eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ شوهر اولم معتاد بود و دست بزن داشت با زور و زحمت تونستم ازش طلاق بگیرم و ی نفس راحت بکشم هفت ماه گذشت سرکار میرفتم و دستم توی جیب خودم بود خواستگارای کم و زیادی هم داشتم ی روز یکی اومد خواستگاریم که اوضاع مالیش عالی بود و دستش به دهنش میرسید فقط ی پسر چهارساله سندرم داشت از این عقب مونده ها که همه شون شکل هم هستن گفت زنم طلاق گرفته بچه رو نخواسته مادرم گفته نگه میدارم‌ اما گفتم نه هر کسی منو و اون زندگی رو بخواد باید بچه م رو هم بخواد منم قبول کردم باهاش ازدواج کنم ادم به ظاهر خوبی بود و بچه ش هم ساکت بود عروسی نگرفتیم و بعد از عقد رفتیم تو خونه ش برای زندگی
۲ بچه ش خیلی اذیت میکرد گاهی اوقات یواشکی دعواش میکردم و میگفتم نکن گوش نمیکرد و دوباره تکرار میکرد اصلا نمیفهمید چی میگم فکر نمیکردم اینجوری بشه و نتونم کنترلش کنم اما بی نهایت شیطون بود و حرف نمیفهمید فقط افتاده بود گردنم خونه هر کسی میرفتم هر جا مهمونی دعوت بودیم اینم با ما بود و من باید دنبالش میدوییدم زندگی خیلی خوبی داشتم ولی حضور این بچه رو اعصابم بود ی بار خواستیم بریم مسافرت به شوهرم گفتم بذاریم پیش مادرت اخم غلیظی کرد و گفت بار اخرت باشه این حرفو میزنی این بچه توهم هست من از اول باهات شرط کردم و قبول کردی
۳ با هم رفتیم مسافرت و من مثل همیشه دنبالش میدوییدم که نکن و خودتو به خطر ننداز اصلا گوش نمیداد مادر بی وجدانش هم نمیومد یک روز ببرش من‌نفس بکشم برگشتیم خونه چند روزی گذشت که دیدم صداش نمیاد رفتم تو اتاق و دیدم با لوازم ارایش من خودش و همه جا رو کثیف کرده منو که دید تازه ذوق کرد اخمش کردم و تا میخورد کتکش زدم که حق نداشتی دست بزنی التماس میکرد ولش کنم ولی هر چی بیشتر میگفت جریح تر میشدم که بزنمش کشیدمش بردمش تو اشپزخونه و قاشق و گذاشتم رو گاز تا داغ بشه میخواست فرار کنه ولی نگهش داشتم و خوب که داغ شد گذاشتم روی رون پاش که جیغش رفت هوا اما اروم نشدم و روی اون یکی رون پاشم گذاشتم نفسش بالا نیمومد و همش جیغ میزد خیلی ترسیدم تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم و نمیتونستم جمعش کنم
۴ هر چی‌میگفتم اروم باش اروم نمیگرفت ترسوندمش و گفتم اگر بازم گریه کنی و جیغ بزنی بازم داغت میکنم که حرف گوش کن بشی باباتم‌ که اومد حرفی نمیزنی وگرنه بازم داغت میکنم اونم فقط نگاهم کرد حتی براش پماد هم نزدم و شلوارشو پاش کردم ظهر که شوهرم اومد بچه ش هی نق نق کرد که شوهرم رفت مثل همیشه باهاش بازی کنه دستش خورد به پاش جیغ بچه رفت اسمون شلوارشو در اورد ببینه چی شده که دید جای سوختگیه خودمو زدم‌به اون راه و گفتم نمیدونم چی شده یهو مسرش با زبون خودش همه چیز و تعریف کرد براش شوهرم بهم گفت چرا اینکارو کردی گفتم با لوازم ارایشم خونه رو خودشو کثیف کرد بعدم من لوازم ارایشم رو دوست داشتم گفت اونارو کی خریده بود؟ گفتم تو گفت خو لامصب بازم میخریدم چرا بچه مو زدی مگه کم برات خریدم یا کم گذاشتم برات گفتم بخدا پشیمونم اون لحظه عصبی بودم
۵ گفت تو از وقتی قاشق داغ بشه فرصت داشتی فکر کنی بعدشم ی پماد نزدی براش چرا شلوار پاش کردی بی شرف تا جایی که میتونست کتکم زد انقدر که دیگه دستش درد گرفت بعدم منو کشوند تا گاز و کفگیر و برداشت داغ کرد گذاشت روی هر دو رونم از درد نمیتونستم حتی جیغ بزنم اخرم مجبورم کرد ی شلوار جذب بپوشم و انداختم بیرون رفتم خونه بابام همه سرزنشم کردن هر چی پیغام دادم ببخشید شوهرم طلاقم داد و مهریه م رو کامل پرداخت کرد ابروم همه‌جا رفته همه بهم میگن شکنجه گر و کسی حاضر نیست باهام ازدواج کنه