هدایت شده از کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس🇮🇷
زمان:
حجم:
8.33M
✨بخش اول از کتاب صوتی «لندکروز بهشت»✨
کتاب لندکروز بهشت با موضوع دفاع مقدس و به آزادسازی خرمشهر مربوط میشود که به یکی از شهدای شاخص استان فارس به اسم حسن حقنگهدار میپردازد.
#شهید_حسن_حق_نگهدار
#انتشارات_آسمان_سوم
🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
شهید حاج خلیل طلایی.pdf
حجم:
2.88M
✅ روایتی زیبا از زندگی شهید حاج خلیل طلایی ، جهت مطالعه روایتگران عرصه جهاد و شهادت
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
📖 دعوتی از دل برای شناخت یک مرد بینظیر...
گاهی کتابی فقط مجموعهای از صفحات نیست؛ جادهایست به سوی فهمیدن بزرگیِ یک انسان، لمس کردن عمق غیرت، و شنیدن طنین دل مردی که خدا او را عاشق شد...
کتاب «عاشقانههای طلایی» روایتیست از زندگی شهیدی که در هیاهوی دنیا، در کوران لذتها، چشم فروبست و پشت پا زد به هرچه خواستنیست…
تا قامتش را سپر کند در برابر دشمن، بیهیچ ادعایی…
مردی که در روزگار طغیان گناه، دلش را پاک نگه داشت، ایمانش را حفظ کرد و نامش را میان فرشتگان ثبت کرد.
امروز، بسیاری حتی در زادگاهش، شهرمقدس شیراز، او را نمیشناسند !!
چه رسد به دیگر هموطنان...
اما وقت آن رسیده که صدای او را از دل این کتاب بشنویم... صدایی از جنس غیرت، از جنس عاشقی با خدای خویش...
اگر روایتگر راه شهدا هستی، اگر جوانی و دلت تپشی برای حقیقت دارد، اگر هنوز دلتنگ مردانگی هستی...
این کتاب برای توست.
برای بیدار شدنت.
برای شناختنِ شهید
حاج خلیل طلایی...
#انتشارات_آسمان_سوم
#روایتگران_فجر_فارس
هدایت شده از اینجا با هم باشیم⚘️
💠 ای شهیدِ روشنایی،
ای حاج خلیل طلایی...
💥نام تو،قصهی عشقی است که در کوچههای خاکی شیراز، تاهمیشه طنینانداز است.
💥توکه از پردهی سینما به آتشهای جبهه کوچیدی و نقشِ "طلایی" را نه در فیلم، که در دفترِشهدا ثبت کردی.
💥روایتِ مهربانیهایت، همچون بارانی بردلهای تشنه میبارد:
آن روزی که دستِ یاری بر شانهی رزمندهای گذاشتی و گفتی:
"قولنامه را بنویس ماهی هزارتومنش را من میدهم!"
اشکهایش جاری شد و تو، با همان لبخندِ آرامت، خانهای از نور دردلِ تاریکیهای جنگ ساختی.
💥تو که پیش از انقلاب، چهرهی پردهی نقره ای بودی، اما جان را به عشقِ آسمانِ سوم فروختی
💥عکسهایت در کتاب "عاشقانههای طلایی"، روایتی ست از گذشتن از کاخِ دنیا و رسیدن به خرمنِ شهادت
💥لهجهی شیرازیات، بوی نانهای گرمِ تنورِ جنوب را زنده میکند؛ همانجا که هنوز هم کودکان، قصهی مردی را میخوانند که "طلایی" نه نامش، بلکه قلبش بود 💛
💥اینجا، کنارِ تربتِ تو، بوی عطرِ بهشت میآید:
"خداوندا! این شهید را با حبیبت محمّدمصطفی(ص) محشور کن🤲
همانگونه که دستهایش را بر دوشِ بیپناهان گذاشت، دستهایت را بر سرِ روحِ مطهّرش بگذار" 🤲
💥ای حاج خلیل!
روحِ بزرگت همچون خورشید، بر فرازِ گنبدِ شاهچراغ(ع) میدرخشد.
تو ثابت کردی که "عاشقانههای طلایی"، نه در دفترهای کهنه، که در خاکِ خونینِ میهن و در قلبهای ما جاریست...
💥تا همیشه طلایی بمان💛
💠علاقهمندان میتوانند کتاب "عاشقانههای طلایی: روایتی از شهید حاج خلیل طلائی" (نشر آسمان سوم) را مطالعه کنند
#سید_رضا_متولی
#انتشارات_آسمان_سوم
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#روایتگران_فجر_فارس
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
⛔️ پدافند رسانه ای خود را فعال کنید...
💥گسترده انتشار دهید
#سواد_رسانهای
#روایتگران_فجر_فارس
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#انتشارات_آسمان_سوم
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥💥 یک ماهیگیر سنی مذهب اهل غزّه از کربلا برایمان می گوید:
💥او کربلا را درک کرده...
💥او کربلا را نه فقط کربلا در غزه دیده است...
💥او شمر زمانه را شناخته است...
💥او درس آموخته ی عاشورای حسین است...
