eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
 پدرم پس از اتمام خدمت سربازی تشکیل خانواده داد و ثمره این ازدواج چهار فرزند است. سپس با اینکه جانباز🍃 بود و از لحاظ جسمی مشکل داشتند در راستای رهنمود و فرمان حضرت امام و احساس وظیفه نسبت به دفاع از سرزمین ایران اسلامی، از سال 1362 تا 1365 به‌صورت داوطلبانه و در لباس بسیجی وارد سپاه پاسداران🍃 شد و در جبهه‌های گیلان‌غرب، سومار و سرپل ذهاب و کرند غرب به دفاع از میهن اسلامی پرداخت. در سال 1366 به همراه گردان تیپ یک امیرالمؤمنین علیه السلام🍃🌷🍃ایلام در عملیات حلبچه در منطقه کردستان شرکت و از ناحیه ریه و چشم دچار مجروحیت شد ادامه دارد👇👇
مجروحیت مانع این شهید🍃🌷🍃 بزرگوار نشد و در راه خدمت به آرمان‌های انقلاب اسلامی و دفاع از این مرزوبوم لحظه‌ای درنگ نکرد.  در سال 1370 به عضویت رسمی سپاه پاسداران تیپ یکم امیرالمؤمنین علیه اسلام🍃🌷🍃 درآمده و درحالی‌که در گردان 111 امام سجاد علیه السلام خدمت می‌نمودند به ادامه تحصیل نیز پرداخت. در سال 1383 به علت ناامن بودن مناطق مرزی کردستان جهت مبارزه با منافقین، قاچاقچیان و اشرار مسلح به نوار مرزی شیخ صله و ارتفاعات بمو، اعزام شدند و با وجود سال‌ها خدمت در مناطق جنگی و داشتن مشکل جسمی، به‌خاطر عشق به وطن و تلاش برای امنیت مردم و کشور عزیزمان تا سال 1388 در این منطقه خدمت کرد.  شهید باقری🍃🌷🍃 در ساعت یک و نیم بامداد پنجشنبه و در پنجمین روز از شهریورماه 1388 با ایجاد کمین درگیری شبانه با منافقین و اشرار مسلح در منطقه شیخ صله و ارتفاعات بمو، مصادف با ششمین روز از ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت چندین گلوله تیر مستقیم به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت🍃🌷🍃 در راه خدا بود نایل آمد.  مزار این شهید🍃🌷🍃 بزرگوار در زادگاهش یعنی روستای کل‌کل از توابع شهر آسمان آباد در شهرستان چرداول قرار دارد. ادامه دارد👇👇
کامل چرخید سمتم با حرص گفت _آخه بزمجه مگه تو چند سالته که انقدر سرت تو کار بزرگترهاست اون از دردسری که برای خواهرت درست کردی صداش رو کشدار کرد _آخه کی به فکرش می‌رسید یه جزقل بچه بره سراغ اراذل و اوباش بعد طلاهای مادرش رو بفروشه پول بده به اونا برای بی‌آبروی دختری که باباش با کشته شدن خودش به این مملکت آبرو داده، بعدم که دیدی دودش تو چشم خودت رفت. اونم از اون دعوایی که تو کوچه راه انداختی نزدیک بود کار به کشت و کشتار بین ما و همسایه‌مون راه بیفته الانم سرت رو کردی تو زندگی من، آخه به تو چه که من اکرم رو قایم کردم یا نکردم. ماهان برو دنبال بچگی و بازیت نفس عمیقی کشید و ادامه داد _آخر با این فضولیات سر خودت رو به باد میدی سرزنش‌هایی رو که بهم کرد رو خوب گوش دادم اما با تمام وجود دلم می‌خواد بدونم اکرم کجاست بهش گفتم _میزاری منم حرف بزنم؟ انگشت سبابه‌اش رو به نشونه تهدید گرفت جلوم چشم هاش رو ریز کرد _اگر در مورد اکرم باشه از ماشین که پیاده شیم می‌برمت یه جای خلوت انقدر می‌زنمت خون بالا بیاری سرم رو ریز تکون دادم _آره میخواستم در مورد اکرم حرف بزنم اما حالا که تو نمی‌خوای نمی‌پرسم چشم هاش رو بهم براق کرد دستش رو مشت کرد گرفت جلو دهنش _عه عه عه چقدر تو پررویی پسر عجب! یه کم خودم رو کشیدم عقب _خب گفتی نپرس منم دیگه کاری ندارم که اکرم کجاست ریز سرشو تکون داد عصبانی از لای دندوناش غرید _تو کار نداری آره؟ من که می‌دونم داری از فضولی میترکی، ولی ببین از این فضولت پشیمونت می‌کنم یا نه خودم رو مظلوم کردم ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه ها و ایام تعطیل داستان نداریم
