﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
✅ #ارادت_به_حضرت_زهرا
🌸 محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت
🌸 همیشه روضه حضرت زهرا(س) را می خواند
🌸 قبل از شهادت گفته بود : من در عملیاتی شهید می شوم که رمزش "یا زهرا (س)" است
🌸 گفته بود : من آن زمان فرمانده گردان "یا زهرا (س)" هستم
🌸 پیکرش که برگشت ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود. عین مادرش زهرا (س)
🌸 مدتی بعد پیکر او تشیع شد با سربند یا "زهرا (س)"
🌸 گفته بود بر روی سنگ مزارم بنویسید "یا زهرا (س)"
🌸 بعدها کتاب زندگینامه و خاطرات او نوشته شد به نام "یا زهرا (س)"
؛ مداح دل سوخته #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده🌷
#سالروزشهادت🌷
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
قسمتی ازخاطرات مادر شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌹
خاطرم می آید که محمدرضا بعد ازعملیات والفجر هشت شدیدا مجروح شده بود وپایش درگچ بود دوستانش برای عیادتش، زیاد به خانه ما رفت و آمد داشتند. ازطرفی خواهرش هم زایمان کرده ومن خیلی کارومشغله داشتم. هم مریض داری می کردم وهم به کارهای دخترم می رسیدم. یک روز وقتی ازخانه دخترم برگشتم دیدم که محمدرضاعصاها رازیربغلش گذاشته وباهمان تن دردمند ایستاده وظرفها رامی شست؛ محمدرضاتحمل نداشت که مشغله زیاد ورنج مراببیند.
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده🌷
#سالروزشهادت🌷
🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات
♥️
#زندگےبہسبڪشہدا🥀••
🍃🌸🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌹🌸🍃
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#زندگی_به_رنگ_شهدا
«خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند .
حاجی (حاج حسین خرازی) بی قرار بود اما به رو نمی آورد.
خیلیها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی را صدا زد.
حاجی گفت: هر جور شده با بی سیم، تورجیزاده را پیدا کن (شهید تورجیزاده فرمانده گردان یا زهرا سلام الله علیها )
مداح با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا(س) بود.
خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند.
حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون.
تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت.
صدا را روی تمام بی سیمها انداخته بودند.
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند. خط را گرفته بودند. عراقیها را تارو مار کردند. تورجی خونده بود:
😭در بین آن دیوار و در
😭زهــرا صدا می زد پدر
😭دنبال حیـدر می دوید
😭از پهلویش خون می چکید
😭زهرای من، زهرای من...»
یاد شهدا با صلوات🌷
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده🌷
#سالروزشهادت🌷
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#وصیت_شهید
خطاب به همسرش :
به فرزندانم بگو
ڪہ من عاشق سید علی بودم
بگو که اگر شادی روح بابا را میطلبید سرباز ولایت (سیدعلی) باشید
صحبت های حضرت آقـا را
خوب بشنوید و به جان دل بگیرید
ڪہ چراغ هدایت شمـا خواهد بود.
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محرم_علیپور
#سالروز_شهادت🕊🕊🌷🌷
⚪️✨اَللـّٰهُمـَّ صـَل عـَلـےٰ
🕊✨مـُحـَمـَّدٍ وَّ آلِ محمّـد
⚪️✨وَعــَجــِّلْ فـَرَجـَهُمْ
🦋🦋🦋
.
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
سوم اردیبهشت ماه 1366
گردان 🔸یا زهرا(سلام الله علیها)🔸 به فرماندهی محمدرضا تورجی زاده وارد عملیات شدند.
رمز عملیات 🔸یا زهرا(سلام الله علیها)🔸 بود.
🔹محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است.
من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم...
صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند.
🔸شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود.
🔸بازوی راست او هم غرق خون بود. 😢
یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود.
شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود.
لباس فرم سپاه هم بر تنش بود.
چهره اش خیلی نورانی تر شده بود. ☺️
از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
🔸محمدرضا در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم... ❤️
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
📗برداشتی از کتاب یا زهرا (س)
#شهادت_در_آغوش_مولا😍♥️
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده🌷
#سالروزشهادت🌷
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
بخشی از وصیت نامه شهید محمدرضا تورجی زاده: 🔸هم رزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفتهام:
بسیجیها، سپاهیها ... این لباسی که بر تن کردهاید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید.
نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خودبیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید، در اعمال خوددقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکیها به دوربود.
عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بربگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است...
