eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
683 دنبال‌کننده
14هزار عکس
9.9هزار ویدیو
125 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
✍سیره زندگی سردار شهید مهدی کازرونی مسئول طرح عملیات لشکر ۴۱ ثارالله که در عملیات والفجر چهار به شهادت رسید. 💢نماز خواندن شهید کازرونی چگونه تبدیل به حربه ای علیه رژیم شاه شد؟ 🔹شهید مهدی کازرونی کاری کرده بود که خبرش به سرعت برق و باد میان بچه های مدرسه پیچید و الگویی شد برای همه آنها... 🔸شهید مهدی کازرونی سال اول دبیرستان بود و در مدرسه نظامی کرمان مشغول به تحصیل آن روزها نماز خواندن آن هم در مکانی که دیگران ببینند نوعی جرم به حساب می آمد و انگشت نمای جمع می شد اما مهدی گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و رضای خدا از همه چیز و همه کس برایش مهمتر به حساب می آمد. 🔸او هر روز نه تنها نمازش را می خواند که بعد از نماز قرآن جیبی اش را در می آورد و مشغول به تلاوت چند آیه از قران می شد و می گفت با خودم فکر کردم که اگر برای رضای خدا و شکر او نماز می خوانم پس دیگر نباید از تمسخر دیگران بترسم. 🔹آن روز خبر نماز خواندن مهدی آن هم در سالن اجتماعات مدرسه مثل برق و باد در میان بچه ها پیچید همه به هم می گفتند مگر می شود حتی فکرش را هم کرد که کسی بیاید و آنجا نماز بخواند. 🔸همین رفتار مهدی باعث شد که بچه هایی هم که تا آن روز مخفیانه نماز می خواندند از آن به بعد کنار مهدی بایستند و با هم اقامه نماز کنند همان ها سال ها بعد در جبهه های حق علیه باطل به شهادت رسیدند شهید محمود اخلاقی شهید مجید سلماس و شهید حسین مختارآبادی را می گویم. 💢منبع کتاب روزهای سخت نبرد رسم خوبان صفحه ۴۸_۴۶... @shahidmedadian
37.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی چند روز بعد از شهادت سردار شهید مهدی کازرونی و روایت از تن جدا شدن سر شهید مهدی سخی... @shahidmedadian
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍لحظاتی از وداع سردار شهید حاج مهدی کازرونی با یاران در شب عملیات... ✅آب رادیاتور هم بد نیست آن هم با لوله خودکار... 🔸نیروهای ما در حال کمین مدت­ها زیر آفتاب داغ کویر نشسته بودند و عرق ریخته بودند حالا تشنگی به آنها فشار می‌آورد آب قمقه­ ها مدتی پیش تمام شده بود و تمام ظرف­های آب نیز در درگیری سوراخ سوراخ شده بودند و آبشان هدر رفته بود بعد از آن حمله و تلاش بسیار هم دیگر رمقی برای بچه­ ها نمانده بود خستگی و بدتر از آن تشنگی فشار می‌آورد. 🔹شهید کازرونی نمی‌توانست ناراحتی دوستانش را تحمل کند با صدای بلند گفت نگران نباشید همه چیز درست می‌شود. 🔸خدا او را یاری کرد تا چاره­ ای بیندیشد خودکارش را از جیبش بیرون آورد و قلم میانی ­اش را خارج کرد بچه ­ها با تعجب پرسیدند توی این موقعیت چه می‌خواهی بنویسی نکند وصیتنامه می‌نویسی. 🔹آقای کازرونی می‌خندد و می‌گوید گفتم که نگران نباشید حالا می‌خواهم تشنگی همه شما را رفع کنم نگاه کنید با این لوله خودکار آقای کازرونی کاپوت ماشین را بالا زد درب رادیاتور را باز کرد و با لوله خودکار آب داخل رادیاتور را مکید و گفت خوب است می‌شود خورد یاالله بیایید جلو شما هم امتحان کنید. 🔸بچه­ ها اول با تردید جلو می‌روند ولی بعد با خوشحالی آب رادیاتور را مزه مزه می‌کنند و به این ترتیب از تشنگی نجات پیدا می‌کنند هر وقت بچه­ ها یاد این قضیه می‌افتادند می‌خندیدند و می‌گفتند آب رادیاتور هم بد نیست. 💢منبع کتاب روزهای سخت نبرد صفحه ۸۰_۷۹... @shahidmedadian