eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
«کنار سنگر که رسیدم دیدم اسماعیل شکری موحد، دو زانویش را محکم در بغل گرفته و یک گوشه مچاله شده، همانطور که چمباتمه نشسته بود، سرش را بلند کرد و زل زد توی چشم های من صورتش خیس اشک بود و از شدت بغض در گلو مانده چانه‌اش بی‌اختیار می لرزید نمیدانم در آن لحظات این چه صبری بود که خدا به من داد حتی نَم اشکی هم به چشمهایم نیامد برگشتم از بچه‌هایی که دور من حلقه زدند پرسیدم: کجا شهید شد؟ مرا بردند ۲۰۰متر جنوبی‌تر از محل آن سنگر و زمین را نشانم دادند زیر نور رنگ پریده مهتاب قیفِ انفجارِ به جا مانده و زمینِ سوخته و زیر و زِبَر شده اطرافش را دیدم کاملا مشخص بود که موشک کاتیوشا با چه ضربِ مهیبی آنجا فرود آمده چند قدمی کنارتر در یک گودالِ کوچک خون زیادی جمع شده بود به زحمت خم شدم کفِ دست راستم را جلو بردم و زدم به لُجه خونِ سرخ محمود شهبازی و بعد دستِ خون آلودم را با تمامی عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم، کشیدم به سر و صورتم به آسمان نگاه کردم قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود» راوی: شهید حاج‌حسین همدانی 📚 کتاب مهتاب خیّن 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