eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
653 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از اينكه كني.... ❣➖یاد کن پروردگارت را که پنهان و آشکار را می داند « یعلم خاﺋﻧﺔ الاعین وما تخفی االصدور» ❣➖یاد کن ملائکه را که همه اقوال و، اعمالت را می نویسند ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» ❣➖یاد کن لحظه مرگ و سکرات سخت آن را که محتاج« یک نیکی» خواهی شد.... ❣➖یاد کن، عذاب قبر و تاریکی آن را که فقط اعمال نیک آن را روشن خواهد کرد..... ❣➖یاد کن، روز محشر را که همه مردم عریان مبعوث می شوند.... ❣➖یاد کن، روزی که پرونده ها را بررسی کنند وبه دست راست یا چپ انسانها می دهند.... ❗️ ❣➖یاد کن، روزی را که خورشید سوزان قیامت بالای سرت قرار گیرد.... ❣➖یاد کن، لحظه ای را که اعضای بدنت بر علیه تو گواهی دهند.... ❣➖یاد کن، روزی را که مجرمین فریاد می زنند وای برما این اعمالمان است ، همه گناهان کوچک و بزرگ را درج کرده است. ❣🖇قبل از اينكه كني.... 🌼یاد کن، به زودی تو باید از پل صراط عبور کنی« وان منکم الا واردها» ❣➖یاد کن، پروردگارت را که بدون مترجم و رو در رو از تو سوال می پرسد. ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🔺 پیام تسلیت دریادار پاسدار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ▪️◾️▪️◾️▪️ بسمه تعالی و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبته قالوا انا لله و انا اليه راجعون خانواده محترم سردار سرلشکر سلام علیکم خبر درگذشت مادر گرامیتان موجب تالم و تاثر گردید هر چند بردباری و شکیبایی در برابر این مصیبت جانگداز مشکل است اما تکیه بر الطاف بی پایان الهی میتواند از سنگینی این مصیبت بکاهد اینجانب این ضایعه مولمه را به خانواده محترم و کلیه بازماندگان تسلیت عرض می نمایم و از درگاه احدیت برای آن فقیده سعیده علو درجات رحمت و مغفرت و برای شما بازماندگان پاداش صبر و طول عمر همراه باعزت وسعادت مسئلت مینمایم دریادار پاسدار علیرضا تنگسیری فرمانده‌نیروی‌دریایی سپاه‌پاسداران‌انقلاب اسلامی ╭┅────────────┅╮ ‎‎‌‌‎‎🌷🍃🌷🍃🌷 ‎‎‌‌‎ ‎‎‌‌‎‎‎🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d ╰┅────────────┅
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت شصت و چهارم داستان ...🌷🕊 نوای ملکوتی راوی: یکی از دوستان و برادر شهید  شنیده بود از دوستان شهید تورجی هستم.آمده بود مرا ببیند .آن هم بعد از گذشت بیست سال از شهادت او.لباس روحانی تنش بود.نامش حجت الاسلام سجاد بود.بچه اصفهان و ساکن قم بود. چند خاطره برایش تعریف کردم.بعد پرسیدم:محمد را از کجا میشناسی!؟ گفت:ماجرای عجیبی است.من نه انسانی مذهبی بودم.نه علاقه به روحانیت داشتم و نه...اما نماز را می خواندم. در دبیرستان مشغول درس بودم. دوست کناری من بسیجی بود. شهدا را می شناخت و... روزی دیدم نوار کاست در کیفش هست.با تعجب پرسیدم:این نوار چیه! گفت مناجات با خداست.یک شهید خوانده. نوار را به من داد. گفت:گوش کن و فردا بیار. قبول کردم. نوار را گرفتم و رفتم. آخر شب کیف مدرسه را آماده کردم. یکدفعه نوار را دیدم.گفتم:چون قول داده ام کمی از نوار را گوش می کنم. رفتم داخل اتاق.صدای ضبط را کم کردم تا مزاحم کسی نباشم. ساعت سه نیمه شب است.سه بار تا کنون همه نوار را گوش کرده ام.اما نمی توانستم بخوابم.سوز عجیبی در صدایش بود. فردا به سراغ دوستم رفتم. نوار های دیگر شهید تورجی را میخواستم. شب به مسجد رفتم. برای گرفتن نوار.کم کم پای من به مسجد باز شد. دوستان مسجدی پیدا کردم. وارد بسیج شدم.مدتی بعد به جای دانشگاه تصمیم گرفتم به حوزه بروم. خانواده خیلی مخالفت می کرد.