eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی که نوجوون بودم ارزوم بود با یه مرد رمانتیک ازدواج کنم ، تو دوران دبیرستان با پسر همسایه مون دوست شدم حرف های عاشقانه ی زیادی بهم میگفت.با اینکه خونواده م مخالف سرسخت ازدواج ما بودند پام رو کردم تو یه کفش و گفتم الا و بلا فقط میلاد،اونموقع پسرعموم که یه پسر مذهبی بود هم خاستگارم بود ولی من که فکر میکردم ادمهای مذهبی خشک و بد اخلاق هستند اصلا موافق ازدواج با او نبودم،پدرم و برادرهام هرچی بهم گفتند میلاد زبون بازه و داره گولت میزنه تو کتم نرفت که نرفت،خیلی زود به عقد هم دراومدیم ولی از همون هفته ی اول نامزدیمون اختلافاتمون بالا گرفت من هم برای اینکه پیش خونواده م کم نیارم چیزی بهشون نمیگفتم، ❌کپی حرام ⛔️
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
هربار که با میلاد بیرون میرفتیم متوجه ی نگاههای هوس الودش به دخترهای دیگه میشدم و هربار اعتراض من منجر میشد به دعوا و بحث و جدل،اون معتقد بود من زیادی حساس و بددل هستم و همین باعث شد حساسیتهام رو کم کنم میلاد من رو به جمع دوستهاش میبرد دوستهایی که با دوست دخترها و یا نامزدهاشون میومدند،روابط بین اونها خیلی صمیمی بود و اصلا محرم نامحرم براشون مهم نبود،برای من که خونوادم خیلی به این چیزها حساس بودند جالب بود،خوشم میومد از این روابط ازاد یجورایی فکر میکردم ادمهای بافرهنگ و باکلاسی هستند که مثل غربیها رفتار میکنند، من با دوستهای میلاد صمیمی بودم میلاد هم با زنهای اونها، ❌کپی حرام ⛔️
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
اوایل چون میلاد دستم رو میگرفت و توجمع بهم محبت میکرد ویا چون مدام برام کادو و گل میخرید باخودم میگفتم اون بهترین مرد دنیاست،اما در این مدت متوجه میشدم میلاد زیادی با اون دخترها هم صمیمی رفتار میکنه و خیلی داره پاش رو فراتر از حد میذاره،چند بار که بهش گوشزد کردم بهم گفت تو بی جنبه ای چون خودت نسبت به دوستای من حس خاصی داری فکر میکنی منم نسبت به دوست دختر یا نامزد و زنهای اونها همین حس رو دارم،تو بهتره دیگه تو جمعهای اونها نیایی،جای ادم بیظرفیت تو این مدل دورهمی ها نیست، منم فکر میکردم برای اینکه میلاد رو راحتتر کنترل کنم بهتره زودتر عروسی بگیریم،اونقدر اصرار میکردم تا اینکه رضایت داد ولی گفت که پولش برای اجاره خونه کفایت نمیکنه، ❌کپی حرام ⛔️
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
اما چون پول کافی برای تهیه ی خونه نداشت مجبور شدیم طبقه ی بالای خونه ی خواهرش رو با مبلغ خیلی کم اجاره کنیم ،از اون به بعد به بهونه ی اینکه خواهرش مراعات مارو کرده و ازمون اجاره ی کمی میگیره گفت بهتره توی بچه داری و کارهای خونه کمکش کنی،برای همین من رو میفرستاد خونه ی خواهرش،یه روز که به خودم اومدم دیدم مثل کلفتها داره باهم برخورد میشه،به میلاد گفتم وظیفه ی خودت بود که خونه رو تامین کنی و حالا به خاطر اینکه مجبور شدیم با کرایه کمتر خونه خواهرت بنشینیم من رو کردی کلفت خواهرت؟بماند که سر این موضوع چقدر باهم بحث و دعوا داشتیم و هیچوقت به نتیجه نرسیدیم، ❌کپی حرام ⛔️
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
میلاد شبها تا دیر وقت به خونه نمیومد و میدونستم تو جمع دوستهاشه به هرترفندی دست میزدم تا به خونه بکشونمش اما بی فایده بود،حتی وقتی به خواهر یا مادرش گله میکردم میگفتند اون جوونه صبح تا شب کار میکنه اگه قرار باشه با دوستهاش وقت نگذرونه که از زندگی دلزده میشه،،،نمیفهمیدم پس جایگاه من تو زندگی میلاد چی بود؟ اگه قرار بود روزها کار کنه و منت کارکردنش همیشه سرم باشه و شبها تا دیر وقت پیش دوستاش خوش بگذرونه پس برای چی بامن ازدواج کرده؟ یه شب که معلوم بود مشروب خورده مست اومد خونه تا بهش اعتراض کردم کتک مفصلی بهم زد و بعدش انگار که بیهوش شده باشه تا صبح خوابید، کپی حرام ⛔️
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
اون شب گذشت، فکر میکردم اگه بچه دار بشیم مسوولیت پذیرتر میشه،اما الان با وجود یه بچه میلاد نسبت به قبل بدتر شده و اصلا اهمیتی برای من و دخترمون قایل نیست،مادرم یه روز گفت: پسرعموت به اون خوبی رو رد کردی تا زن این یه لا قبا بشی تا هرروز زیر یه چشمت کبود باشه؟راست میگفت پسر عموم با دختر عمه م ازدواج کرده و هردوخوشبخت هستند واقعا پدرم راست میگفت ادمی که دین نداره انسانیت هم نداره ،درست مثل میلاد.،،من چوب حماقت و سادگی خودم رو خوردم فکر میکردم ادمی مثل میلاد که قبل از ازدواج اونهمه قربون صدقه م میرفت واقعا مرد زندگیه،نمیدونستم که اینجور ادما اتفاقا اصلا قابل اعتماد نیستند.دختر خواهرشوهرم با یکی مثل میلاد ازدواج کرده،خوبه اینجوری مادرشوهرم و دخترش میتونن بفهمن چه به روزگار من اوردند. ❌کپی حرام ⛔️
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