((شهیدی که بعد شهادتش برای فرزندش کفش اسکیت خرید)) خاطره ای از فرزند شهید🍃🌷🍃 ترور ابراهیم باقری: سن وسالی نداشتم که پدرم به شهادت🍃🌷🍃 رسید. یادمه اون موقع‌ها برادر بزرگم بیست سالش بود. من بچه بودم و میرفتم تو کوچه ها بازی می‌کردم. یک روز دیدم بچه ها کفش اسکیت پاشون کردن و چقدر قشنگ با اونها بازی میکنن. خیلی دلم خواست منم یک جفت داشته باشم. اومدم خونه به مادرم گفتم مامان میشه برای من هم کفش اسکیت بخرید؟ مادرم با مهربانی گفت: " پسرم مجیدم! اگه ما این کار رو بکنیم مردم چی فکر می‌کنن؟ اون وقت خیال می‌کنن حالا که پدرت شهید🍃🌷🍃 شده، چه پول هایی که به ما نمیدن! " این داستان گذشت و هر چه من اصرار کردم مادرم زیر بار نرفت; تا این که چند روز بعد داییم اومد خونمون خطاب به مادرم گفت: " مجید از شما چیزی خواسته؟ " مادرم پرسید: " نه چطور؟! شما بگو چیزی خواسته؟ " مادرم خیال می‌کرد من چیزی به دایی‌ام گفتم. پرسید: " مجید چیزی گفته؟ " دایی‌ام گفت نه چیزی نگفته. کمی مکث کرد و سر به زیر گفت: " ادامه دارد👇👇
خواب ابراهیم رو دیدم. انگار دستاش گل‌آلود بود. پرسیدم آقا ابراهیم! چرا دستاتون گل داره‌؟ گفت دارم یه خونه درست می‌کنم. بیا داخل خونمو ببین. منم رفتم داخل خونه. دیدم یک خونه‌ی بزرگ و تمیزه! داخل خونه هم فرش های زیبایی انداخته بود. دقیق یادم نیست; فکر کنم یه مسجد یا امام زاده ای روبه‌روی در خونش بود. دیدم یه تابلو زده رو دیوار خونه‌ش. دیدم عکس یه جفت کفش اسکیت بود. ازش سوال کردم داستان این کفش اسکیت چیه؟برام بگو؟ برام تعریف کرد: مجید از من این کفش ها رو می‌خواد! دیدم یک جفت کفش اسکیت هم دستش بود; اما دلهره داشت و نگران بود. شاید اینا رو پاش کنه زمین بخوره! می‌خوام براش کفش اسکیت بخرم. رو به مادرم کرد و پرسید:" واقعا مجید ازت اسکیت می‌خواد؟! " سکوت همه جا رو فراگرفته بود. مدتی از این ماجرا گذشت. آخر برای من اسکیت نخریدند. مدتی بعد مسابقه ای برگزار شد. دفترچه‌ای را باید پر می‌کردیم و برای مسابقه می فرستادیم. من در مسابقه شرکت کردم. در کمال ناامیدی دفترچه رو پر کردم و فرستادم. از نظر من جایزه خاصی قرار نبود به ما داده بشه. مدتی گذشت از اداره پست ایلام با ما تماس گرفتند. منزل ما با شهر خیلی فاصله داشت. به ما گفتند یه بسته‌ی پستی براتون اومده بیاین ببرین. ما هم رفتیم بسته رو گرفتیم. یک کارتون بود با محتویات نامعلوم! وقتی به خونه برگشتیم کارتون دو که باز کردیم چند بسته پفک توش بود. همه با تعجب نگاه می‌کردیم که برای ما چند بسته پفک فرستادن! با خودم گفتم: " اینم از جایزه هاشون که همش سر کاریه! " ادامه دارد👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باورمان نشد. جعبه سنگین‌تر از اون بود که فقط پفک داشته باشه. پفک‌ها رو که برداشتیم، با کمال ناباوری دیدیم که زیر پفک ها یک جفت کفش اسکیت بود. بله بابام بالاخره آرزوی من رو برآورده کرد و اون چیزی رو که می‌خواستم برام فرستاد. قرآن می‌فرماید: شهدا زنده اند خیال نکنید که شهدا از دنیا رفته و مرده اند. آنها زنده اند. بلکه زنده تر از همه آدم های روی زمین اند. راوی: فرزند شهید ترور سرهنگ پاسدار ابراهیم باقری استان ایلام ادامه دارد👇👇
