کیست این زن کهاین قدَر شد داغدار نیزهها
این چنین شد بیقرار و غمگسار نیزهها
کیست این زن این زنِ والا که در اوج شکوه
میرود افتان و خیزان در کنار نیزهها
این زن این تصویر زهرا پا به پای دردها
میرود تا شام و کوفه در مدار نیزهها
او که داغ شش برادر دید در صحرای عشق
او که میگرید برای تکسوار نیزهها
سوخت از تنویر خورشید درخشان تنور
آب شد در سوگِ ماهِ نامدار نیزهها
گل نموده یک ستاره بر سر هر شاخهای
کهکشانست این شبِ زنجیروار نیزهها
بود عاشورا ستیزِ شورشِ شمشیرها
بعد آن روزست بزمِ کامکار نیزهها
در عزای باغ بنگر ماتمِ طبل و سپر
در رثای سرو بشنو زارزار نیزهها
این همه گرگِ گرسنه پنجه بر دریا زدند
این همه آهوی زخمی شد شکار نیزهها
اربا اربا کردن و تشریح کار تیغ بود
صدمهها در عمقِ دلها بود کار نیزهها
تیرها بر قلب و چشم و دستها بوسه زدند
خنجرِ نامرد هم شد دستیار نیزهها
نالهی تکبیر سر میداد در محراب خون
خواند قرآن آن موذن بر مِنار نیزهها
از تن هر نی روان گردید خونِ عاشقان
خواهرِ ابر ست چشمِ اشکبار نیزهها
راسِ ساقی کج نشسته بر نیِ بیعاطفه
دارد اکنون طرزِ تازه ساختار نیزهها
بود از قُطرِ گلوی شیرخواره بیشتر
تیر هم آنروز آمد در شمار نیزهها
در خرابه جای دادند آسمان را پَستها
گوشهای این گنجِ شایان گشت بار نیزهها
سر به زیرِ ظلم و ذلت خَم نکردند و شدند
عاقبت در اوجِ عزت سر بهدار نیزهها
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
هر چند نبوده هیچکس حامی ما
پیدا نشود دلی به آرامی ما
آزاد شود جهانِ اسلام از ظلم
در سایهی انقلابِ اسلامی ما
برخیز به خانهی خدا سر بزنیم
بر صفحهی سینه، نقشِ دیگر بزنیم
فرمود نبی: "جهادِ اصغر، سهلست
باید که دَم از جهادِ اکبر بزنیم"
دنبالهروی امور باطل ماندیم
مشغول بهخود شدیم و جاهل ماندیم
بیرون کردیم، شاهِ بیرونی را
از شاهِ درونِ خویش، غافل ماندیم!
یارب مددی دفعِ رذائل گردد
طاغوت از این جامعه زائل گردد
آنروز فقط سلطنت از کشور رفت
ای کاش که انقلاب کامل گردد!
برخیز که این بارِ ستم سنگین ست
تزویر و ریا عاقبتش ننگینست
هشدار! که این لقمه، گلوگیر شود
این سفره به خونِ شهدا رنگینست!
با مالِ یتیم، سرفرازی نکنیم
با عکسِ امام، صحنهسازی نکنیم
خاکِ وطن از خونِ شهیدان، سرخست!
بر خاکِ وطن، سُرسُرهبازی نکنیم!!
سهمیهی عدهای فقط بردن بود
ویلای شمال و برجِ در جُردن بود
سهمیهی مستضعفِ بیچاره فقط
از سفرهی انقلاب "خونخوردن" بود
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
ای مِهر تو سرچشمهی الطاف الاهی
مستیم از آن چشمِ خماری که تو داری
میلادِ گُلافشان تو مولودی اشکست
مدهوشم از این عطر بهاری که تو داری
هر دلشده در آینهات دید خودش را
در حیرتم از آینهزاری که تو داری
در گردش پرگار تو خَلقند گرفتار
شیدا و گرفتارِ مداری که تو داری
افکنده کمندی به دل عارف و عامی
حیرانم از این طرزِ شکاری که تو داری
اولاد تو مجموعهی اوصاف لطیفاند
بهبهبه! از این ایلوتباری که تو داری
تو شمعی و هفتاد و دو پروانه بهدورت
احسنت به هفتاد و دو یاری که تو داری
در راه خدا باختهای هستی خود را
سرخوش شدم از اوج قماری که تو داری!
از کعبهی گِل راه نبردیم به جایی
خود کعبهی عشقست مزاری که تو داری
مردانگی و غیرت و آزادگی، امروز
معلوم شد از قولوقراری که تو داری
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
ای عابدِ سجادهنشین، حضرتِ سجاد!
ای زینتِ محرابِ دعا، شاخهی شمشاد!