اما من مصمّم بودم. به هر حال به حوزه رفتم.بعد از طی مقدمات به قم رفتم. اما هیچگاه فراموش نکردم.کسی که این مسیر را برای من هموار کرد شهید تورجی بود. همواره دعایش میکردم.در همه مشکلات زندگی ایشان را واسطه درگاه خدا قرار می دادم. از ایشان خواستم در برنامه ازدواج مرا یاری کند.با یاری خدا ازدواج کردم.همکنون هم در قم مشغول تحصیل و تدریس هستم. قبل از ظهر بود. از خانه تماس گرفتند. مادرم گفت:شخصی از شهرستان آمده و سراغ برادر شهید تورجی را می گیرد! زودتر از قبل به خانه آمدم. جوان جلوی درب خانه بود. به داخل دعوتش کردم. لهجه کُردی داشت. از لباس هایش هم مشخص بود. شروع به صحبت کردیم.گفت:عباس کارخانه ای هستم.از روستای پل شکسته آمده ام.از شهرستان کنگاور کرمانشاه.آمده ام چند عکس از شهید تورجی پیدا کنم! تعجب من را که دید ادامه داد: ما در آنجا عاشق صدای این شهید هستیم. در حسینیه ی روستا نوارهای مداحی تورجی را می گذاریم.اصلا حسینیه ما به نام شهید تورجی است! صبح امروز رسیده ام اصفهان.آدرس شما را هم از بنیاد شهید گرفتم. من هم چند عکس و پوستر برایش تهیه کردم. ...... 📚 کتاب یازهرا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 روز مباهله 🗓 پنجشنبه ۲۲ تیر ماه، روز مباهله می‌باشد. ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 آی اهل محّرم! چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟ چرا روزشمار محّرم راه انداختید؟ اگر عید ولایت است عید فضیلت است. به‌فرمودۀ امام رضا(ع) بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است که در آن، علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. .... باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. ســــــــــــــــــــلام سلام 😌 امروز روز است روزی که باید برنامه خاص داشته باشیم 🎉🎊در وصف امیرالمومنین علیه السلام که جان پیامبر‌‌ﷺ است مولودی پخش کنیم 🔊 باید این روزا خونمون جشن و سرور باشه🎊🎉🎁 شادی باشه 🤩که بچه هامون بدونن دین اسلام فقط سوز و گداز و گریه نیست ⛔️ اگه بچه هامون اینجوری فکر میکنن بدون که ما کم گذاشتیم 😔 ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
مداحی_آنلاین_چادری_که_روی_سر_ناموسمه_مهدی_رسولی.mp3
4.84M
تسبیحات شما ذکر مخصوصمه چادری که روی سر ناموسمه یادگار تو... 🔹بانوای: مهدی رسولی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یعنی... کوچه‌ ی خلوتی را میخواهم‌ بی‌ انتها، برای رفتن..و آسمانی برای پـرواز کردن🥰 عاشقانه اوج گرفتن‌رها شدن..🕊 ╭┅────────────┅╮ ‎‎‌‌‎‎🌷🍃🌷🍃🌷 ‎‎‌‌‎ ‎‎‌‌‎‎‎🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d ╰┅────────────┅
🔵روز مباهله چه روزی است؟ روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می‌آورد. نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجه‌ای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشان دهنده‌ی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی. «رهبر معظم انقلاب»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میزنه قلبم داره میاد دوباره باز؛ بوی محرم...🖤🏴 «کربلایی علی‌پورکاوه»
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 مسابقه- مسابقه 🌹ششمین مرحله مسابقه از کتاب ستارگان حرم کریمه🌹 سلام وعرض ادب و احترام خدمت همراهان همیشگی در کانال شهیدان زین الدین ششمین سوال از کتاب ستارگان حرم کریمه زندگی نامه سردار شهید مهدی زین الدین سوال مسابقه : وقتی سردارشهیدآقامهدی زین الدین گفت(( بین عقل و دلم دعواست . دلم می گه برم اهواز پیش زن و بچه ام ، اما عقلم می گه اول برم لشکر، رزمنده ها رو ببینم.)) قرآنش را باز کردو استخاره گرفت.مضمون استخاره ی سردارشهیدزین الدین چه بود؟ جواب سوال را تا فردا شب ساعت ۲۰ به آیدی خادم کانال ارسال فرمایید.↙️ 👇👇👇 @Zsh313 👆👆 https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 👆 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