خواب مادرم هفت ماه قبل شهادت پدر ادامه دارد👇👇
تصاویر پدرم در میان ۳۳شهید🍃🌷🍃 ترور استان ایلام ادامه دارد👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین سخنرانی در مورد خصوصیات اخلاقی پدر از زبان حاج عزیز رحیمی روایت گری شهدا🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دومین قسمت ازخصوصیات اخلاقی پدرم از زبان حاج عزیز رحیمی 😔💔 پایان
وصیت شهید در آخرین لحظات زندگے وقتے ڪہ در محاصرہ ے نیروهاے تڪفیرے بود: «چادر مادرمون حضرت زهرا رو همیشہ رو سرتون نگہ دارید...» 🌷شهید عباسعلی علیزاده🌷 انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
📎فرازے از وصیتنامہ: شهادت چیزی نیست که مفت بدست بیاید، بنده خدا بودن میخواهد نه بنده هوا و هوس. 🌷شهید کریم رئیسی🌷 انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
داداش وقتی میگم کار ندارم کار ندارم دیگه مثلاً ما اومدیم بگردیم از اول سفر داری با من دعوا و بد اخلاقی میکنی عصبانی سرشو آورد جلوی من خواست حرف بزنه که گفتم _باشه، باشه همش تقصیر من بوده من دیگه کاری بهت ندارم تو هم حرص نخور نفس بلندی کشید و برگشت سر جاش _فقط خدا کنه که راست بگی چون اگه دروغ بگی خیلی برات گرون تموم میشه _چه دروغی دارم بگم چشم هام رو ریز کردم و خواهشانه گفتم ولی ای کاش می‌گذاشتی باهات حرف بزنم نگاه تیزی بهم انداخت _در مورد چی می‌خوای حرف بزنی؟ یادم افتاد که بهم گفت حق نداری در مورد اکرم باهام صحبت کنی _هیچی ولش کن _در مورد اکرم می‌خواستی حرف بزنی؟ آره ولی یادم افتاد که گفتی ازش حرف نزنم _تو چرا حافظه ت مثل ماهی سه ثانیه است زودی همه چی یادت میره نه دیگه یادم اومد، کاری ندارم، هردومون بیخیالش بشیم اصلا بیا نیم ساعت با هم حرف نزنیم تا حالمون جا بیاد ظاهرا پیشنهادم رو پذیرفت چون تکیه داد به صندلی ساکت شد از جام بلند شدم _داداش من میرم عقب پیش دوستام بشینم بدون اینکه نگام کنه گفت _برو اومدم پیش امیر محمد رو کردم به بغل دستیش که کنارش نشسته _داداش میشه از اینجا بلند شی من بشینم دستشو گذاشت تو سینه‌اش _چشم _برو رو صندلی من پیش داداشم بشین من یکم با امیر محمد گپ بزنم باشه ای گفت و از جاش بلند شد رفت منم نشستم روی صندلی امیر محمد رو کرد به من _چرا اینقدر با داداشت دعوا می‌کردی سر چرخوندم سمتش _تو از کجا متوجه شدی _ببخشید همه اتوبوس متوجه شدن آقای امیری هم یه بار اومد بهتون سر زد وقتی برگشت... ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه ها و ایام تعطیل داستان نداریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🌼 تلاوت خاشعانه وتکاندهند سورة الإسراء وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا82 و از قرآن آنچه را که شفا و رحمت برای مؤمنان است؛ نازل می کنیم، و ستمکاران را جز زیان نمی افزاید 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
