📌به مناسبت ۱۷ اسفندماه؛
🔰سالروز شهادت فرمانده شهید محمدابراهیم همت🔰
#نماز_اول_وقت
#ابراهیم_دلها
#کانالشهیدمحمود
@shahidmahmood
هدایت شده از بهانه
♦️ قرنطینه های ما سوء تفاهمه!
آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... اولین کسی بود که اسیر شد و آخرین نفری بود که برگشت...
اسیر که شد پسرش علی ۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...
وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود
♻️حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت می شدم. بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
#حسین_لشکری
کتاب خاطرات دردناک/ ناصر کاوه.
@bahanealiahmadimehr
╔═.🍃.══════╗
Iشهیـــدمحمـــــود
╚══════.🍃.═╝
#کـــــانـــــالـــ🇮🇷ــــشهیدمحمود 🌹 @shahidmahmood
♦️ قرنطینه های ما سوء تفاهمه! 🤔🧐
آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... اولین کسی بود که اسیر شد و آخرین نفری بود که برگشت...
اسیر که شد پسرش علی ۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...
وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
♻️حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت می شدم. بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
#حسین_لشکری
📚کتاب خاطرات دردناک/ ناصر کاوه.
😉بپیوندید!👇
#کـــــانـــــالـــ🇮🇷ــــشهیدمحمود 🌹 @shahidmahmood
.
هدایت شده از حاج عمار
آدم مثل چاله می ماند دیگر.ممدحسین بیل اول را که ریخت هواخواهش شدم. از او چیز های ظاهری یاد نگرفتم.الان هم لباس👕 پوشیدنم مثل سابق است.او تیپ خودش را میزد من هم تیپ خودم. وقتی شیش جیب می پوشید دل و روحم را می برد😇.لاتی بود؛ولی یقه آخوندی اش👳♂ توی کَتم نمی رفت.با آن موتور جنگی اش انگارجنگ تحمیلی است.قار قار قار می چرخید دور دانشگاه.منم تیپم تریپ زرنگی بود.توی محله های پایین شهر تهران یا جاهای خلاف،تریپ می زنند به اسم زرنگی. کتانیZX👟،تی شرت👕،شلوار بگ👖 و موی بوکسوری و... .از ممدحسین بیشتر چیز های باطنی درس گرفتم.حالی ام شد شهدا زنده اند.با آن ها می شود حرف زد یا درد و دل کرد.یا اینکه می شود چیزی از آن ها خواست.عشق❤️شهدا بود.ناغافل ماراهم دنبال خودش می کشاند.هر وقت می آمد معراج شهدای دانشگاه می رفت روی قبرها چفیه می مالید میبوسیدشان بهشان عطر و گلاب🌹 می زد.
شهیدمحمود
آدم مثل چاله می ماند دیگر.ممدحسین بیل اول را که ریخت هواخواهش شدم. از او چیز های ظاهری یاد نگرفتم.ال
🌹شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی
🌹بچه هیئت
🌹ولایتی
🌹ته مرام و معرفت
🌹همت(شهید ابراهیم همت)حاج قاسم
باهاش رفیقشو ضرر نمیبینی😉☺
@ammareabdi
🔰رهبر انقلاب حفظه الله:
امسال سالِ جهشِ تولید است .
کسانی که دستاندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید انشاءاللّه جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم انشاءاللّه به وجود بیاورد .
🌷 #جهش_تولید
#کـــــانـــــالـــ🇮🇷ــــشهیدمحمود 🌹 @shahidmahmood
.