ای حجتِ والای خداوندِ تعالی!
خالق ز ازل رهبریِ خلق به تو داد
با معرفتآموزی از متنِ صحیفه
از جهلِ مرکب شده این عبدِ تو آزاد!
میلاد تو: مولودی اشکست و حماسه
غم جای گرفتهست در این سینهی ناشاد
یکعمر گُهر ریختی از دیدهی ابری
افتاد به آفاق جهان: سایهی بیداد!
از مرثیهی کرببلا آه کشیدی
در شام چه دیدی که درآمد ز تو فریاد؟!
ای قافلهسالارِ اسیرانِ حسینی!
ای خانهخرابِ شهدا خانهات آباد
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
چشمانِ توست: جامِ میِ بیقرارها
ابروی توست: نقشِ کجِ ذوالفقارها
گیسوی توست: رهزنِ راهِ خمارها
سروِ قدِ تو: رمزِ قیامِ بهارها
زیبایی تو فوقِ بهشتست؛ یاعلی!
یوسف کنارِ روی تو زشتست؛ یاعلی!
دل را به زلفِ مُشکفشان تو بستهایم
عمری در آفتابِ نگاهت نشستهایم
با مِهرِ تو ز هرچه گناهست رَستهایم
ما را مدد کن ای گُل لیلا که خستهایم!
ای احمدیترین پسرِ ارشدِ حسین!
زیباترین شبیهِ پیمبر در عالمِین!
یادآورست رزمِ تو از رزمِ بوتراب
افتاده دشمن از حرکاتت در اضطراب
تیغت پرانده از سرِ او مستیِ شراب
از ضربههای حیدریات شد به پیچوتاب!
عباس شد معلمِ رزمت به روزگار
شد کُشتهرویِکُشته و شد پُشته بیشمار!
ششگوشهی ضریحِ تو شد: کعبهی مَطاف
عشاق: زیرِ پای تو دارند اعتکاف!
دشمن به فضل و علم تو کردهست اعتراف
بردند دشمنان همه شمشیر در غلاف
تو جلوهی حسینی و او جلوهی خدا
کی راه تو ز راه پدر میشود جدا
ما روضهایم و مرثیههای تو خواندهایم!
داغ تو را به سینهی خوبان نشاندهایم
در پای عشقِ پاک تو جانانه ماندهایم
غیرِ تو را ز جان و دلِ خویش راندهایم
ای گوشهی اضافهشده بر ضریحِ عشق!
ای ماجرای مرثیههای صریحِ عشق!
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
عجیب جای تو خالیست در جهان؛ ای مرد!
عجیب جای تو خالیست -بیامان- برگرد!
گشایشِ گرهِ کارها بهدستِ شماست
تویی تو منجیِ عالم، تو -بی برو برگرد-
جهان بدون تو ای جلوهی عدالتِ محض!
شبیه مزرعهای بایرست خالی و سرد
بشوی سطحِ زمین از جنایتِ تاریخ
بگیر از رخ پُر خاک و خونِ دنیا: گرد
بیا به پینهی پاهای خسته مرهم باش
بیا بهخاطر این چهرههای لاغر و زرد
برای اهل جهان ما چهها نکردیم؟ آه!
بیا بیا! که برای تو کار باید کرد!!
نشستهایم ولی نیمخیزِ اقدامیم
نشستهایم به امّیدِ امرِ روز نبرد!
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
نان و نمک برداشت ظرفِ شیر را پَس زد
دستِ رَدی بر سینهی دنیای ناکس زد!
با دخترِ خود گفت مولا با دلی خسته:
امشب هویدا می شود اسرارِ سربسته
آمد به زیرِ آسمان و چشم او، وا شد
با حضرتِ معشوق، کمکم گرمِ نجوا شد
مرغابیانِ خانه -محزون- نغمه میخوانند
دور و برِ حیدر -هراسان- بیقرارانند
قلّابِ در هم التماسش کرد؛ اما رفت!
شیرِ خدا، شاهِ یقین، تنهای تنها رفت
در کوچهها میرفت و از او شب: فراری بود!
گویا میان او و حق، امشب قراری بود
مسجد به استقبالِ او آغوش وا کردهست
بنگر برای مَقدمش منبر بپا کردهست
فرمود: برخیزید از جا خفتگانِ شهر!
از خواب برخیزید ای تکفیریانِ دهر!
