قسمت سوم
در واقع هیچ وقت برادر و خواهرش را ندید در پرورشگاه بهزیستی مشهد به مدت یک سال نگهداری شدند که براساس یک تصمیمگیری دختران را به پرورشگاه تهران و پسران به تربیتحیدریه منتقل شدند.
😔💔
به روایت از خواهر #شهید :
در پرورشگاه تهران دو سال ماندم و طی این دو سال هیچ ارتباطی با #سیفالله نداشتم تا اینکه یک روز از بلندگوی پرورشگاه مرا به دفتر ریاست خواستند
در آنجا مردی را دیدم که تصور کردم باغبان جدید محوطه پرورشگاه است.
اما با ورود به دفتر آن فرد را به عنوان پدرم معرفی کردند و گفتند که از این پس سرپرستی مرا پدرم برعهده میگیرد.
این باعث خوشحالیام شد زیرا پس از سالها دارای خانواده میشدم، در این بین تمام فکرم پیش #سیفالله بود و آرزویم بود که بیاد پیش ما.
پدرم پس از آوردنم به شمال برای سرپرستی #برادرم به تربیتحیدریه رفته واو را به خانه آورد اما بدلیل وضعیت خانواده و شرایط مالیاش نتوانست #سیفالله را نگه داره و عمویم قدرتالله #سرپرستی شو برعهده گرفت
در سن #چهارده سالگی بود، در کنار خانواده عمویم حدود دو سال زندگی کرد تا اینکه تصمیم گرفت به #جبهه برود و در آن زمان سنش به #16 سال رسیده بود.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