🔹سردار شهید عبدالمهدی مغفوری، فرمانده سپاه سیرجان بود.
پایگاهی که سیرجان داشت پر از درخت انگور بود.
این شهید آنقدر به بیت المال مقید بود و رعایت می کرد که هیچکس جرأت نمی کرد یک خوشه انگور بدون حساب و کتاب بچیند و بخورد.
✅راوی سردار حسنی سعدی
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
✅ @rafiq_shahidam96
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
DoaOmmeDavoud-1400[03].mp3
47.7M
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کدوم رهبر دنیا با بچہ ها اینطور رفتار میکنہ؟
😍❣
#ببینیمونشربدیم🌱
#اللهماحفظقائدنا
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💠او طوری برخورد میکرد که گویی از تمام رفاهیات دنیایی برخوردار است. گذران زندگی برای او که یتیم بزرگ شده سخت بود اما با کار در بازار، درآمد لازم را برای خودش کسب کرد.
🌟ابراهیم پول خودش را هم برای دیگران هزینه میکرد. نه موقعیت های ویژه او را ذوق زده میکرد و نه از دست دادن موقعیت ها او را ناراحت میکرد.
🛑هیچ وقت لباس نو نمیپوشید. میگفت: هرزمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم میپوشم.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادیرفيق_شهیدم 》
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
✅ @rafiq_shahidam96
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ از #حضرت_زینب درس بگیر برو امام زمانت رو معرفی کن...
➖➖➖➖➖➖➖
🌹با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
🌹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد
#شهید محمد حسین یوسف الهی
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم با لینک کانال ارسال کنید 🤲🌸
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
اینجا سنگر شهدایی شهیدرحمان مدادیان هست 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
✅ راز دست و انگشتر سالم حاج قاسم به روایت خود حاج قاسم ✅
بعد شهادت حاج قاسم ایشون رو ملاقات کردند و ازشون پرسیدن که لحظه انفجار و شهادتون رو شرح بدید؟
حاج قاسم در جواب گفت : وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم رایحه ایی بهشتی و بسیار خوش بویی رو حس کردم!!
دنبال منشاء بو می گشتم که برگشتم پشت و دیدم حضرت علی (ع) عقب هستند و دستشون رو به طرف من دراز کردند و منم دستشون رو گرفتم و دیدم تو نجف هستیم و از اونجا به چشم دیدم که ماشین هایمان منفجر شدند و آتش بلند شد.
اری ؛ دستی که تو دست مولا باشه سالم میمونه
حتی انگشتر و انگشت انگشتری
♦️♦️ برای خواندن داستان های ناب و زندگی نامه از شهدا وارد کانال شو♦️♦️
بسم الله 👇
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👆👆
546.7K
صوت مادر بزرگوار شهید محمد آژند
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
✅ @rafiq_shahidam96
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