eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊◍⃟♥️🕊 🌺 مؤمنین عزیز، عید فطر مبارک 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️شادی روح شهدا صلوات.. ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
‍ ‍ ✨به نام خدا 🍃پس از پایان جنگ دفاع مقدس،مردم در گوشه کناره مینشستند و میگفتند اگر بار دیگر شود کسی حاضر نخواهد بود برای دفاع از کشور و راهی شود،با آغاز جنگ و عراق و حمله تروریست های داعشی به حریم آل الله(ع) دلاوران زیادی راهی میدان نبرد شدند و ثابت کردند که این حرف ها یاوه گویی بیش نیست و در هر شرایط و زمانی از اعتقادات مقدس خود دفاع میکنند. 🍃مدافعانی که نظر کرده بودند و غیرتشان اجازه نمیداد پای وحشی خویان به حرم عمشان زینب (س)باز شود.گویا میرفتند که باز قافله حسین(ع)را یاری کنند.همچو شهیدان پر شور و عشق؛و در این راه هیچ چیز مانعشان نبود. چنان که این راه،راه است 🍃تشدید درگیری بین جبهه اسلام و تکفیری ها در سوریه و ، قرار عاشقان بسیاری را ربوده بود و شهید ابوالفضل راه چمنی نیز یکی از این عاشقان بود🕊 🍃دلاوری که فرماندهی تیپ زینبیون را بر عهده داشت و در فرماندهی منش و رفتار موج میزد گویی همان ابراهیم است تنها با نامی دیگر. 🍃روحیه ی خستگی ناپذیر این شهیدان رد پاییست برای رسیدن به سعادت ابدی الگویی با باور های مقدس و آرمان زندگی بی ، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ٢ اسفند ۱٣۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣٩۵ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای ارمبویه تهران •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ 🍃شرطش برای این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود. 🍃با خطبه ای که امام خواند شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند. 🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه اش سمت ، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی... 🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود . سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست. 🍃از او دختری به نام به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان. کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌸تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧ 🌸تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣ 🌸مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
ادب مثل عطر است ما برای خودمان استفاده می کنیم،🌸🍂 اما دیگران هم از آن لذت می برند...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️شادی روح شهدا صلوات.. ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند رهبر حکیم و عزیز و مقتدر ایران مارو حفظ کنه❤️
سلام روز همگی بخیر🌸 قرار بود که از امروز داستان زندگی این شهید عزیزمون که زمان شهادت ۱۴ سال داشتند و زندگی‌نامه‌شون واقعاً خوندنیه عارفی بودن این نوجوان برای خودشون بنویسیم ولی اطلاعات من از خانواده این‌ بزرگوار فعلاً ناقص هست در ارتباط با خانواده هستم اطلاعات کامل که بگیرم ان شاالله با عنایت پروردگار زندگینامه این شهید عزیز جبرائیل قربانی رو براتون می‌نویسم فعلاً یک داستان دیگه‌ای رو می‌خونیم تا اطلاعات بنده در مورد این شهید عزیز کامل بشه🙏
