eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ؟ برروبچچچچ؟؟!! هر قلبی؟؟ دردی داارهع!؟ فقط نحوه ی ابرااز؟؟ اون متفاوتهعع!!؟ بعضیاا؟ اونوو؟ تووی چشاشوون؟ پنهون میکنن؟؟ بعضیااامم؟؟ تووی؟!!! لبخنداااشووون!!❤️‍🩹🥀 خودمممم؟ غمااموو؟؟ تووی ضربان قلبم!!؟ پنهوون‌ کردم مشتیااا!!؟؟💔❤️‍🩹 چطوور؟؟ باامراامااا!!؟ ؟ بامراماا؟ رفقاا؟؟ شنبه ،، جمعه هاا؟ دلاای خیلیاامون؟ ................. !!؟🖤😔💔⛈ که؟؟ بهه یااد هم بااشیمم به یااد اقاا صااحب زمون جوونم عج!!🏴🏴🏴❤️‍🔥❤️‍🔥🖤🖤🥀🥀 گرمم # زتتون زیااد التمااس دوعاا!؟ کنین!!!؟؟ لوتی صفتاا !!! Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
2 بازم گفته بود که ما باهم نامزدیم و کسی حق نداره در مورد الهه حرف بزنه‌. بدجوری به هم ریخته بودم و اصلا روی درسام تمرکز نداشتم. رفتم خونه قضیه رو به مامان گفتم. مامان کلافه گفت_ دختر گلم ولش کن یه حرفی برا خودش زده! اون بچه است چه می‌فهمه ! اوفی گفتم و بعد ادامه دادم_ کدوم بچه مامان؟ فعلا که همون بارها به خودم گفته و الانم تو مدرسه آبرو برام نذاشته! مامان من جلوی هم کلاسی هام خجالت می‌کشم! من از محمد متنفرم حالا برم زنش شم؟ تورو خدا یه کاری بکن مامان زنگ بزن عمه بهش بگو به محمد تذکر بده که فکر منو از سرش بیرون کنه! مامان سری به نشونه نه تکون داد_زشته من به عمه ت زنگ بزنم و اینارو بهش بگم. با کلافگی گفتم _ پس می گین من چیکار کنم؟ اصلا تمرکز ندارم رو درسام مامان ! مامان شاکی نگاهم کرد_ دارم بهت می‌گم دخترم نشنیده بگیر! بذار همینطور برا خودش داستان سرهم کنه ! ادامه‌دارد. کپی حرام.
3 صدامو کمی بالا بردم_ مامان جان با این داستان هایی که سرهم میکنه داره آبروی منو میره! چرا متوجه حرفم نیستین! سری تکون داد_ باشه دخترم من متوجه ام. بابات اومد باهاش حرف می‌زنی که به عمه ت زنگ بزنه و بهشون در مورد محمد تذکر بده. اسم بابا که اومد کمی وحشت کردم.به من من افتادم_ بابا اگه بفهمه ممکنه خیلی عصبی شه میدونید که رو من چقدر حساسه! به تایید سری تکون داد_ می‌دونم اما می گی چیکار کنم؟ چاره ای دیگه برام نذاشتی الهه جان! می گی آبروی منو برده یه کاری کن. منم همین از دستم برمیاد! انگار چاره ای جز این نبود . ناچارا سری تکون دادم_ باشه مامان هرطور شما صلاح می‌دونید. صبر کردم تا شب که بابا برگرده خونه. اصلا رو درسام تمرکز نداشتم و تمام هوش و حواسم پرت محمد و کاراش بود! من خودم بهش گفتم که هیچ علاقه ای بهش ندارم. حتی به عمه هم گفتم اما اونا دست از سرم برنمی‌دارن. ادامه دارد. کپی حرام.