▪️🍃🌹🍃▪️ ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃▪️ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🍃🌹🍃▪️ــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ ▪️🍃🌹🍃▪️
﷽ ▪️ 🖤شهید مدافع‌حرم حاج قاسم سلیمانی ▪️امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی، حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ▪️اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌مانَد؛ نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدیﷺ. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
⤴️ دینداری را از شهید بیاموزیم 🌷شهید مهدی زین الدین🌷 انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
✍شهید حاج قاسم سلیمانی : بعضی ها میگویند خطر و مشکلات سوریه به ماچه؟ درحالی که همه تلاش دشمن این است که سوریه را از سر راه بردارد و به ما برسد. ما میتوانستیم بنشینیم نگاه کنیم عراق و سوریه سقوط کند و دشمنان تجهیز شوند و با قدرتی صد برابر بیایند لب مرز ایران.. اما این کار را نکردیم. 📚 منبع: کتاب ذوالفقار انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
✅کسانی که خلط پشت گلو دارن قطعا بلغمی هستن و همین بلغم وسردی هم به مغزسرایت می‌کنه ✅ وکسانی که زود عصبی میشن و استرس بالایی دارن مغزشون سرد شده و دچار غلبه ی بلغم هستند. ✅از عوارض غلبه ی بلغم میتوان به: ❌پرخاشگری،❌کم حوصلگی، ❌بیخوابی ، ❌استرس شدید، ❌میگرن و سردرد، ❌خلط پشت حلق،❌ مشکلات معده ❌و یبوست و پرخوری عصبی اشاره کرد ✳برای رفع غلبه ی بلغم سردی مغز به آیدی پیام بده در صورت درمان صدرصد 💯💯 پس👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/2938831173C7610c88e28
و اینک نوبت توست تا انتخاب کنی ... انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
🚨 🌷با تلاش گروه‌های تفحص شهدا، پیکر مطهر شهید مهرداد حیدری، پس از سال‌ها دوری از وطن، کشف و شناسایی شد. 🕊شهید والامقام مهرداد حیدری، فرزند جمال متولد ۱۳۴۸ از تهران به جبهه‌ها اعزام گردید و در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ در سن ۱۷ سالگی، در عملیات کربلای ۵ (منطقه شلمچه) به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه برجای ماند. 💠 عصر امروز با حضور مسئولان ایثارگران سپاه حضرت محمد(ص) تهران در منزل شهید حیدری، مادر گرامی این شهید از چشم‌انتظاری در آمدند. 💐نثار ارواح طیبه شهدا صلوات... انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
ای شهید با همین هوشیاری دیده‌بان قلب مان باش ؛ که از هجوم شیاطین روزگار در امان بماند . . . ◻️تاریخ ولادت : ۱۳۵۹/۰۹/۰۳ ◻️محل ولادت : ساری ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۲/۱۷ ◻️محل شهادت: خان طومان_سوریه ✍...میگفت پدر و مادر امامزاده های سیار هستند هر وقت دارید بروید پیششان و عرض حاجت کنید؛ آنها که کنند حتما میشود. 🌷شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