سفره احسان امام حسین علیه السلام❤️ ما سه تا بچه داشتیم دو تا پسر و یکی دختر و با همسرم یک خانواده ۵ نفره هستیم بی اعتقاد نبودیم اما اهل عمل انجام وظایف شرعی هم نبودیم یکی از انتقادهایی که همیشه داشتیم این بود که، برای چی انقدر خرج امام حسین می‌کنند این پولها رو بدن به فقرا مخصوصاً شوهرم خیلی روی این قضیه پافشاری داشت ما ماهواره داشتیم و تا زمانی که بچه‌هامون بیدار بودن کنترل می‌کردیم زمانی که می‌خوابیدن حالا از اون فیلم‌هایی که نباید ببینیم می‌دیدیم اگرم ماهواره تو اون ساعت فیلم نداشت همسرم از بیرون سیدی می‌گرفت و می‌دیدیم وضع مالی خوبی هم داشتیم خونمون کوچیک بود تصمیم گرفتیم خونه ای بزرگتر بخریم خونمون رو فروختیم و توی محله دیگه یه خونه بزرگتر خریدیم همه چی به خوبی پیش می‌رفت اوضاع مالی خوب مسافرتمون به جا و هیچ محدودیتی هم برای انجام کاری نداشتیم حجابمم اصلا خوب نبود همسرم مشروب می‌خورد ولی من نمی‌خوردم یکی دو بار هم بهش گفتم این کار حرامه گفت کی گفته حرامه الکی از خودشون درآوردن هیچ اشکالی هم نداره همسرم مکانیک بود و چون کارش خیلی عالی بود مشتری‌های خیلی زیادی داشت ما یه ماشین داشتیم و یک موتور همسرم موتور سواری رو خیلی دوست داشت یه روز با موتور رفت بیرون خرید کنه برنگشت دلم شور زد پیگیر شدم دیدم تصادف کرده بردنش بیمارستان... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 راه دریافت نور ایمان 🔸 استاد مسعود عالی ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔹تلنگری زیبا برای همه ما 🌺🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سپری در مقابل عذاب‌های جهنمی مهدی دانشمند 🌺🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
‍ 3⃣2⃣ 💢 در سال 1337 در مشهد مقدس چشم به جهان گشود ، تحصیلاتش را در مشهد با نمرات عالی تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و در سال 1357- 1356 پس از شرکت در کنکور، در رشته مهندسی علوم دانشگاه بیرجند پذیرفته شد. با اوج گیری انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی مذهبی خود را قوت بخشید و در صحنه مبارزه با رژیم منفور پهلوی مشتاقانه گام نهاد. در سال 1358 با تعطیلی دانشگاه‌ها فعالیت خود را در ارتش آغاز کرد و در کلاس‌های نظامی به تعلیم افراد ‌پرداخت. در همین سال ‌ها بود که با تشکیل سپاه وارد این ارگان شد و درس و دانشگاه را رها کرد. با آغاز اولین خیانت ‌های داخلی ضد انقلاب در گنبد ، به این منطقه رفت و از خود در آنجا دلاوری‌ها به جا گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌های نبرد شتافت. مسئولیت ‌های او در جبهه عبارتست از : فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه 6 سپاه، مسئول طرح و عملیات لشکر 5 نصر خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر 5 نصر، به اعتراف برادران همسنگرش پست ‌ها و مقـام ‌هایی کہ به او تفویض میشد، از او انسانی مصمم‌تر میساخت. او از قدرت برنامه‌ریزی و طراحی بی‌نظیری برخوردار بود. در عملیات بستان، طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت . در سال1361 ازدواج کرد. او در پی اصرار‌‌های بسیار خانواده‌اش شرط کرده بود، تنها همسری خواهد گرفت که حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد. پس از ازدواج درحالی که فقط سه یا 4 روز از ازدواجش گذشته بود به جبهه برگشت. در عملیات چزابه از ناحیه دست و پا مجروح شد، ولی با این وجود به استراحت نپرداخت. در یکی از حمله‌ها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسیده بود اما مدام می‌گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه‌های‌بسیجی در خط‌مقدم باشید. سرانجام این سردار دلاور سپاه اسلام در عملیات ظفر آفرین بدر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر مجروح شد و در بیمارستان شهدای تهران بستری گردید و پس از 23 روز بیهوشی، سرانجام در 18 فروردین ماه سال 1364 به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت. 🕊