جسمی نجس برخاست تا جانِ حرم گیرد
با عدل، درافتاد تا راهِ ستم گیرد
شمشیر را از زهرِ کینه آب داده بود
تکیه به بیتقوایی مُرداب داده بود
تکبیره الاحرامِ مولا کعبه را لرزاند
مولودِ کعبه، قبله را سوی نجف چرخاند
در پیشگاهِ ربِّ اعلی، خَم شد و برخاست
از اعتبارِ عرشیان، طولِ رکوعش کاست
"سبحانَ ربّی" گفتنش ابلیس را ترساند
زهرا برایش "چارقل" در آسمان میخواند
پیغمبران، محوِ تماشای نمازِ او
جبریل، مستِ سجده و راز و نیازِ او
دستی برون، شمشیرِ پنهانی که بود آورد
با شدّتِ کفرش به فرقِ حق فرود آورد
فریادِ واویلا بلند از کهکشانها شد
فرقِ علیِّ مرتضی با شرک پیدا شد!
فُزت و ربِّ الکعبهی حیدر طنین انداخت
زخمِ حرامی، مرتضی را بر زمین انداخت
ارکانِ عالم، کَنده شد از قتلِ رکنِ دین
سجاده و محرابِ مسجد را ببین: خونین
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
در خون نشست، صورتِ ماه خدا: علی
پهلو گرفت، کشتیِ مشکلگشا: علی
"خونی که خورد در همه عمر" از جفای خلق
در سجده ریخت از سرِ خود، برملا علی
شد کشتهی جهالت و سستیّ قومِ خویش
شد کشتهی جماعتِ پُرمدّعا علی
از دشمنان ندید ستم، آن قدَر که دید
از دوستانِ بدصفتِ بیوفا علی
بعد از رسول، غربتِ حیدر شروع شد
غیر از سهچار یار، کسی نیست با علی
حتی هنوز هم که هنوزست در جهان
صد قرن فاصلهست از این نقطه تا علی
در روزگار، قدرِ تو نشناخت هیچ کس
غیر از خدا و فاطمه و مصطفی، علی!
زهرا برای مَقدمِ تو لحظه میشمرد:
ای مهربانترین دلِ دنیا؛ بیا علی!
▫️
صبر و سکوت و خانهنشینی کُشنده بود
از آن کُشندهتر غمِ زهراست؛ یاعلی!
ما را قبول کن به غلامیّ قنبرت
"یا مظهرالعجائب و یا مرتضی علی"
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
تمامِ اهلِ مذاهب شدند مدیونت
که سنّتِ نبوی بود: شرع و قانونت
رئیسِ مذهبِ شیعه تویی! امامِ ششم!
و شیعیان همگی شاکرند و ممنونت
کلامِ صدقِ تو عینِ حقیقت و عدلست
شدند اهلِ خطا -ساحرانه- افسونت
چه تربیتشدگانی به حلقهی درسات!
چه عاقلانِ زیادی شدند مجنونت!
چه معجزاتِ نبیگونهای به مکتبِ توست:
خلیلوار در آتش نشسته هارونت!
دریغ و درد که غربت هنوز هم باقیست
قویترست در اغوای خلق: قارونت
تو مِهرِ عالمیانیّ و ماهِ اهلِ زمین؛
زدند لشگرِ ابلیسیان شبیخونت
دوباره مردِ غیوری، اسیرِ ظلمت شد
کشیدهاند بدونِ عِمامه بیرونت
دوباره آتش و غارت؛ دوباره اشک و فرار
به یادِ کرببلا کردهاند دلخونت
تو روضهخوانِ حسینی؛ تو وارثِ عطشی
که از محاسنِ تو جاری است: جیحونت
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
بی سر و سامان در این کویرِ تباهی
دربدر و تشنه و اسیرِ بیابان
گشتم و هرگز به مقصدی نرسیدم
غمزده ماندم در این کرانه هراسان
زار و پریشان، نشسته بیکس و مسکین
دستِ دعا برده سوی عالمِ بالا
از سرِ رحمت مگر خدای فرستد
نورِ امیدی در این سیاهیِ دنیا
دیدم از آن سوی شوره زارِ عطش خیز
عطرِ بهاری رسد به شامهی جانم
قبّهی سبزی ز جنسِ عاطفه و نور
از پسِ دیوارِ نفس ، گشت عیانم
این : منِ دربند نام و نان و جهالت
با قدمِ ذوق سوی عشق دویدم
خوردم از آن چشمهی حقیقتِ جاری
تا که ز هر درد و رنج و غصه رهیدم
مامنِ جانهای خسته شد حرم قم
کوثرِ لب تشنگانِ ساغرِ جانان
مجمعِ زیبایی و تجلّیِ وحدت
مدرسهی عشقِ ناب و مکتبِ عرفان
دخترِ موسی شکافت : نیلِ جهالت
آمد و آزاد کرد : مردم دربند
عزت و ایمان و شور و عاطفه آورد
بُرد غم از این دیار ، خالقِ لبخند
خواهرِ سلطان خودش ملیکهی دهر ست
عمهی صاحب زمان و صاحبِ ایران
بانوی باران و گُل ، شفیعهی محشر
حضرتِ معصومه شد نمونهی نسوان
آمدم اینجا که عصمت از تو بگیرم
بامددت بگذرم از این عَصَبیّت
پَر بکشم تا وَرای عرشِ تجرّد
بگذرم از این حجابِ سختِ مَنیّت
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
به یکتاییِ حق اقرار کرده جانِ آگاهش
صراطِ رب نمایانست در پیچوخمِ راهش
سراپا روی و خوی و سیرتش رنگِ خدا دارد
شهادت میدهد اوصافِ حق را چهرهی ماهش
حدیثِ سلسله خواندهست و نیشابور پاکوبان
پیِ آن کاروان افتاده -مجذوبِ پرِ کاهش-
چرا قلبِ سیاهِ ما نگردد روشن از مِهرش؟
که سنگِ تیره شد: فیروزه در پای قدمگاهش
عطوفت از قنوت دستهایش میچکد یعنی:
خدا حظ میکند وقتی که او میخواند اللهش
به یاربیاربش بارانِ رحمت میشود نازل!
که قلبِ آسمانها بشکند از سوزِ یک آهش
نه سلطانِ خراسان، بلکه سلطانِ همهعالم
به پابوسِ حرم آیند دائم رعیت و شاهش
مُحبش را چو جانِ خویشتن دانم -به لطف او-
به سینه در تمامِ عمر دارم بغضِ بدخواهش
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
هوای خوبِ تو جان را بسوی طوس کشیده
کبوترِ دلِ عاشق در آن حریم پریده
خیالِ مرقدِ پاکت به عرش برده دلم را
دوباره زائرِ زاری رسیده و نرسیده!
تو دلنوازترینی تو چارهسازترینی
گلی به عطرِ تو در هیچ بوستان ندمیده
زنی نشسته کنارِ رواق و از غمِ غربت
میان گریه بخواند دعا ، بریدهبریده
بروی قولِ خودش ایستاده دخترِ زیبا
فقط به عشقِ شما چادری سپید خریده
به شور و شوقِ جوانی ؛ عصازنان سر پیری
رسانده است خودش را حرم ، خمیدهخمیده
کسی سراغ ندارد چنین نگاهِ بلندی
شبیه چشم تو هرگز ندیده و نشنیده
غزل برای بیانِ فراق ، مایه ندارد
بگیر ای دلکم ، یاری از غنای قصیده
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
علی عنایتِ محضست؛ تکیهگاه منست
علیست ساحلِ عالم، علی پناه منست
ربوده دل، ز کفم آن جمال رویایی
همیشه خیره به زیباییاش نگاه منست
هزار قافله خورشید، کهکشانها دل
شبانهروز، غزلخوان به گرد ماه منست
علی نشسته کنارِ دلِ تمامِ بشر
اگر که فاصله دارم از او گناه منست
چنان نشسته غمش در سراچهی قلبم
هزار قمریِ خوشخوان اسیرِ آه منست
صراطِ اقومِ حق، راهِ حیدرست فقط
علیست رهبرِ جانم صراط و راه منست
بزرگمرتبهسلطانِ فضل و جود و کرم
منم گدای گدایش که پادشاه منست
اگر عطا کندم منصبِ غلامی خویش
چنین غلامیِ درگاه، عزّ و جاه منست
در آن قیامت کبری، نسیمِ مِهرِ رخش
یگانهآبروی این دلِ سیاه منست
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
چشمهی چشمانِ ما : در حرمت زمزماند
مرثیههای جهان : پیشِ غمِ تو کماند
ای که از آهوی تو ، دیو و دَدان میرمند
《ای که به عشقت اسیر خیلِ بنیآدمند
سوختگانِ غمت ، با غمِ دل خُرّمند》
ماتمِ عظمای تو آتشِ دل برفروخت
دار و ندار همه قافلهی مِهر سوخت
جانِ گدازانِ ما دیده به لطفِ تو دوخت
《هر که غمت را خرید ، عشرتِ عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند》
اطلس و آرام و هند : پیشِ شکوهت نَمیست
شادیِ هر دو جهان : بی تو مرا ماتمیست
زخمِ دلِ خسته را : مجلسِ تو مرهمیست
《در شِکنِ طُرّهات : بسته دلِ عالمیست
و آن همه دلبستگان ، عقدهگشای همند》
کشتهی اشکِ بشر ؛ گریهی نمنم تویی
علّتِ مُبقیّهی مکتبِ خاتم تویی
موجبِ داغِ دلِ هاجر و مریم تویی
《یوسفِ مصرِ بقا ، در همه عالم تویی
در طلبت مرد و زن ، آمده با درهمند》
خاک به دستانِ باد : بیسر و سامانِ توست
آتشِ دریای شوق : دست به دامانِ توست
"ذبحِ عظیم" آیتی سرخ ز قرآنِ توست
《تاجِ سَرِ بوالبشر ، خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد ، فخرِ بنیآدمند》
کرببلا : بزمِ طور ؛ کوی تو : میقاتِ دل
عرشِ حریمت شها! : بابِ کراماتِ دل
در پیِ بحثِ رخت ، عقل شده ماتِ دل
《در طلبت اشکِ ماست : رونقِ مرآتِ دل
کاین دُرَرِ با فروغ : پرتوِ جامِ جمند》
آنکه گِل و سنگ دید ، زائرِ کوی تو نیست
قیمتِ هر دو جهان ، قیمت موی تو نیست
هیچ سبوی غمی مثلِ سبوی تو نیست
《چون به جهان خرّمی ، جز غمِ روی تو نیست
بادهکشانِ غمت ، مستِ شرابِ غمند》
مکتبِ اسلام بود بی تو فقط : نام و بس
رسمِ تو آزادگی داد به پیغام و بس
شادیِ ما بعدِ تو : غصه و آلام و بس
《عقدِ عزای تو بست ، سنتِ اسلام و بس
سلسلهی کائنات ، حلقهی این ماتمند》
روزِ ازل گشت تا رایتِ عشقت بلند
شد همه جا برملا رایتِ عشقت بلند
خورده سرِ کوچهها رایتِ عشقت بلند
《گشت چو در کربلا : رایتِ عشقت بلند
خیلِ مَلَک در رکوع ، پیشِ لوایت خمند》
یادِ تو از خویش بُرد : عاشقِ دلبُرده را
تربتِ پاکت هوس : آبِ بقا خورده را
لطفِ تو راضی کند زائرِ آزرده را
《خاکِ سرِ کوی تو : زنده کند مرده را
زان که شهیدانِ تو : جمله مسیحا دمند》
با تو رها میکنند لذّتِ قصرِ جنان
طایفهی عارفان ؛ لشگرِ دلدادگان
ریخته دور و برت : پیکرِ سروِ جوان
《هر دم از این کشتگان ، گر طلبی بذلِ جان
در قدمت جانفشان ، با قدمی محکمند》
نکتهی توحید در صفحهی پیکارِ توست
شرحِ وفا و خلوص : قصّهی سردارِ توست
حاجتِ اهلِ ادب : دستِ علمدارِ توست
《سرِّ خدای ازل ، غیب در اسرارِ توست
سرِّ تو با سرِّ حق ، خود ز ازل توأَمند》
والهی شوریده را نیست بجز غم نصیب
دردِ فراقِ مرا هم تو دوا ، هم طبیب
جز دو سه یارِ نجیب ، کوفه ندارد غریب
《محرمِ سرِّ حبیب ، نیست به غیر از حبیب
پیک و رسل در میان ، مَحرم و نامحرمند》
از کرَمت نوکرت شَرم نیارد چرا ؟
مزرعهی سینه را مِهر نکارد چرا ؟
عکسِ جمالِ تو بر دل ننگارد چرا ؟
《در غمِ جسمت " فؤاد " ، اشک نبارد چرا ؟
کاین قطراتِ عیون ، زخمِ تو را مَرهمند》
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
رسید قافلهی عشق در زمینِ بلا
دچار هول و ولا گشت زینبِ کبری!
غمی عجیب به قلبِ سکینه وارد شد
نشست ماتمِ عالم به جانِ اهلِ ولا
رقیه در بغلِ ساقیَالعطاشا خواب!
تبسّمست به لبهای اصغر از لالا
حسین در پی آرامشِ دلِ زینب
رباب، خیره به چشمانِ عاشقِ مولا!
بیا زهیر! بیا تا که بار بگذاریم
حبیب من! تو به برپاییِ خیام بیا!
بگیر قاسم من! دست مادرت نجمه
اذان بگو علیاکبر! اذان بگو بابا!
کمک کنید جوانان! به بانوانِ حرم
کمک کنید به گلهای حضرتِ زهرا
مباد اینکه به پایی فرو رود خاری
مباد اینکه بترسد کسی در این صحرا
خدا کناد نیفد نگاهِ نامحرم
به سایههای حیاپوشِ چادرِ زنها
◾
امان ز آتشِ کینه؛ امان ز غارتِ حرص!
امان ز بیکسیِ عشق، عصرِ عاشورا...
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
ماهی که زنده کرد دلم را مُحرمست
ماهِ عزا و ماهِ غم و ماهِ ماتمست
افسرده بودم از غمِ دنیای نامراد
آری! دمی که شور به من داد این دمست
کامِ مرا به تربتِ او باز کردهاند
مِهرِ حسین《بر همه چیزی مُقدّمست》
اینچه تناقضیست که رازی بزرگ شد
شادیِ قلبِ قافلهی عشق از غمست!
زیباترین حکایتِ تاریخ، کربلاست
آنجاست بُقعهای که بهشتِ مجسمست
چشمِ فرشتگانِ خدا، تَر شده ببین
بر گونههای گنبدِ او اشکِ نمنمست!
در سوگِ او زیادهروی نیست هیچگاه
این غم《عزای اشرفِ اولادِ آدمست》
از اشکِ بیامان، غزلِ چشمهای ما
حتی اگر سپید شود باز هم کمست
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
محکم گرفت بندِ رکابِ عقاب را
جستی زد و گرفت به میدان شتاب را
گشتند بیقرار و پریشان ، مخدّرات
دیدند تا به گیسوی او پیچ و تاب را
چشمان نیمخواب و سر پر شهامتش
از دشمنانِ صبح گرفتهست خواب را
پنداشتند حضرت پیغمبر آمده
برداشت تا ز صورت ماهش نقاب را
رزمش نشان رزمِ پُر از شور حیدرست
وقتی به تیغ میزند او آفتاب را
بستهست دربِ باغِ شهادت ولی ، علی
شمشیر میزند که کُند فتح باب را
ناگه عمودِ آهنِ پستی به سر دوید
از هم شکافت شاکلهی دُرّ ناب را
افتاد روی گردن اسب و در آن میان
حیوان ، غلط گرفت خیام از سراب را
تازید با شتاب بهسوی حرامیان
کردند پارهپارهبدن آن جناب را
آمد حسین با دل پرخون و ناله زد
تا بشنود از آن دهنِ خون جواب را
با نعرهی "علی! وَلَدی!" گریه میکند
کرده روان ز دیده دو دریای آب را
آمد نشست بر سر نعش پسر ، مگر -
کمتر کند حرارتِ قلبِ کباب را
دریا در این گمانهی مشکل که : در عبا -
آخر چگونه جای دهد صد حباب را ؟
داغ علیّاکبر و مظلومیِ حسین
آتش زدهست خرمن هر شیخ و شاب را
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
تا اشک، دوای عطش از آب کند
چشمم نتواند که شبی خواب کند
ارزانیتان باد خوشیهای جهان
ما و دلَکی که یادِ ارباب کند
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
بابا ببین که بی تو کجا خانه کردهام!
منزل -چنین- به گوشهی ویرانه کردهام
این چند روزه، غصّه شده قوتِ غالبم
از دوری تو نالهی مستانه کردهام
روزی به بوستانِ ولا نغمه میزدم
حالا در این خرابهی غم لانه کردهام
امشب، انارِ قلبِ پُر از داغِ خویش را
اینجا به میزبانی تو دانه کردهام
مویم اگرچه سوخته و نامرتّبست
اما برای دیدنِ تو شانه کردهام
عقل از سر تمامیِ اهلِ ستم پرید
با گریه، قاتلینِ تو دیوانه کردهام
پَر میکشم بهسوی تو؛ میسوزم از فراق؛
خود را به دورِ شمعِ تو پروانه کردهام
در آن غروبِ حادثه، گُم کردهام تو را
گشتم ولی نظیرِ تو پیدا نکردهام!
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
چون شمع، فروغ از در این خانه گرفتیم
از جامِ بلا بادهی مستانه گرفتیم
در راهروی رخصتِ دیدارِ جمالت
آن قدر دویدیم که پروانه گرفتیم!
از مرشدِ تهران، غزلی ناب شنیدیم
با شاطرِ کاشان، نفسی چانه گرفتیم
هرگز نشده بار و نبودیم وبالی
سنگینسری از کولهبرِ بانه گرفتیم
دیدیم کمالات تو هوش از سرمان رفت
از مشهدِ دلها دلِ دیوانه گرفتیم
وارد شده از بستِ طبرسی به امیدی
در کنجِ گهرشاد که کاشانه گرفتیم
با ناز دو گلدستهی تو غرق خیالات
در پای ضریحت دو-سه پیمانه گرفتیم
جَلدِ حرمت گشته و قُمری رواقت
در گوشهای از گنبدِ تو لانه گرفتیم
از صحنِ عتیق آب شفا خورده و با شوق
دنبالِ کبوتربچهها دانه گرفتیم
چرخی زده بازارِ رضا را و سرِ ذوق
عطرِ حرم و آینه و شانه گرفتیم
از برکتِ پابوسیِ درگاهِ کریمت
در منزلِ خود روضهی ماهانه گرفتیم
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
به دستت آب دادم آب نالید
رُخت را دید تا مهتاب نالید
به پای روضهات منبر خروشید
برای غربتت محراب نالید
◾
در آن غربتسرای سرد آن مَرد
میانِ بسترش میسوخت از درد
خودش کانونِ غمها بود اما
برای کودکِ خود گریه میکرد
◾
جهولان، دامِ بدعت میگرفتند
به راهِ وهم، سبقت میگرفتند
نفهمیدند عمقِ ماتمت را
برایت جشن بیعت میگرفتند!
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
از من شنو نصیحت شیوا را
دشمن بدار دشمن مولا را
دشمن بدار دشمن آنکس که
قبلهست اهل عالم بالا را
من دشمنم به دشمن آن مردی
که گفته آن خطابهی غرا را
فرموده است《شِقشِقَةٌ》چونان
کرده عجب شکایت دنیا را
که آب کرده قلب رئوفان را
سوزانده سخت، سینهی خارا را
گفته حکایت نبی و اصحاب
خوانده روایت غم فردا را
تشریح کرده سوز زمستان را
توصیف کرده ظلمت یلدا را
بعد از رسول، حقّ علی بردند
سوی فلان، کشانده تمنّا را
نصِ بلامنازعِ قرآن را
دستورِ حضرتِ حقِ یکتا را
در زیر پا گذاشته -کافرکیش-
بر روی حق نهاده چرا پا را؟
هرگز ندیدهایم شود کوری
چون رهنمای، سالکِ بینا را
هرگز نبوده است شود پَستی
فرمانده، شخصِ عالیِ اعلی را
گوساله را خدای بنامیدند
لعنت کنید آن بُتِ رعنا را
لعنت کنید جِبت و هُبل را هم
طاغوت را و خادمِ عُزّی را
لعنت کنید سامری دین را
آن فتنهجویِ یاغیِ نازا را
لعنت کنید غاصب ملعون را
آن بیحیا خلیفهی رسوا را
آن بیحیا که آتش کین افروخت
بر بابِ وحی، بیتِ مُعلّا را
آن خانهای که حضرت پیغمبر
سر داد در مقابلش آوا را :
《کز حق درود باد بر اهل حق
آن اهلبیت طاهر و والا را》
هم گفته با صراحت و با تاکید
هم بهره برده صحبت ایما را
فرموده است معنی کوثر را
تصریح کرده خانهی طوبی را
اما دریغ و درد نفهمیدند
شان و مقامِ بانوی حورا را
مردم سکوت کرده در این بلوا
از حد، برون نموده تماشا را
میزان: علیست از چه برون بردید
از بیتِ وحی، بحرِ شکیبا را؟
گم کرده راه و رفته به راه کج
نادیده این صراطِ هویدا را
غرق گمان و تشنهی تشویشید
نشناختید حضرتِ دریا را
دلبستهی دنائت دنیایید
تنها نهاده عارفِ شیدا را
در وهمِ سودِ بیع و نفهمیدید
بازندهاید حکمتِ سودا را
باغِ فدک گرفته به زور از وی
از یاد برده آیهی تقوا را
خوردید خوشهی رطب و اما
نشناختید صاحب خرما را
کردید از این بلای جهانافروز
مرثیهساز، آدم و حوّا را
هم اشکِ نوح را درآورده
هم نالهی خلیل و مسیحا را
در این خزانِ بیپدری باید
لعنت کنیم بانی سرما را
من دشمنم به دشمن اهلِ بیت
من دوستدار، حضرت زهرا را
از ظلم مینویسم و از مظلوم
تا میتوان نوشت الفبا را
یا رب به حق سورهی اَلاِنسان
فرمای بیش، کیفر آنها را
از دشمنانِ سلطهگرِ تاریخ
یا رب! بگیر دادِ دل ما را
یا رب! به حقِّ سورهی وَالعَصرَت
بر ما رسان حمیدهی زیبا را
بر ما رسان بقیّهی معصومین
آن مرد باصلابتِ تنها را
آن منتقم؛ ذخیرهی آینده
بر دردِ این زمانه، مداوا را
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
ماه: ماهِ دعا و ماهِ صیام؛ ماه: ماهِ نزولِ قرآنست
هر دلی در بهار: سرزندهست؛ رمضان: رونقِ بهارانست!
ماهِ راز و نیاز و آرامش؛ ماهِ غفران و رحمت و بخشش
برِکت در تمامِ این ایام، هر کجا بنگری فراوانست
نور در نور؛ نور... فوقَالنّور؛ همه جا غرق، در تجلّیِ طور
آسمان در سراسرِ این ماه: صبح تا شب ستارهبارانست!
ماهِ تقوا و روزه و اکرام؛ ماهِ عرفان و اعتکاف و قیام
هر سحر: گوشهگوشهی این شهر، دیدهام بلبلی غزلخوانست
ماهِ حق، ماهِ حضرت حیدر؛ ماهِ معراجِ نفسِ پیغمبر
خوش بخوان ساقیا! که نیمهی ماه: جلوهی مجتبی نمایانست
سفر حج بخواه از مولا؛ نجف و کاظمین و سامرّا
از رضا میرسی به نورِ حسین، کربلا مقصد خراسانست!
باز از پای کن غُل و زنجیر، دلِ در بندِ صد گناه اسیر
چاره کن دردِ قلبِ بیمار و فکر او کن که کنجِ زندانست
دل به هر ناکس و کسی دادی؛ بیجهت رفتهای به هر وادی
کردهای کاروانسرای عام: خانهای را که آنِ جانانست!
آخرت را فدای تن کردی؛ برزخت را خودت کفن کردی
از ابد، دستشستن آسان نیست؛ از سرِ "من" گذشتن آسانست!
بهره، بردار از سرِ این خوان؛ فرصت پیشِ رو غنیمت دان
ناگهان چشم میگشایی و آه... حیف! این ماه رو به پایانست
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
بوی بهار میوزد از هر کرانهای
سرداده مرغِ عشق ز هر سو ترانهای
جِکجِککنان رسیده و پرواز میکنند-
گنجشکهای ناز به هر آشیانهای
تسبیحگوی، قمریِ نالان نشسته است-
با صدهزار زمزمه در کنجِ لانهای
دل برده از قناری این باغ، غنچهای؛
پروانه پرکشیده به شوقِ جوانهای
صحرا پر از طرواتِ باران و تازگیست
صدحیف! از تو نیست در اینجا نشانهای
دلهای بیقرارِ وصالات گرفتهاند-
از دوریِ جمالِ تو هر دم بهانهای
جمعاند عاشقان تو با یاد موی تو-
در پیچوتاب گعدهی بزم شبانهای
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
قناریانِ چمن، غرق در سرودِ حسن
هزار حاتمِ طائی، گدای جودِ حسن
رُبوده یوسفِ کنعان به خوشگِلی گویی_
ز گُلرخان جهان، لیک در نبودِ حسن!
چه مَرکبیست برایش وجود پیغمبر؟!
چه راکبیست برای نبی، وجودِ حسن؟!
علیست عاشق ذکر و نماز و تسبیحش
فرشتگانِ خدا محو در سجودِ حسن
نشستهاند دو زانو اهالیِ عرفان
پیِ شنیدنِ یک کشف از شهودِ حسن!
فرازمند و فراتر ز هر بلنداییست
ندیده است کسی لحظهای فرودِ حسن
برای مصلحتِ امتش به صلح نشست!
زدند طعنه که این هم بوَد به سودِ حسن
امان ز مکرِ منافق که ریخت زهرش را ...
امان ز فتنهی دوران: زنِ حسودِ حسن!
بمیرم آن همه انس و علاقهاش به حسین
که خواند با جگرِ خون، لبِ کبودِ حسن:
"شبیهِ روز تو هرگز نبوده روزِ کسی
شود فدای برادر، تمامِ بودِ حسن"
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani
رسید قافلهی عشق در زمینِ بلا
دچار هول و ولا گشت زینبِ کبری!
غمی عجیب به قلبِ سکینه وارد شد
نشست ماتمِ عالم به جانِ اهلِ ولا
رقیه در بغلِ ساقیَالعطاشا خواب!
تبسّمست به لبهای اصغر از لالا
حسین در پی آرامشِ دلِ زینب
رباب، خیره به چشمانِ عاشقِ مولا!
بیا زهیر! بیا تا که بار بگذاریم
حبیب من! تو به برپاییِ خیام بیا!
بگیر قاسم من! دست مادرت نجمه
اذان بگو علیاکبر! اذان بگو بابا!
کمک کنید جوانان! به بانوانِ حرم
کمک کنید به گلهای حضرتِ زهرا
مباد اینکه به پایی فرو رود خاری
مباد اینکه بترسد کسی در این صحرا
خدا کناد نیفد نگاهِ نامحرم
به سایههای حیاپوشِ چادرِ زنها
◾
امان ز آتشِ کینه؛ امان ز غارتِ حرص!
امان ز بیکسیِ عشق، عصرِ عاشورا...
#امید_امیدزاده
#شهیدمجیدقربانخانی
࿐༅🍃🌺🍃༅࿐
@shahidmajidghorbankhani