💥او اهل مطالعه هست و بصیرت دارد...
💠 آی مردم:
شمر زمانه را بشناسیم
چون ، کربلاء جاریست ✊️
#انتشارات_آسمان_سوم📖
#روایتگران_فجر_فارس✊️
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
دوش وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
◾️روح مطهر هم رزم شهیدان، سردار خستگی ناپذیر سپاه اسلام ، سرتیپ پاسدار حاج غلامحسین غیب پرور فرمانده اسبق سپاه فجر فارس و جانشین محترم فرمانده کل سپاه در قرارگاه مرکزی امنیتی امام علی(ع)به دلیل عوارض شیمیایی دوران۸سال جنگ تحمیلی به شهادت رسید . 🏴🏴🏴
#سردار_شهید_حاج_غلامحسین_غیب_پرور
◾️اطلاعیه های بعدی متعاقبا اعلام میگردد.
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#روایتگران_فجر_فارس
#انتشارات_آسمان_سوم
هدایت شده از انتشارات آسمان سوم📖
💠 سالروز عملیات پیروز والفجر۲ و نقش آفرینی رزمندگان لشکر مقدس ۳۳ المهدی (عج) استان فارس ، گرامیباد.
⚘️⚘️⚘️
💥... آن شبی که فردایش اعزام داشتند می گفت:
با ابوالحسن، عهد کرده ایم هر کجا می رویم با هم باشیم، حتی اگر می خواستیم شهید هم بشویم با هم باشیم!!!...
💥...بعد از چند ماه که از رفتنشان می گذشت یک بار دیگر به مرخصی آمدند، هر بار با هم می آمدند با هم می رفتند.
برای آخرین بار بود که می خواستند بروند، حرف زدنشان، لباس پوشیدنشان و حتی خنده هایشان طوری دیگر شده بود، وقتی نماز می خواندند دلت می خواست ساعت ها نگاهشان کنی و وقتی حرف می زدند انگار از دنیای دیگری آمده بودند.
چند روزی بیشتر میهمان ما نبودند، رفتند و کسی نبود که جلودارشان شود، کسی نبود که بگوید:
بمانید و دل مادران تان را آشوب نکنید...
💥... کم کم یخ های کنار اجساد شهدا آب شده و هر چه بیشتر پیش می روند هوا گرم تر می شود. مرداد ماه جنوب گرمترین روزهای خود را سپری می کند، هر دو در عملیات والفجر۲ بودند که یکی شهید و یکی مجروح می گردد...
📖در ادامه باید بخوانید و ...
⚘️⚘️⚘️
💠فرازهایی بسیار جذاب و خواندنی از کتاب "بوسهبربهشت"
نویسنده: سیدمجتبیهاشمی
📚نوبت چاپ: سوم، ۱۴۰۳
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#انتشارات_آسمان_سوم 📚
@asemane3
@kshohadayefars
@raviyanfarss
هدایت شده از انتشارات آسمان سوم📖
💥دل نوشته ی زهرا عواضه یادگار شهیده راه قدس معصومهکرباسی و شهید رضاعواضه در حاشیه ی همایش #اتحاد_مقدس و مراسم رو نمایی از کتاب منظوم
"پیوند اشک و لبخند"
خانم محبوبه حمیدی
💥زهرا، ماژیک به دست دقایقی را تأمل کرد و بعد با آمیخته ای از زبان های شیرین عربی و فارسی و احساسی که قابل توصیف نیست نوشت:
💥من عاشقة شهید و شهیدة أَستَم.
زهرای عواضة💥
#انتشارات_آسمان_سوم
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
@asemane3
هدایت شده از شهیدحاجخلیلطلایی
◾️ساعتها گذشت و گذشت تا آن روز نحس رسید، نحس که میگویم برای حال و روز خودم میگویم وگرنه برای تو که روز سعادت و خوشبختی بود..
◾️سهشنبه نهم شهریورماه سال ۱۳۶۰ را میگویم...
◾️عزیزم خلیل، از بعد از نماز صبح دلم آشوب بودم. خودخوری میکردم تا عصر شود و تو زنگ بزنی و مثل این چند روز دل آرامم شوی، اما زمان نمی گذشت، هر ثانیهاش یک ساعت شده بود و هر ساعتش یک سال...
بالاخره عصر شد، اما خبری از تو نشد که نشد.
به تلفن چسبیده بودم، تا از طرف من ثانیه انتظار برای تو نباشد، اما صدای آه و ناله در دیوار در انتظار من بلند شد، اما صدایی از این تلفن در نیامد...
◾️چه کسی میتواند بفهمد و درک کند حال و روز آن ساعت من را، انتظار بود و انتظار...
دلم مثل سیرو سرکه میجوشید و فقط باید صبر میکردم، یعنی کار دیگری نمیشد بکنم. میگفتم گفتی زنگ میزنم، حتماً زنگ میزنی...
◾️خورشید که غروب میکرد، دیگر طاقت نیاوردم. گوشی را برداشتم و به هر شمارهای که از اهواز داشتم زنگ زدم، بهخصوص دفتر نخستوزیری که تو معمولاً آنجا بودی، اما هیچکس خبر درستی نمیداد، نمیگفتند تو کجایی فقط میگفتند نیست!