🔴 شباهت مهدی موعود به پیامبران الهی... ⭕️ شباهت با حضرت موسی در دوام خوف و رنج شیعیان... 🌕 آقا امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «وَشَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ...أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَيْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلاَدَتِهِ وَ تَعَبُ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ اَلْأَذَى وَ اَلْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَيَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ» «در قائم عجل‌الله فرجه شباهتى با پنج تن از انبياء وجود دارد.. و اما شباهت او با موسی علیه‌السلام: دوام خوف، طول غیبت، خفاء ولادت، و رنج شیعیان پس از اوست که آزار و خواری ببینند، تا آنکه خداوند متعال اذن ظهور دهد و او را بر دشمنانش نصرت و تأیید فرماید.» 📗کمال الدين، ج ۱، ص ۳۲۷ 📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۸۳ 🌺🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
💥☘💥☘💥☘💥☘💥☘💥☘ از پاهایی که نمی توانند تو را به سمت ادای نماز ببرند ... انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند!بارها مکررا در قرآن به نماز خواندن و یاد خدا سفارش شده @Rooutting
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من در به در پنجره فولادم و دیری‌ست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
همسرم سعید موتورش تو شن کشیده شده بوده و خورده زمین دو تا نامرد هم که اونجا بودن به جای اینکه به همسر من کمک کنند موتو رو برداشتن و فرار کردن همسرم هم دست و پاش و سرش شکسته بود و کلی هم ازش خون رفته بود یک دو ساعتی کنار خیابان افتاده بوده که یه ماشین میاد از اونجا رد شه و همسر من رو می‌بینه زنگ می‌زنه اورژانس میاد و می‌برنش بیمارستان شوهرم اول بیمارستان دولتی بستری شد خونوادش گفتن اینجا بهش نمی‌رسن و بردنش بیمارستان شخصی. اول سرش رو عمل کردن و بعد هم دست و پاش رو کچ گرفتن تقریباً تمام بدنش تو گچ بود هزینه بیمارستان خیلی سنگین بود و ما مجبور شدیم ماشین رو بفروشیم طول درمان سعید خیلی طول کشید از اونجایی هم که بیمه نبودیم هزینه سنگینی برامون برداشت همه پول ماشین خرج درمان سعید و خورد و خوراک خودمون شد تا جایی که دیگه پولی نداشتیم خانواده سعید فقط پیشنهاد بیمارستان شخصی رو دادند هیچ کمک مالی به ما نکردند کار ما به جایی کشیده بود که بعضی وقتا حتی شام و ناهار هم نداشتیم و غذای ما شده بود نون و پنیر و چای شیرین گاهی حتی اون پنیر هم نبود که بچه‌هام بخورن نون چای شیرین خالی میخوردن چون سعید نمی‌تونست کار کنه ما مجبور بودیم قرض کنیم و بدهی خیلی بالایی آورده بودیم اوضاع زندگی خیلی برامون سخت می‌گذشت..‌. ادامه دارد... کپی حرام⛔️
همسرم سعید موتورش تو شن کشیده شده بوده و خورده زمین دو تا نامرد هم که اونجا بودن به جای اینکه به همسر من کمک کنند موتو رو برداشتن و فرار کردن همسرم هم دست و پاش و سرش شکسته بود و کلی هم ازش خون رفته بود یک دو ساعتی کنار خیابان افتاده بوده که یه ماشین میاد از اونجا رد شه و همسر من رو می‌بینه زنگ می‌زنه اورژانس میاد و می‌برنش بیمارستان شوهرم اول بیمارستان دولتی بستری شد خونوادش گفتن اینجا بهش نمی‌رسن و بردنش بیمارستان شخصی. اول سرش رو عمل کردن و بعد هم دست و پاش رو کچ گرفتن تقریباً تمام بدنش تو گچ بود هزینه بیمارستان خیلی سنگین بود و ما مجبور شدیم ماشین رو بفروشیم طول درمان سعید خیلی طول کشید از اونجایی هم که بیمه نبودیم هزینه سنگینی برامون برداشت همه پول ماشین خرج درمان سعید و خورد و خوراک خودمون شد تا جایی که دیگه پولی نداشتیم خانواده سعید فقط پیشنهاد بیمارستان شخصی رو دادند هیچ کمک مالی به ما نکردند کار ما به جایی کشیده بود که بعضی وقتا حتی شام و ناهار هم نداشتیم و غذای ما شده بود نون و پنیر و چای شیرین گاهی حتی اون پنیر هم نبود که بچه‌هام بخورن نون چای شیرین خالی میخوردن چون سعید نمی‌تونست کار کنه ما مجبور بودیم قرض کنیم و بدهی خیلی بالایی آورده بودیم اوضاع زندگی خیلی برامون سخت می‌گذشت..‌. ادامه دارد... کپی حرام⛔️
