋🦋🦋
🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💟 🟢شهیدمدافع‌حرم مجتبی ذوالفقارنسب 💜همسر شهید نقل می‌کند: آقا مجتبی همیشه به دو فرزندمان می‌گفت: «شما دوتا مثل طفلان مسلم هستید.» عاشقانه و خالصانه بچه‌ها را دوست داشت. از وقتی بچه‌ها کوچکتر بودند، حفظ حریم و غیرت را به بچه‌ها آموزش می‌داد و صحبت‌های مردانه با آنها می‌کرد. مجتبی می‌گفت می‌خواهم تا وقتی که خودم هستم، اینها را به فرزندانم آموزش بدهم. 💚شهید ذوالفقارنسب روحیه‌ی خیلی خوبی داشت. تکاور و سرهنگ ارتش بود ولی هرگاه به خانه می‌آمد، ۱۸۰درجه اخلاقش عوض می‌شد. تمام درگیری‌های ذهنی را پشت در می‌گذاشت و با یک سلام گرم وارد منزل می‌شد. 💜با وجود اینکه یک ارتشی بود و همه از شخص نظامی، یک فرد خشک را تصوّر می‌کنند ولی مجتبی این‌گونه نبود. او هر ماه برای بچه‌ها کادو می‌خرید. گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... . هر وقت به خانه می‌آمد، آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچه‌ها بالاتر می‌رفت. کودکِ درون او زنده بود و همبازیِ خوبی برای بچه‌ها بود. 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🍹اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🍹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🎥فیلمی از شهید مدافع‌حرم سردار سید جاسم نوری در عملیات آزادسازی بیجی عراق اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹شما چه رمزی را انتخاب کردید ؟ 🌹‏سردار شهید حاج عبدالله رودکی که اخیرا ناو اقیانوس پیمای سپاه به نام ایشان نامگذاری گردید 🔺 9 خرداد؛ سال‌روز شهادت سردار حاج عبدالله رودک 💝 اللَّهـُمَّ صـَلِّ عَلَى مُحَمَّد 💖 ❤️وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ💝 💖🍃💚الّلهُمَّ 💖🍃💚 صَلِّ 💖🍃💚 علی 💖🍃💚مُحَمَّدٍ 💖🍃💚 وَ آل 💖🍃💚مُحَمَّد 💖🍃💚وَعَجِّل 💖🍃💚فَرَجَهُم ♥️ الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج 🦋🦋🦋
سارا نمیخواد بره مدرسه_ گره ای توی ابروش انداخت و اخم کرد_ مثل اینکه تو متوجه حال خواهرت نیستی سارا داره دوران درمانش رو به جای بیمارستان در خونه می‌گذرونه منم همه تلاشم را می‌کنم سر ساعت داروهاش رو بدم اون صحبت کردن تو با سارا حالش رو بدتر کرد با شنیدن این حرف خیلی ناراحت حال سارا شدم و گفتم_ شما به من نگفته بودید منم نمی‌دونستم انقدر حالش بده بابام گفت _ آخه ما چه می‌دونستیم تو کله پوک تو چی می‌گذره و می‌خوای چیکار کنی که بهت بگیم انجام بده یا انجام نده. سرت رو بنداز پایین برو مدرسه بیا خونه کاری هم به هیچی نداشته باش نمی‌خواد با سارا صحبت کنی نمی‌خواد مثلاً ازش حلالیت بگیری نمی‌خواد تلاش کنی برای اینکه حالش رو بهتر کنی بزار ما کار خودمونو بکنیم خواستم بپرسم خب چرا نمی‌برینش بیمارستان که یادم افتاد مامانم گفت اگر بیمارستان بستری بشه به عنوان یک شخص بیمار روانی براش پرونده درست میشه سرم را انداختم پایین و دیگه حرفی نزدم بعد از صبحانه آماده شدم برای مدرسه اومدم سر راه امیر محمد بعد از سلام و علیک_ گفتم می‌تونم شماره تلفنت رو داشته باشم فوری شماره اش رو گفت و یادداشت کردم اومدم مدرسه وقتی زنگ خونه خورد اذان ظهر رو گفته بودن سریع وضو گرفتم و رفتم نمازخونه تند تند نماز ظهرو عصرم رو خوندم اومدم خونه همینطوری با خودم کلنجار می‌رفتم که نماز مغرب عشام رو چه جوری بخونم اذان مغرب را که گفتن یواشکی تو دستشویی وضو گرفتم دنبال یه فرصت می‌گشتم اما پیدا نکردم میتونم توی اتاقمم برم بخونم ولی... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
: 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ تیپ ظاهری زمانی خوب است که زیباترین‌ها به آن نگاه کند. بنابراین زیباترین تیپ را می‌زدند و زیباترین افراد یعنی (عج) به آن‌ها نگاه می‌کرد، برای همین اثرگذاری داشتند. یک تکه یک شهر را به هم می‌ریخت با اینکه هیچ رده و سمتی نداشت، هیچ ردیف و بودجه و هیچ چیز دیگری نداشت، اما به خاطر اثرگذاری ید بیضا موسی شدند، آن‌ها نماد “ “ هستند. 