◾️شب شد، اما باز خبری از تو نشد. آن شب که طولانیترین شب عمرم بود، خواب به چشمم نیامد تا صبح شود، صبح شد و باز هم زنگ نزدی...
◾️خلیل... خلیل... چهطور دلت آمد...
با خودم میگفتم حتماً مثل زمانی که غیب شدی و سر از مکه در آوردی، حالا هم یک روز، دو روز غیب شدی و باز در شیراز پیدایت میکنم.
اما چهارشنبه هم شد و نیامدی. به هــر کسی میشناختم در شیراز و تهران و اهواز زنگ میزدم، حالا همه، غریب و آشنا از بیتابی من فهمیده بودند که خلیل من گم شده است... خلیل من، عزیز من غیب شده است.
◾️دوست و آشنا میآمدند که من را آرام کنند، اما آرام شدنی نبودم. وقت اخبار شد. اخبار تانکی را نشان میداد که از روز قبل یعنی سهشنبه در حال سوختن است، میگفتند این تانک پر از مهمات بوده است و از دیروز ظهر در حال سوختن است و خاموش نمیشود.!!
تانک عراقی بود و دود سیاهی از آن تا آسمان کشیده شده بود. اخبار بغداد هم همان را نشان میداد.!!
◾️در آن حال پریشان خودم، بیاختیار میگفتم خدا کند کسی در آن نبوده باشد. بیچاره زن و فرزند کسانی که در این تانک هستند.
بچهها هم که نگران تو بودند میگفتند، به درک، تانک عراقی هست بگذار بسوزد!
◾️عزیزم، خلیلم، چه میدانستم با چشمان خودم دارم سوختن و خاکسترشدن و غیب شدن و به آسمان رفتن عزیز خودم را نظاره میکنم...
چه میدانستم روزی آن نیم پیکر سوخته تانک را طواف میکنم و خاکستر آن را به تبرک از تو به سر و چشمم میکشم...
◾️خلیلم، عزیزم، باورت میشود، سهشنبه و چهارشنبه آنقدر اشک ریختم و صدایت زدم که پنجشنبه دیگر اشک چشمم و آب گلویم خشک شده بود.
میگفتم خلیل گفت پنجشنبه میآیم. امروز حتماً میآید...
◾️اما خلیل نیامدی، نه آن پنجشنبه، نه تمام پنجشنبههای این همه سال که گذشت...
#شهیدحاجخلیلطلایی
◾️برشی از کتاب بسیار جذاب
#عاشقانههایطلایی
#انتشارات_آسمان_سوم
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
@asemane3
https://eitaa.com/joinchat/2908095760C0ccc1a89df
هدایت شده از کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس🇮🇷
به مناسبت سالروز شهادت «شهید حاج خلیل طلایی»
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس
معرفی کتاب
" #عاشقانههایطلایی "🌱
📖گزیده:روایتی از #شهیدحاجخلیلطلایی
🖊 نویسنده:مجید ایزدی 📚نوبت چاپ: سوم، ۱۴۰۳
✨حاج خلیل نهم بهمن ۱۳۱۱ ، در شهرســتان شيراز چشــم به جهان گشود. پدرش جواد و مادرش نصرت نام داشــت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. باطري و دينام ســاز بود. ســال ۱۳۴۱ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شــد. از سوی گروه جنگهای نامنظم شهید چمران در جبهه حضور يافت. نهم شهريور ۱۳۶۰ ،در کرخه کور بر اثر اصابت تركش خمپاره به شــهادت رسید.
#معرفی_کتاب 📖
#انتشارات_آسمان_سوم 📚
#کنگره_ملی_شهدای_فارس 🇮🇷
@asemane3
@kshohadayefars
🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
هدایت شده از انتشارات آسمان سوم📖
📖معرفی کتاب ارزشمند:
" یکِ هشت"
✍️🏻با حضور نویسنده کتاب
خانم دکتر ساجده تقیزاده
📍سه شنبه ۱۱ شهریورماه
ساعت ۵ عصر
📌بلوارپاسداران
جنب باشگاه فجر
ستاد #کنگره_ملی_شهدای_فارس
https://nshn.ir/2bgiMDyFr4Qq
#انتشارات_آسمان_سوم 📚
#فروشگاه_آسمان_کتاب
@asemane3
@kshohadayefars
هدایت شده از انتشارات آسمان سوم📖
📖کتاب «سرود دریا» در فارس رونمایی شد
🔹سرود دریا، شرح نقش آفرینی و اقدامات جامعه کلیمیان شیراز در دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است که به همت حوزه هنری فارس تهیه، تنظیم و به مرحله نشر رسیده است.
🔹این اثر حاصل پژوهش و تحقیق سعید دهقان است، تدوین و نگارش آن بر عهده خانم خاطره کشکولی بوده و از سوی انتشارات آسمان سوم به راهی بازار نشر شده است.
#انتشارات_آسمان_سوم 📚
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
@asemane3