📚|#کمی_از_تو_بگویم
📝|تک تیر انداز ناشی
دپو بودیم. به عنوان یک نیرو اطلاعاتی برگشت.
دیدم که می خندد. علتش را پرسیدم.
ماجرا را تعریف کرد.
گفت حین دیدبانی همرزمش،
صدای زوزه تیر می آمد.
سرش را پایین می آورد.
اما خبری از تیر نبود.
از دیده بان پرسید که صدای چیست؟
گفت:تک تیر انداز. با تعجب گفت:
پس الان است که ما را بزند.
دیده بان با آرامش برگشت و گفت:
بردش به ما نمی رسد .
تیر هایش را پشت هم می زند
شاید به هدف بخورد.
از این که دشمن بر تلاش بی فایده اش اصرار داشت.
خنده اش گرفته بود و شاد بود
📝|نقل شده از هم رزم شهید
مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#شهدای_بهبهانی
#شهید_رحمان_مدادیان
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
🇮🇷 @shahidmedadian
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