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✋ سلام مـولاجـانم امام زمانم مهدی صاحب زمان ای حجت پروردگار یادگار حیدر و حامی دین کردگار قائم آل محمد، جانشین عسکری ای دو نور چشم نرگس و مصطفی را یادگار حجت یزدان بیا عالم نما پر عدل و داد منجی عالم به عالم عدل را کن بر قرار 💚 السلام علیک یا بقیه الله 💚اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🌹 شهید زاهدی چند روز قبل از شهادت 🌹 🌷 دقیقا همانجایی که ایستاده، بخـاک سپرده شده در کنـار شهیـدان ردانی پور، خـرازی و کـاظمی " طـوبیٰ لَهـم و حُسـنُ مــٰأب "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تیزر رسمی فراجا برای اجرای طرح عفاف و حجاب از شنبه ان شاءالله که مسئولان صورتی و رسانه ها و بلاگرهای صورتی سنگ سر راه پلیس نشوند دوباره.... ____________________ https://eitaa.com/i_eslamshahrr ☆꧁༒☬لینک کانـالمون☬༒꧂☆
🔹 نیروهای پشتیبان در عقبـه جبهـه، مراسـم شب های قدر را به صورت دسته جمعی برگزار میکردند اما رزمندگانی که در خط مقدم بودند سنگر به سنگر از طریق رادیو یا روحانی که در سنگر بود مراسم را برپا میکردند و تا صبـح به سـاحت مقدس ائمـه اطهـار (ع) برای پیـروزی جبهه حـق علیه باطـل متوسل می شدند. 🔸 یکی از آداب شـب هـای قـدر در جبهـه ایـن بود که رزمندگان به سنگر هم دیگر می رفتند و حلالیت می طلبیدند. خطاب به خـدا، توبه نامه می نوشتند و از اعمـال گذشته ابـراز پشیمـانی می کردند. • برخی هم در این شب ها، برای خـانواده نامـه می‌نوشتند. 🎙راوی: حاج محمد نیکـو صحبت
🔻 روزه گـرفتن جـُرم سنگینی بود. 🔹 بچه ها غذای ظهـر را در یک پلاستیک جمع کرده، چهـار گوشه آن را گـره زده و زیـر پیـراهن خـود پنهـان می کردند تا زمـان افطـار مخفیـانه استفاده شود. اگـر موقع تفتیش از کسی غـذا می گرفتند او را شکنـجه می دادند. آن غـذای سـرد ظهـر با غذای مختصری که احیانا در شب می دادند را بچه ها به عنوان افطـار می خوردند و تا افطـار روز بعد به همین ترتیب می گذشت. 🔸 خدا شاهد است امروز که سالها از اسارت می گذرد به هنگام افطـار همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفـره هایمان یافت میشود ولـی لـذت افطـار دوران اسارت را ندارد. به نظـر من آن غذا غذای بهشتی بود و ما هنگام افطـار واقعا حضور خــدا را احساس می کردیم. 🎙 راوی: سـردار مرتضی حـاج باقری
 🔻ماه مبارک رمضان در جبهه 🔸 وقت سحر در دل تاریک سنگر با نور ضعیف چراغ قوه، تکـه ای نان خشک که به نـان ترکـشی معروف بود با آب یا اگر کنسرو لوبیا موجود بود می خوردیم. 🔹 برای اقـامه نمـاز صبـح یا ظهـر اگـر شـرایط مناسب بود یک نمـاز جمـاعت سه یا چهار نفـره برپـا می‌کـردیم. نمـاز جمـاعت با نفـرات بیشتـر بصـلاح نبود؛ چون ممکن بود زیـر آتـش دشمن تعداد شهدا بیشتر شود. 🔸 زمـان افطـار هم رزمندگـان پس از خـواندن نمـاز در سنـگر، با خـرما و یک لیـوان آب و یا با کنسرو بادمجان و قرمه سبزی افطـار می کردند. رزمندگـانی هم که نگهبـان بودند در همان مکـان پست خود چیزی می خوردند. 🎙راوی: مهرداد حسنجانی
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ در این آفرینش بزرگ " شهیـــد " تنهـا موجودی‌ست که میـلاد دارد امّا مـرگ ندارد ... ....🌸🌸🎊🎉🎊🌸🌸 شــادی ارواح مطهر شـهدا صلوات 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💫🌹💫🌹💫🌹💫 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