eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ فرازی از وصیت نامه 🌷من از هر کس که به ولایت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) بدبین باشد، برای همیشه دلگیر و ناراحت هستم. *در سال شصت و یک هجری حضرت عباس(ع) برای دفاع از خیمه حضرت زینب (س) دو دست و چشمانش را از دست داد، اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س)دست و چشمانم را از دست بدهم. *سالروز شهادت پاسدار شهید مدافع حرم محمدرضا علیخانی گرامی باد* 🌷تاریخ تولد : 1344/03/03 🌷محل تولد : روستای طلاور – باغملک – خوزستان 🌷تاریخ شهادت : 1394/10/02 🌷محل شهادت : حلب – سوریه 🌷وضعیت تاهل : متاهل با 5 فرزند ......🕊🌸 ┈•الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم صبحتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
4 الهه خودش رو به اون راه زد و گفت_ والله منم بی‌خبر بودم. ابرویی بالا دادم و شاکی لب زدم_ یعنی می‌خوای بگی تو خبر نداشتی که اون همه پول قرض می‌کرده? اصلاً این پولا رو برای چی گرفته؟ الان شما چی داشتین جز اون ماشین که تو تصادف نابود شد من موندم این همه پولی که گرفته از اینور و اونور رو چیکار کرده؟ الان کجان من یک ساله دارم کار می‌کنم وام گرفتم پول ماشینو دادیم اما بازم بدهی ها صاف نشدن! بغض بدی به صدای الهه افتاد_ باور کن حامد منم بی‌خبرم از هیچی خبر ندارم تنها چیزی که می‌دونم این بود که داداشت مدام ولخرجی می‌کرد! اما قسم می‌خورم که حتی یک ثرونم برای من خرج نکرد ! منم ناچار بودم به ادامه اون زندگی و سکوت کردن! ادامه دارد. کپی حرام.
‍ 💢 در اسفندماه سال 1347 در خانواده‌ای متدین در تهران چشم به جهان گشود ،كودكی آرام و شاداب بود. روح پرتلاطمش در امواج خروشان انقلاب قرار گرفت و به ساحلـی آرام رسيد. به دنيا و ظواهر آن تمايلی نداشت و به شركت در مجالس مذهبی علاقه‌مند بود و حضور در تشييع جنازه شهدا را بر خود فرض می‌دانست. در سال1361 عضو پايگاه بسيج شهيد مطهری شد و همزمان نيمڪت تحصيل را رها ڪرده و دانش‌آموز مدرسه ‌ی عشـق گشت. او تا سال 1367 در تسليحات لشگر 27 محمد رسول‌الله و سپس در گردان حمزه سيد‌الشهدا به نبرد با دشمن مشغول بود. در اكثر عمليات‌ها حضور داشت و 5 بار مجروح شد. در جريان عمليات ڪربلای5 و مرصاد از ناحيه بازو و شكم و پا جراحات شديدی برداشت. پس از اتمـام جنگ جهاد اڪبر را آغاز نمود. در شب ولادت مولای متقيان علی(ع) سال 1369 هيئت عشاق‌ الخمينی را تأسيس ڪرد و خـود اداره آن را بر عهده گرفت. دو سال بعد طبق سنت‌نبوی با همسرشهید رضامومنی ازدواج كرد و برای فرزند شهيد مؤمنی (محمدرضا مؤمنی) پدری مهربان شد. او در همان سال وارد كميته تفحـص شد و با عنوان تخريب‌چی به جستجوی پيڪر پاك شهدا پرداخت. و سرانجام در دوم دیماه سال 1374،‌ در ارتفاعات 112 فكه بر اثر انفجار مين ، جامِ شهـادت را نوشيـد و گرد يتيمـی بر چهره‌ی فرزندش محمدصادق نشست و محمدرضامؤمنی بار ديگر از سايه‌ی پُر مهر پدر محروم گشت. ..... 🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌺 با شهدا🌺 تو کجا بودی؟؟ ما کجاییم؟؟ 👣دوازه نفر بودند که رفتند قله را آزاد کنند.محمود اخلاقے شهید شد. علے آقا هم زخمے شد.وقتے برگشتیم علے آقا گفت:مےدونم چرا شهید نشدم وقتے مےرفتیم بالای قله یه چشمه ی آب دیدم.با خود گفتم وقتے برگشتم، این جا آب تنے مےکنم. همین به دنیا باعث شد زخمے شوم ولے... شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات 🌺اللهم صلی علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خـاطـرات_شهــدا آمــــده بـــود مرخـــــصے. داشتیـــم دربــــاره ی منطقہ حــرف مےزدیــــم. لابہ لای صحــــبت گفتم: ڪاش مےشد مــن همـــراهت بہ جبهہ بیـــایم ! گفــــت؛ "هیچ مے دانی ســــیاهے چـــادر تو از ســـرخے خـــــون من ڪوبنـــــده تر است؟!" همیـــن کہ حــجابت را رعـــایت کنے، مبـــــارزه ات را انجـــام داده ای. 🌸شهید محمدرضا نظافت🌸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔸تلنگـــــر گاهے میرےیه جا مهمونے،دیدے غذا ڪم میاد ! صاحب خونه بین اون همه جمعیت ؛ میاد بهت میگه : اگه میشه تو غذا ڪم تر بخور ، بذار به دیگران برسه ... آخه تو واسه مایے...ولے اونا غریبه‌ان ... 💥وقتے واسه امام زمان باشے ! آقا میگه میشه ڪمتر بخورے! میشه بیشتر سختی بکشی ! بذار دیگران استفاده کنن ... آخه تو واسه مایے ... !!! 💥بچه‌ها ڪارےڪنید ؛ امام زمان برنامه هاشو روے ما پیاده ڪنه ... 🌹شهيد حاج حسین یڪتا🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹سخــنان ناب شهـــدا ✍تــاڪید مـے ڪنم ســـاده زنـــدگے ڪنید. و بـــا مـــردم جـــوشیــدن خصلت شمــا باشد. نیـــرنگ و دروغ را بہ دور افڪنده و با فقیـــرترین افــراد جــامعہ تان هم سطح باشید. 🌹شهیدمقامی🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🕊🌺 قبلنا چادر نمیزاشتم، شهید مسافر زیاد میرفت خیلی هم سر به زیر بود، یه بار پوشیده بودم، یه لحظه دیدم منو خیلی کرد سرش رو انداخت . خیلی سر به زیر بود، معلوم بود بدش میاد از بی حجابی، ساده پوش بود، بی آلایش معلوم بود خانواده خیلی خوبی بودن، بعضی ها اصلا معلومه مال دنیا نیستن خیلی خوبن، من تنها چیزی که ازش یادمه اینه که منو نگاه کرد که نشون داد چرا اینجوری میگردی ماکه چیز بدی ازش ندیدیم، عکساش رو در دیوار محلمونه جوان ها نوشتن زیرش: ...🌸🎉🎉🌸 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم
‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ من!!یا ( صاحب زمون جونم عج ) علیکمم!! مبااارک💚 خبر از تو ، شبانگاه ، سُرودَن ، تا کِی؟ طلوعِ تو‌ ، درِ صُبح گُشودن، تا کِی؟ شب ، رفتنِ تو ، مَحضَرِ زهرا ، به کجا؟ در پیِ این مسئله بودن ، تا کِی؟ اکنون به آخرین شبِ پائیزیِ آخرالزّمان رسیده ایم.... #و چه غَریبانه طولانی شد این یَلدای بی فُروغ..... تابِ تحملِ ظُلمت نداریم.... طلوع نمیکنی خورشید؟؟ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج علیک بروبچ بااصفاا و‌ وفاای یااد و خااطراات عااشقاان خداااا!!؟ مهدوی !!؟ و شهداایی!! Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید محمدرضا کوشکی فرزند نیازبیک متولد 1381/06/03 تاریخ شهادت : 1402/08/09 محل شهادت : ساوجبلاغ البرز شهیدان نیروی انتظامی افرادی هستند که در حفظ امنیت و نظم عمومی و حفاظت از مردم و خدمت به جامعه و کشور خود فداکاری کرده و در خط مقدم مبارزه با جرم و جنایت و تهدیدات امنیتی قرار گرفته‌اند. این افراد با تضحیه خود، از جانب ملت و دولت به عنوان قهرمانان و شاهدان دفاع از امنیت و آرامش مردم شناخته می‌شوند. شهیدان نیروی انتظامی ممکن است در ماموریت‌های گوناگونی مانند مبارزه با جرم و جنایت، پاسداری از مرزها، حفاظت از اماکن مذهبی و تاریخی، پاسگاه‌های پلیس، گشت‌زنی در خیابان‌ها، حفاظت از مقامات دولتی و… فعالیت داشته باشند. آن‌ها با شجاعت و ایثار، در هر شرایطی که به آن‌ها محول شود، به عنوان نمایندگان قدرت نظامی و نظامی-امنیتی کشور، به خوبی از مسئولیت‌های خود برآیند. شهیدان نیروی انتظامی با داشتن تعهد و اخلاص به خدمت به مردم، همواره در خطرات بسیار بالا قرار دارند. 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ رفتـی و دل رُبـودی یڪ شهر مبتلا را تا کی ڪنیم بی تو ، صبری ڪہ نیست ما را ●با ورود به سپاه منبع درآمدی پیدا کرد واو یاد گرفته بود که دست دیگران را بگیرد. به چند خانواده که فرزند یتیم داشتند کمک خرجی می رساند. ●اگر کسی مریض بود یا به وام نیاز داشت تا کسی ضامن شودحتما پیش قدم می شد ولی هیچ وقت از موقعیتش در محیط کار ودر جاهای دیگر سوء استفاده نمی کرد. همیشه راضی به حق خودش بود. ●در سال 1378 به عضویت رسمی سپاه شهید بروجردی درآمد ولی از کارها ومسئولیتش برای کسی حرفی نمی زد. در همان سال هیئت” یازینب(س)” را تاسیس کرد وخود مداحی و میانداری می کرد. 🌷 ولادت: ۱۳۵۵/۰۱/۲۰شهرری شهادت: ۱۳۸۰/۰۹/۲۶ ،فکه فراموش نڪنیم ڪہ ، از شرمندہ ایم😭 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
بعد گفتن حرفاش راهشو کشید و رفت عصبی بودم ولی کاش این حرفا رو به الهه نمی‌گفتم! اون بیچاره‌ که مقصر نبود و از چیزی خبر نداشت! یکی دو ماهی گذشت و بدهی‌های حمید رو به پایان بودن خوشحال بودم از اینکه می‌تونم به زندگیم برگردم و به فکر زندگی خودم باشم. به خونه که برگشتم متوجه شدم پدرم با عموم و مامانم و خواهرم توی اتاق نشستن و دارن حرف می‌زنن جلوتر رفتم به اتاق نزدیک شدم که صدای پدرم شنیدم_ چاره‌ای نداریم جز اینکه الهه زن حامد شه وگرنه الهه میره زن یکی دیگه میشه آبروی ما میره الهه دختر حمید خانواده است پس نمی‌تونیم اجازه بدیم که بره زن یکی دیگه بشه ! عمو هم به تایید سری تکون داد و گفت _حق با داداشمه زودتر با حامد حرف بزنیم! خدایا من داشتم تاوان چی را پس می‌دادم ؟ بدهی‌های حمید بس نبودن الانم باید با اجبار با الهه ازدواج می‌کردم! من هیچ علاقه‌ای نسبت به الهه نداشتم و همچین کاری را هرگز نمی‌کردم عصبی به اتاق وارد شدم. ادامه دارد. کپی حرام