4 چند لحظه بعد با شنیدن صدای داد بابا متوجه شدم که برگشته و مامان هم جریانو بهش گفته. بابا عصبی اسممو صدا می‌کرد و منم از روی ناچاری از اتاق بیرون رفتم . تنم می‌لرزید و بدجوری استرس داشتم. بابا ازم پرسید که جریان چیه و حرفای مامان حقیقت داره! منم شروع کردم به حرف زدن و هر چی که از بقیه شنیدم رو بهش گفتم. موقع تعریف کردن صدام می‌لرزید از اضطراب وترس. بابا بعد تموم شدن حرفام گوشیش رو در آورد و با با عمه تماس گرفت. خیلی عصبی بود و بهش قاطعانه تذکر داد که جلوی پسرشو بگیره و گرنه خیلی براش بد می‌شه. بابام خیلی منو دوست داشت به هر حال تنها بچه ش بودم. اون قضیه تموم شد . تا اینکه یه سال از اون اتفاق گذشت و من کلاس یازدهم شدم همون موقع یکی از همسایه هامون اومد خونه‌مون برای خواستگار من. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ جاانم؟؟؟ ی بی نشاااان؟ زهرااایی!!؟؟ نگاااهت به آموخت که در حرف زدن قاااصدکاان؟؟؟🖤🏴 هااا؟ بیشترر؟ ااز حنجره هاااا؟ میفهمند؟؟.....🖤🏴 چه در فاصله هااا قااصدکاان پژمردند؟؟🏴🖤 از یااد نگااهت؟ دلِ ماا؟ ........شدد؟ مذبوح ...............🏴🖤 علییک مشتیاا؟‌ شووماا؟ شهداایی!!؟؟ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
5 پسرشون یونس هشت سال از من بزرگتر بود و پرستار بود. پدرش پاسدار بود و موقعیت خوبی داشت. پدرم گفت نه و دخترم می‌خواد درس بخونه. خیالم راحت شد اما همسایه مون کوتاه بیا نبود و مدام می‌اومد خونمون و به پدرم التماس می‌کرد که پسرم یونس عاشق دخترتون الهه شده اجازه بدین رسمی بیایم خواستگاری . استرس گرفتم که نکنه انقدر میان و میرن پدرمو راضی کنن. اما خیالم هم از بابت پدرم راحت بود. پدرم بهم می‌گفت فقط درستو بخون. یه مدت بود خیالم راحت شده بود از بابت پسر عمه م محمد ‌که سر و کله اینا پیدا شد و دوباره فکر منو مشغول کردن. تنها چیزی که می‌خواستم این بود که فقط رو درسم و هدفم که پزشکی بود تمرکز کنم. اما پدر یونس بلاخره موفق شد که پدرمو راضی کنه و بیان خواستگاری. وقتی بابام گفت که قراره بیان منو خواستگاری کنن بادم خالی شد و تمام امیدمو از دست دادم. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ جاانم؟؟؟ ی بی نشاااان؟ زهرااایی!!؟؟ نگاااهت به آموخت که در حرف زدن قاااصدکاان؟؟؟🖤🏴 هااا؟ بیشترر؟ ااز حنجره هاااا؟ میفهمند؟؟.....🖤🏴 چه در فاصله هااا قااصدکاان پژمردند؟؟🏴🖤 از یااد نگااهت؟ دلِ ماا؟ ........شدد؟ مذبوح ...............🏴🖤 علییک مشتیاا؟‌ شووماا؟ شهداایی!!؟؟ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ی شهدایی!!؟ چـــادرت را مینگرند ... زیرا تو پاسدار خون شهدا هستی و خواهی بود... #و به اوبگو ای شــــهید! که هنوز امانتدار او هستی تا شهید هم ادامه ی راه را یاری ات کند # حجاب خون بهای شُهداست Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
جنس تمام پنبه یزد رنگ ثابت عرض ۲/۴۰ قیمت متری ۱۸۰/۰۰۰ تومان @mahdicloth ☎️ https://eitaa.com/A_bdollah 📞09960959565 سفارش دوخت سرویس خواب هم پذیرفته میشود ارسال به تمام نقاط ایران
هدایت شده از ندای رضوان
جنس تمام پنبه یزد رنگ ثابت عرض ۲/۴۰ قیمت متری ۱۸۰/۰۰۰ تومان @mahdicloth ☎️ https://eitaa.com/A_bdollah 📞09960959565 سفارش دوخت سرویس خواب هم پذیرفته میشود ارسال به تمام نقاط ایران
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🌼 (جانبازشیمیایی) تاریخ تولد:۱۳۶۴ محل تولد: فسا تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۰۱ محل شهادت: فسا محل مجروحیت: خان طومان،حلب_سوریه وضعیت تأهل: متأهل محل مزار شهید: زادگاه‌شهید 👇🌹🍃 ✍..."من هم بعنوان یک فرد مسلمان و بعنوان یک شیعه باید به وظیفه انسانی و شرعی خود عمل کنم. و دیــن خود را به کشورم و اسلام ادا کنم ،همیشه با خود میگفتم که ای کـاش من هم در هشت سال دفاع مقدس شرکت می کردم و همیشه افسوس می خوردم و زمانی که متوجه جبهه اسـلام در لبنان،سوریه ،فلسطین و عراق و... شدم از خداوند خواستم تا من هم در این جبهه حضور پیدا کنم در کنار دیگر برادران حزب اله و همیشه در ذهنم آرزوی شهادت را می پروراندم." ••🍁ازتکاوران تیپ امام سجاد(ع) نیروی دریایی سپاه ... ....🕊🕊🌹🌹 🌷پنج شنبه است 🌹 رویاد کنیم... 🌺با و یک ... 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋
هدایت شده از  صراط
4_5891102981440408893.mp3
11.33M
🍃🌹🍃 ▪️فایل صوتی “حدیث کساء” » با صدای علی فانی 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⚫️سالروزشهادت پاسدار مدافع‌حرم «داود جعفری» در سوریه پاسدار رشید اسلام سرهنگ داوود جعفری از مستشاران نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه، توسط ایادی رژیم صهیونیستی با انفجار بمب کنار جاده‌ای در حوالی دمشق به شهادت رسید. شهیــد، باران رحمت الهی است که به زمینِ خشکِ جان‌ها، حیــــات دوبــــاره می‌دهــــد! عشق شهیــــد، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهـــد شد! 🕊❤️شهــــادتت مبــــارک❤️🕊 💐هدیه به روح مطهر شهید صلوات 📿اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد📿 🦋🦋🦋
6 نتونستم دیگه رو حرف پدرم حرف بزنم. آخر هفته اومدن خواستگاری بعد اینکه بزرگترا حرفاشونو زدن گفتن که ما بریم تو اتاق و حرفامونو بزنیم. یونس خیلی پسر آرومی به نظر می‌رسید . خیلی وقته که می‌شناسمش در کل پسر آرومی بود. در خصوص درسم ازش پرسیدم و رشته پزشکی که هدفم بود خواستم ببینم مخالفتی نداره .گفت که من مشکلی ندارم و تو درس ها هم کمکم می‌کنه. پدرم بهشون جواب مثبت داد نمی‌دونم چی شد که نظرش عوض شد و منو شوهر داد.منم که چاره ای نداشتم و نمی‌تونستم با پدرم مخالفت کنم. نامزد کردیم تو دوران نامزدی اصلا نمی‌تونستم درسامو بخونم و تمرکزی نداشتم. سال بعد نه تنها کنکور رتبه م خیلی پایین شد امتحان هام هم مردود شدم. منی که معدلم ۲۰ بود الان تجدید شدم! دیگه درسمو ادامه ندادم و مجبور شدم به شوهرم و زندگیم برسم. پنج سال از زندگی مشترکمون گذشت که خدا بهمون یه دختر هدیه داد و اسمشو باران گذاشتیم. الانم زندگی خوبی دارم و خداروشکر راضی هستم. پایان . کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:‌والشمس🦋 :1الی5 :الاستاد:شحات محمدانور النغم القرا الکبیر :نهاوند سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹بعضے انسانها به زمین آمده اند تا زمین قابل تماشا شود... 🌹آمده اند که تاریخ؛ شکوه شرافت و آزادگے شان را به نظاره بنشیند... 🌹آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند اصلا زمین، از آمدن بعضے انسانها به خود می بالد... /9/4 😭 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💚صبح را با سلام به محضر قُدسی و ملكوتی صاحب عشق آغاز ميكنيم💚 ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن 💚وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن 💛وَعَـلـى اَوْلادِ الْحُسَيْن 💙وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن السلام علیک یا اباعبدالله الحسین من اگر از تو دمی دم نزنم می میرم لحظه ای از تو اگر دل بکنم می میرم من به نان و نمک سفره ات عادت دارم نمک روضه نگیردبدنم می میرم خواهشاً با مادرت زهرا بگو این رفیق نیمه راهم را بخر جان حیدر که دو دستش بسته شد هر دو دست بی‌پناهم را بخر ◾️فرارسیدن ایام شهادت حضرت زهرای مرضیه(س)، بر شیعیان به ویژه امام زمان(عج) تسلیت باد. 🦋🦋🦋
من فاطمه ام و ۲۸ سال سن دارم . امسال بعد کلی تلاش و درس خوندن برای استخدامی آموزش و پرورش قبول شدم. از خوشحالی در پوست خودم نمینگنجیدم و خیلی زود رفتم سمت خونه تا خبر قبولیمو به خونوادم بگم وقتی بهشون گفتم هم خوشحال شدن و هم ناراحت، خونواده من مخصوصا پدرم هیج وقت نمیذاشت ما بچه ها جای دوری برای تحصیل بریم و همیشه دوست داشت که بهش نزدیک باشیم و من دانشگامو همون اطراف شهرستانمون گذروندم ولی الان برای کلاس های معلمی باید میرفتم سمت تهران و این کارمو سخت می‌کرد چون هم پدرم مخالف بود و از طرفیم خوابگاه نداشتم و باید خونه مجردی میگرفتم ولی کسی رو نمیشناختم و نمیدونستم باید چکار کنم بالاخره بعد کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که برم و آیندمو بسازم ،خدا میدونست که خیلی زحمت کشیده بودم و روزای سختی رو گذرونده بودم. نمیتونستم راحت بی خیال دوره معلمیم بشم. ادامه دارد.... کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در شهید علی وردی (خیابان ورزش) در 💢این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها می‌کند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد را کامل بپوشاند و به حمدالله در دختران انقلاب در شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی میشود... ✅و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید... 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکم آذر سالگرد شهادت سمیه انقلاب💥خاطراتي از شهيده ناهيد فاتحي كرجو, دختری که به امام خمینی توهين نكرد، كوموله زنده به گورش كرد😭😭 💢دختري هفده ساله كه همه ناخن‌هايش را كشيده بودند...😰 موهای سر او را تراشیده و او را در روستا می گرداندند.❤️‍🩹❤️‍🩹 شرط رهایی ناهید توهین به حضرت امام خمینی قرار داده بودند.اما ناهید استقامت کرده و دربرابر این خواسته ی آنها، شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجیح داده بود.❤️❤️❤️😔 مردم روستا، در آن شرایط سخت که جرات دم زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه ی این دختر اعتراض کرده بود. بعد از مدتی به آن ها گفته شد، او را آزاد کرده اند. ناهید در آن زمان هفده سال داشت...💢كار زيادي از او نخواسته بودند، گفتند به خميني توهين كن تا آزادت كنيم؛ همين!😇 اما همين چيز كوچك براي او خيلي بزرگ بود. آنقدر بزرگ كه حاضر شد به خاطرش ماه‌ها اسارت بكشد، با سر تراشيده در روستاها چرخانده شود. ناخن‌هايش را بكشند و بعد از كلي شكنجه‌هاي ديگر زنده بگورش كنند.😭 براي دختر هفده ساله‌اي كه به بعدها سميه كردستان معروف شد،❤️❤️ تحمل همه اينها آسانتر بود از توهين به امام و رهبرش... 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 📹سرزمین نینوا یادش بخیر کربلای جبهه ها یادش بخیر 《بسیج یعنی دلاورمردی 🕊🌷🕊》 《بسیج یعنی شجاعت ‌‌‌ 🕊🌷🕊 》 《بسیج یعنی از خودگذشتگی🕊🌷🕊》 هفته بسیج برتمام دلاورمردان بسیج گرامی باد🕊🌷🕊 🌷🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌷 فراموش نڪنیم ڪہ ، از شرمندہ ایم 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ بسم الله الرحمن الرحیم الهی.. ای نفست هم نفس ِ"بی‌ڪَسان" جز تو کسی نیست کَس ِ"بی‌ڪَسان" بی‌ڪَسَم و هم نفس من"تویی" رو به که آرم که ڪَس ِ من "تویی" با توڪل به اسم اعظمت روزمان را آغاز میڪنیم الهی به امید تو 🦋🦋🦋
🦋💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شــ🌷ـهدا مسافران جنت رضوان هستند که بال 🕊ملائک فرش قدوم آن هاست که ملائک عالم قدس بدان تبرک می جویند ولی زمینیان ازمقام آنان بی خبرند... 🌷ـهدا 🕊صبحتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔖....🕊🌸 نام : سلمان نام خانوادگی : برجسته نام پــــدر : رسول تاریخ تولد : ۱۳۷۰/۰۸/۰۳ - بِنت🇮🇷 دین و مذهب : اسلام ، اهل سنت وضعیت تأهل : مجرد شـغل : آزاد ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۹/۰۳ - حلب🇸🇾 مزار : شهرستان نیکشهر، شهر بنت کتاب : «مدافعین آل الله» 💌 🌼شهید مدافع‌حرم سلمان برجسته ❤️پدر شهید نقل می‌کنند: سلمان ۲۲ساله بود. در بندرعباس و شیراز و شهرهای دیگر کارگری می‌کرد و کمک‌خرج خانواده بود. در شهرداری بِنت مشغول به کار بودم که متوجه شدم گروهی داوطلبانه برای دفاع از اسلام به سوریه می‌روند. 💛از شهرداری استعفا دادم و به عشق اسلام وارد دسته‌های رزمندگان شدم. به سلمان گفتم: «تو بمان و کنار خانواده باش، من می‌روم» اما سلمان می‌گفت: «من جوانم و از تو زرنگ‌تر هستم، تو بمان پیرمرد!» قبول نکرد. می‌خواست او هم رزمنده اسلام باشد. بالاخره باهم رفتیم. ما یک نگاه مشترک به این حضور داشتیم: اگر در جنگ بر دشمن غلبه کنیم که پیروزیم و اگر شهید شویم، باز هم پیروزیم. 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ {01:20}🥀 دستت حکایتی دارد درست مثل دست علمدار... حاج قاسم برگرد... گرگها باز زوزه میکشند... - اگر گمان بردی دلتنگت نیستم پس بدان که بعضی از گمان‌ها گناه‌اند🍂 - به‌وقت‌دلتنگی💔 شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷 🦋🦋🦋