💝 اللَّهـُمَّ صـَلِّ عَلَى مُحَمَّد 💖 ❤️وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ💝 💖🍃💚الّلهُمَّ 💖🍃💚 صَلِّ 💖🍃💚 علی 💖🍃💚مُحَمَّدٍ 💖🍃💚 وَ آل 💖🍃💚مُحَمَّد 💖🍃💚وَعَجِّل 💖🍃💚فَرَجَهُم ♥️ الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ صادق وصیت کرده بود که بعد از شهادتش و در مراسم تشییع سیاه نپوشم و سفید به تن کنم. می‌گفت برای تشییع‌کننده‌هایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلب‌شان باشم. در مراسماتش به تأکید می‌گفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینب‌وار بایستم . خواست تا ادامه‌دهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولایت فقیه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنه‌ای تأکید داشت. همیشه به من می‌گفت: «خانم! دعا کن یک جوری شهید بشوم که حتی ذره‌ای از زمین را اشغال نکنم .» و من می‌گفتم: «نه من از خدا می‌خواهم که یک مزاری از تو برای من بماند.» 🕊🌱 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ " شهـدا " تنها به زبان نگفتند«اِنّے حَربٌ لَِمَن حٰاربَڪُم...؛» عاشـورا را با تمام وجود درڪ ڪردند و مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُـم دُونَ الحُسین عليه السلام» شدند... شهادت معطل من و تو نمے ماند،اگر سرباز خدا نشـوے، دیگرے مے شود. بے ادعا باش و شهـدایے زندگے ڪن تمام هویت و مرام شهـدا خلاصه شده در همین بے ادعایے... از خودت و دلبستگے هاے دنیایے ات ڪه بگذرے تازه مےشوے لایق .... " لایق شهادت " اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گاهـے پیش مـے‌آمد که پیش خودم فکر می‌کردم کاش شرایط طوری چیده نمی‌شد که محمدحسین بخواهد برود اما به محض این که این فکر به سرم می‌آمد به خودم مـے‌گفتم: خب اینکه خودخواهـے است! از اول هم قرار بود برای کارهایش پایه باشی قرار نبود که ترمز باشـے با این حرف‌ها خودم را آرام می‌کردم ... بـهم مـے‌گفت: همسرت که حسینـے باشـد، تـو را زهیـر می‌کنـد ... 🌷 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌷 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ {01:20} فقط خواستم بگویم: با آنها که دوستت ندارند هیچ نسبتی ندارم...!♥️🌱 💔 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سوره:الرحمن :24الی30 :الاستاد:محمدرضاشجریان شیرین سخن 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ∘ سعیددوستی‌صمیمی‌به‌نام ∘ "شهید "داشت. ∘ ازبچگی‌باهم‌بودند ∘ وَهمه‌جاحتی‌سوریه‌نیزباهم‌بودند. ∘ وقتی‌که‌دوستش‌درسوریه‌شهیدشد، ∘ می‌گفت‌تاسالِ‌اونشده، ∘ باید‌منم‌شهیدبشوم! ∘ من‌به‌اومی‌گفتم:پسرم! ∘ هرکسی‌یک‌قسمتی‌دارد! ∘ چرااین‌حرف‌رامی‌زنی؟ ∘ امادقیقاً‌خواسته‌ی‌سعیدمحقّق‌شد ∘ وَ‌به‌سالگرد‌شهید‌راه‌چمنی‌نرسیده، ∘ خودش‌هم‌‌درسوریه‌شهیدشد ∘ وَبه‌کاروانِ‌شهدای‌مدافع‌حرم‌پیوست! •|🕊|• •|🗣|• •|💌|• اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
اگر یه وقت در رو باز می‌کردن و من رو در حال نماز می‌دیدن انقدر رو اعصابم راه می‌رفتم که دلم می‌خواست خودمو بُکُشم تا ساعت ده و نیم تو جمع خانواده نشستم بعد گفتم _ من می‌خوام برم بخوابم شب بخیر. بابام نگاهی بهم انداخت _ چی شد تا دیروز به زور باید میخوابوندیمت که برای مدرسه ات خواب نمونی بعد الان می‌خوای بری بخوابی؟ ساسان رو کرد به بابا _ حالا که این بچه می‌خواد زود بخواب که به موقع بره مدرسه شما نمیگذاری! بابا برگشت نگاهی بهش انداخت _ من موهام رو تو آسیاب سفید نکردم این بچه عوض شده الانم معلوم نیست چی تو اون کله ش می‌گذره که می‌خواد بره زود بخوابه. منم همینطوری وایساده بودم و نگاه می‌کردم حرفاشون که تموم شد گفتم _ بابا برم بخوابم با گوشه چشم نگاه معناداری بهم انداخت و گفت _ برو بخواب. اومدم تو اتاقم درو بستم حالا می‌خوام نماز بخونم جرات نمی‌کنم می‌ترسم درو باز کنن بیان تو و من رو در حال نماز ببینند بعد دیگه از فردا مسخره کردن‌هاو گیر دادنهاشون شون شروع میشه برق اتاق رو خاموش کردم یه پنج دقیقه‌ای منتظر موندم کسی نیومد مهر نمازم رو گذاشتم و رو به قبله ایستادم تند تند نمازم رو خوندم و سلام و نماز دادم و خودمو پرت کردم روی تخت خوابم. هنوز خوابم نرفته بود که مامانم دو تا تقه به در زدو قبل اینکه من بگم کیه در رو باز کردو دید من روی تختم دراز کشیدم رفت. صداش اومد که. بچه م خواب، راستی یادم رفت بگم شب جمعه آینده عروسی پسر عمه ام امیر سام هست، بابام پرسید_ عروسی شون کجاست_ آدرسش رو تو کارت نوشته صبر کن بیارم بخونیم ببینیم کجاست... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا