#خاطره
|انگشتر...|
موتور آرمان را دزدیده بودند.
چند روز قبل از شهادتش دنبال وام بود تا برای خودش موتور بخرد؛برای ڪمڪ هزینہ هم میخواست انگشترش رابفروشد.
هربار ڪہ قصد این ڪار را میڪرد
میگفت:[دلم نمیاد این انگشتر رو بفروشم،بہ همہ ضریحها متبرڪش ڪردم]
-آخرِسرهمباانگشترشروضہهارا
برایمازندهڪرد .
_بهروایتازرفیقِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🌱
#آرمانِعزیز🕊
@meraj_12