eitaa logo
شهید احمد مَشلَب
542 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
5 فایل
کانال کاملی از شهیدBMWسوار🚘 ‌‌‌‌‌ شھادت‌آن‌است‌که‌متفـاوت‌بھ‌آخر ‌برسے... وگرنھ‌مرگ‌ڪھ‌پایان‌همھ‌قصھ‌هاست:) ناشناس‌کانال: https://eitaa.com/joinchat/1896087742Ca3b8ef428a کپی؟!حلالت رفیق🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ . ▪️یکی تعریف می‌کرد وقتی دشمن خمپاره می‌زنه، قبل از این که صدای سوتش برسه، عبدالمطلب کر و لال اشاره می‌کنه بقیه دراز بکشند!- عجب!- دست کم نگیریدش. . ▪️اسمش عبدالمطلب اکبری بود. کرولال بود.زمان جنگ توی محل بنایی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا جدی اش نمی گرفتند. یه روز رفتند سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! دوستاش خندیدند و مسخره بازی درآوردند! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدینش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که با دست قبر خودش رو کشیده بود! . 📩 تو وصیت نامه ش نوشته بود : یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند... یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف می‌زدم.آقا خودش بهم گفت: تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد." . 🌷شادی روح ... .
🌹 و سید عباس موسوی تاکامی ( دی ۱۳۶۵ ) . ▫️لحظات آخر عمرم را میگذرانم و می دانم که این شبها شهدا منتظرم هستند و باید عروج کرد که دیگر در دنیا ماندن فایده ای ندارد.عده ی قلیلی از ما به جا مانده اند و سنگرها حالت خیمه های کربلا را به خود گرفته اند،نمی دانم چرا طپش قلبم افزایش پیدا کرده است... . ▫️مثل اینکه آوایی مرا به سوی خود میخواند و طعم دل انگیز بهشت مشامم را خوشبو ساخته و بوی عطرش آنچنان مستم کرد که از خود بیخود شدم...دیگر همه او شدم...برای لقاء و دیدارش مجنون وار در بیابانها سرگردانم،تشنگی مرا غلبه کرده است و فقط شربت شیرین و گوارای شهادت می تواند مرا سیراب کند...آن هم جامش در دست حسین باشد...وه...چه زیباست... . https://eitaa.com/shahidmashlab1995_ir
🌹 🌷 . 🔖اسمش منصور بود. منصور کلبادی نژاد ... متولد ۱۳۴۴ گلوگاه مازندران. مادرش میگفت : «وقتی راهی جبهه شد، خیلی دلتنگش می‌شدم. شب‌ها به حیاط می‌آمدم و با ستاره‌ها حرف می‌زدم. هر بار که به منطقه می‌رفت، نمی‌گذاشت بدرقه‌اش کنم. می‌گفت: مادر! همین دم در بایست. من می‌روم، تو از همین‌جا به من نگاه کن. من هم از همان دم در نگاهش می‌کردم و با گریه، پشت‌سرش آب می‌ریختم.»پسرم تابع محض رهبر بود. بارها به او می‌گفتند: «تا کی می‌خواهی به جنگ بروی؟» می‌گفت: «تا زمانی که جنگ است؛ چون امام امرکرده است.» . 🔖تو عملیات والفجر 6 در منطقه عملیاتی چیلات، آماده خط‌شکنی شده بودند.بچه‌ها پشت سیم‌خاردار متوقف شده بودند. فرصتی برای برداشتن موانع درآن تاریکی شب نبود. در این لحظه، منصور که فرمانده گردان امام حسین لشکر کربلا بود خود را روی سیم‌خاردار انداخت تا نیروها از بدنش رد شوند. بچه‌ها کمی امتناع کردند؛ اما بعد با اشاره او، یکی پس از دیگری، با رد شدن از جسمش، از سیم‌خاردار عبور کردند و به موانع یورش بردند.» . 💢 سه بار تو جبهه مجروح شد.سرانجام، منصور در 28 اسفند 1366، در سن ۲۲ سالگی طی عملیات کربلای 10 در منطقه خُرمال به سختی شیمیایی شد و به فیض شهادت نائل آمد. . https://eitaa.com/shahidmashlab1995_ir