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده🌷
#سالروزشهادت🌷
🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات
♥️
#زندگےبہسبڪشہدا🥀••
🍃🌸🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌹🌸🍃
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🍁 بِسـْــمِ رَبِّـــــ الشُهـَــــدا
یکی از اساتید اخلاق هادی در نجف بعد از شهادتش گفته بود :
"به مادر هادی سلام برسانید و_بگویید او یک شبه ره صد ساله را پیمود. من به او غبطه می خورم"
دوستانش می گفتند : وقتی می خواست برود کربلا یک چفیه می انداختــــــــــ روی صورتش تا نامحرمی را نبیند...
می گفت: نگاه حرام راه شهادتــــــــــ را می بندد...
بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشتــــــــــ از او به دستم رسید که برنامه هایش را در نجف در آن نوشته بــــــــــود، در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند.
خیلی حواسش بود که کسی ازش ناراضی نباشد .
🌷شهید هادی ذوالفقاری🌷
🌷یاد کنید شهدا رو با ذکر صلوات
⚪️✨اَللـّٰهُمـَّ صـَل عـَلـےٰ
🕊✨مـُحـَمـَّدٍ وَّ آلِ محمّـد
⚪️✨وَعــَجــِّلْ فـَرَجـَهُمْ
.
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
«مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ» .
.
و شَـهادت نام گِرِفت...!
وقتے خُدا ڪسے را ڪُشت
اَز شِدَت | عِـشق |...♡
شهادت سهم عاشقان خداست
و چه زیباست سرنوشت عاشقان...
چه خوش است این مهربانی دوسویه و بقایی که شهید می یابد...
و چه پرشکوه است که عاشق خود دیه معشوق می شود...
۴ اردیبهشت، پنجمین سالگرد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
#فدایی_زینب_س
#کلنا_فداک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت_گوارای_وجودت
#سالگرد_شهادتت_مبارک
#اندازهارادتتانبهشهداگل #صلواتهدیهکنید🥀
🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
📜#وصیت_شهید
خطاب به همسرش :
💐به فرزندانم بگو
ڪہ من عاشق سید علی بودم
بگو که اگر شادی روح بابا را میطلبید سرباز ولایت (سیدعلی) باشید
صحبت های حضرت آقـا را
خوب بشنوید و به جان دل بگیرید
ڪہ چراغ هدایت شمـا خواهد بود.
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محرم_علیپور
#سالروز_شهادت🕊
#مردان_خدا 🕊🕊🕊
🔸گاهی به ما بیچارگان گوشه چشمی نگاهی
اللهم ارزقنا شهادت ❤️
#شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃
خوشا ...
تنهایی شبهای سنگر
که دل بود و تمنا بود و دلبر
#نماز_عاشقی
#التماس_دعا
🦋🦋🦋
#شرط_بندی ۳
خب از لحاظ مالی اون پسر از من بالاتر نبود اما نشون دادن هر جور واکنش مثبت از طرف من برای اون پسر برخلاف شروطی بود که با خودم گذاشته بودم نمیشه وجود شوهر خواهر بیشعورمرو نادیده گرفت به خصوص که در حالت عادی با وجود اینکه من خودم سرم به کار خودم بود مدام تلاش می کرد ثابت کنه که من با شخصی در ارتباطم رو نادیده گرفت شوهر فریبا به شکلی بیمارگونه دنبال این بود که ثابت کنه من دختر خوبی نیستم بارها و بارها مستقیم و غیر مستقیم بهش گفته بودم که بهش ربطی نداره اما باز هم دخالت میکرد پسری که به دانشگاه از من خوشش میومد مورد خوبی بود و تمام معیارهای من رو داشت چندباری وقتی که زل زده بود بهم مثلاً وقتی از دور نگاه میکرد یهو نگاهش می کردم و چشم تو چشم می شدیم ولی مستقیم نیومده بود جلو یا حرفی بزنه
#شرط_بندی ۴
از اینکه با هیچ دختری نیست و حالا منو انتخاب کرده خوشحال بودم کم کم رابطه منو حامد شکل گرفت و صمیمی شدیم برنامه ازدواج ریختیم حامد گفت از پدر بزرگت اجازه بگیر بیایم خواستگاری منم با پدر بزرگم برای خواستگاری صحبت کردم و رضایتش رو گرفتم فرداش با دوستم رفتم پشت در کلاس حامد تا بهش بگم اما صدای صحبت های خودش و دوستاش اومد که گفت دیدید همه میگفتید این دختره پا نمیده و مخشو نمیشه زد من زدم دیدید عرضه نداشتید و شرطو باختید تازه فهمیدم که تمام احساسات من شرط بندی اونا بوده در کلاسو باز کردم چشم تو چشم شدیم ولی هیچی نگفتم و رفتم حامد خیلی دنبالم اومد و خواست حرف بزنیم خیلی اصرار کرد اما قبول نکردم و انتقالیم رو گرفتم
ادامه دارد
کپی حرام