﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🌷بخشی از سخنان #مادر شهید احمدمشلب🌷
احمد همه جور لباسی می پوشید حتی شلوار جین،اما خیلی مذهبی و در اعتقادش راسخ بود🌸🍃💜
احمد القاب زیادی داشت ولی خودش می گفت: به من بگید #غریب_طوس🌸 و می گفت: به #مردم_ایران بگید هر وقت رفتند دیدار #امام_رضا علیه السلام سلام مرا به آقا برسانند و بگویند آقا یکی هست که زیرپرچم شما درحال مبارزه(درجبهه)است و اسم شما را روی خودش گذاشته...🙏
#احمدمحمدمشلب_غریب_طوس
#شهيدمدافع_حرم_لبناني
#
🦋🦋🦋
بی وفایی
امشب به نصرالله میگیم بیاد بریم خونه پدر زن علی صحبت کنیم جشن عروسیشون رو بگیریم برن سر زندگیشون، شب رفتیم قرار مدارهامون رو گذاشتیم، یک ماه بعدش جشن عروسی گرفتیم علی رفت سر زندگیش، نصرالله هم رفت پیش زن جدیدش، شش ماه بعدش خبر اومد که زنش رفته مهرش رو گذاشته اجرا و گفته طلاق میخوام نصرلله هم وانتش رو فروخته و کلی هم قرض کرده و مهرش و طلاقش رو داده، نصرالله اومد خونه، خیلی هم مهربون شده بود، ولی من ازش متنفر بودم، برای همین خونه دو طبقه مون رو، راه پله و در حیاط رو جدا کردیم من رفتم طبقه بالا نصرالله هم طبقه پایین، اصلا کاری به کارش نداشتم، فاطمه هر چند وقت میرفت خونش رو تمیز میکرد و براش غذا درست می کرد، باباش هر بار بهش میگفت مامانت رو با من اشتی بده من پشیمونم، فاطمه هم میومد به التماس کردن که بابا رو ببخش، ولی من نمیتونستم ببخشمش، یه روز که فاطمه اومد خونش رو تمیز کنه، صدای جیغ و گریهش بلندشد رفتم پایین دیدم نصرالله مُرده، علت مرگش هم ایست قلبی بود. من حلالش نکردم حساب و کتابمون گذاشتم به قیامت
پایان
کپی حرام
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#سیره_شھید🕊
.
.
گاهی بد نیست ، #غیرت و #حیامون رو با #شهدا مقایسه کنیم …😏
.
.
.
از یک محله به یک مدرسه میرفتند ...👀
اما با دو مسیر متفاوت ...😊☝️
.
هر چه دوستش اصرار میکرد که بیا از همین کوچه برویم ،قبول نمیکرد ...☹️
.
میگفت: این کوچه پر از #دختره من نمیام..👌
معلوم نیست این کوچه به کجا ختم میشه..😒
#شهید_صیاد_شیرازی🕊
•┈┈•••✾•🦋•✾•••┈┈•
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
اذان ظهر به افق تهران🌺
هنگام نماز،اول وقت حاضر شو
شاید این آخرین دیدارت در زمین
با خدا باشد...
🌷شهید رسول خلیلی🌷
#حی_علی_خیر_العمل
#التماس_دعا
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
دلم مےسوزه براے اون دختری که یه حلقه گل اماده کرده بود که وقتی باباش از سوریه اومد به گردنش بندازه 😭😭😭💔
تا چند وقت بعد شهادتشون دخترش همونجور اون حلقه گل رو نگه داشته بود و به دستگیره در اویزون کرده بود تا باباش بیاد 😭😭😭
دختر شہید زڪریاے شیرے رو مےگم😔
🦋🦋🦋
✨نام: مهدی
✨نام خانوادگی: قاسمی
✨نام مستعار: ابومائده
✨نـام پـدر: روح الله
✨تاریخ تولد: ۱ شهریور ۱۳۴۹
✨محل تولد : البرز – ساوجبلاغ – هشتگرد
✨سـن : ۴۵ سـال
✨وضعیت تاهل : متاهل – دارای ۲ فرزند (مائده و محمدحسین)
✨تاریخ شهادت : ۲۵ بهمن (به روایتی ۶ اسفند) ۱۳۹۴
✨محل شهادت : سوریه – حلب
✨مزار : جاوید الاثر
✨سایر اطلاعات: شهید مهدی قاسمی در عملیات کربلای ۵ جزو نیروهای ادوات گردان حضرت علی اکبر علیه السلام بود.
شهید مدافع حرم
#مهدی_قاسمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یکی از گنده لاتهای سه راه ورامین بود!
رفت جبهه، توبه کرد و بعد شهید شد🕊🌹
#شهید_احمد_بیابانی
#لات_های_بهشتی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
🍃🌹🍃
🔴 ایشون نائب قهرمان کشتی آلیش آسیا هستند
🔹 خونهشون هم مثل عقایدش براندازسوزه :)
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🔖حدیث 🌺:
امام على عليه السّلام فرمودند:
به خدا سوگند، هرگز نعمت گروهى كه از زندگىِ خوش بهره مندند، از بين نمى رود، جز به وسيله گناهانى كه مرتكب مى شوند؛ چرا كه خداوند هرگز به بندگان ظلم نمى كند.
نهج البلاغه، فرازي از خطبه 178
✅ا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#شــهیــدانــه
﷽
🍃🍂🍃
🍃حسین خرازی نشست ترک موتورم و راه افتادیم.
🍂بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش میسوخت.
🍃فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهی خدا با بقیه همراه شدیم.
🍂گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، میپاشیدیم روی آتش.
🍃عجیب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!
🍂ناله نمی کرد اما بلند بلند فریاد میزد:
خدایا.....الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
🍃خدایا!
الان سینهام داره میسوزه....
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه....
🍂خدایا!
الان دستهام سوخت..
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم.... نمیخوام دستهام گناه کار باشه!
🍃خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه(عج)...
🍂برای ولایته..
اولین بار حضرت زهرا(س) این طوری برای ولایت سوخت!...
🍃آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
🍂خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم.
🍃آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
🍂حال حسین آقا از همه بدتر بود.
🍃دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟
🍂زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
🍃تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانهی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
🍃🍂🍃
🌷یاد شهدا با صلوات🌷
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
🦋🦋🦋
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
✨پنج شنبه است
💫 #شهدا رویاد کنیم...
✨با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه...
💫برای در گذشتگان
✨ شاید همه دلتنگیم ؛ بهر #پدرباشد
💫که نیست یااینکه دل دیوانه وار دلتنگ
✨ #مادرمیشود.
#روحشان قرین #رحمت_الهی
💫تمام اسیران خاک
و ياد درگذشتگان😔
پنجشنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
در دنیایی که مــــــادرم نیست😔
فـــــرقی نمی کند امروز پنج شنبه باشد یا جمعه
اصــــلادنیای بی مــــــادر
دنـــــیای تعطیلی روزها و ساعت هاست😭😭😭
وقــــــتی حتی یک لحظه از خیالم نمی رود
دیــــگر چطوربتوانم باغم هجرانش کنار بیایم
وقــــتی می بینم فرشته ام
زیر خروارها خاک خفته است😔😔
و من جز بر مـــــزارش گریه کردن کاری نمی توانم بکنم😭
چه ملاقات ساده ای دارند اموات
🖤یاد عزیزان رفته بخیر🖤
🦋🦋