- پـنـج تـن،پـنـج تـن از نـوࢪ خـدا آڪنـده آفـتـابـان ازل تـا بِـہ‌ ابـد تـابـنـده .. عـیـدڪـم مـبـࢪوڪ رفـقـاا 🎊🌺🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢‌_تنها ویدئو به‌جا مانده از 📚 ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷_جا نمیشود این خنده ها در قاب هیچ پنجره‌ای ؛ خنده‌ هایتان .... تمام دوربین‌ها را عاشق کرده است! ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
تو زنسل مرتضایی🙃 معدن جود و سخایی🌱 عمّه ءصاحب زمان و🙃 امام رضایی🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین‌جان💔 صدای محرمت دارد میاید...😔 کم‌محلی‌نکن‌انقـدر‌دلم‌می‌شکندحسین؛ خسته‌ی‌خسته‌شدم‌ازبی‌کسی‌ودربه‌دری..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•° 🌿 سوره‌­های نساء و نور را سرمشق زندگی خود قرار دهید. محرم و نامحرم را مقید باشید. زینب‌وار عمل کنید که حجاب و پاکدامنی شما کوبنده‌­تر از خون شهیدان است. شهید «جواد مهرافشان» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت شصت و پنجم داستان ...🌷🕊 مبعث راوی: پدر گرامی شهید کهکشان در اطراف سبزه میدان اصفهان کبابی داشتم. محمد تورجی را هم می شناختم. فرمانده گردان یازهرا (سلام الله علیها). پسر من در عملیات فاو به قافله شهدا پیوست. او بی سیمچی شهید تورجی بود. برای کار به شاگرد احتیاج داشتم. یکی از دوستان نوجوانی را معرفی کرد. از روستا به اصفهان آمده بود. پسر خوبی بود. کم حرف و اهل نماز بود. روز اولی بود که کار می کرد. خیره شده بود به تصویر پسرم. بعد پرسید: حاج آقا این عکس کیه!؟ گفتم: پسر من است. شهید شده! بعد هم مشغول کار شُدم. تا شب مشغول کار بودیم. چون جایی نداشت شب در همان مغازه خوابید. فردا روز مبعث بود. جشن آغاز رسالت پیامبراسلام. نزدیک ظهر به مغازه آمدم. پسرک با خوشحالی جلو آمد. بی مقدمه گفت: حاج آقا دیشب خواب پسر شما را دیدم. کمی نگاهش کردم. باتعجب گفتم: چه خوابی! پسرک ادامه داد: جایی بود خیلی زیبا. می گفتند مجلس جشن پیغمبر است. چند نفر مشغول پذیرایی بود. سینی شربت دستشان بود. پسر شما هم آنجا بود. من او را دیدم و شناختم. پسرتان گفت: ما با بچه های گردان اینجا هیئت داریم. این هم فرمانده ما محمد تورجی است. کمی نگاهش کردم. در دلم به پسرک می خندیدم. گفتم: می خواد روز اولی تو دل من جا باز کنه. خیره شدم به صورتش و گفتم: تورجی رو دیدی!؟ گفت: آره پسر شما من رو پیش اون بُرد. دوباره با تعجب گفتم: اگه الان اون رو ببینی می شناسی!؟ گفت: آره من خوب چهره اش رو تو خواب دیدم. خیلی زیبا بود. دوباره رفتم توی فکر. پسرم شهید تورجی زاده را محمدتورجی صدا می کرد. این پسر هم که تازه از روستا اومده. نکنه راست می گه!؟ از داخل خانه چند تا عکس آوردم. گذاشتم روی میز و گفتم: تورجی کدوم اینهاست؟! خوب به عکسها نگاه کرد. فقط در یک عکس که تعداد زیادی کنار هم نشسته بودند تورجی حضور داشت. با همان نگاه اول تورجی را پیدا کرد. از پشت دخل آمدم جلوی پسرک. نشستم روبروی او. باتعجب نگاهش می کردم. گفتم: حالا از اول بگو چی دیدی؟! پسرک گفت: جای عجیبی بود. آنقدر زیبا بود که نمی توانم توضیح بدهم. همه جوان بودند. همه زیبا. لباسهای زیبایی داشتند. من در میان آنها پسر شما را شناختم. چند نفر سینی های بزرگ به دست گرفته بودند. سینی ها نقره ای و براق بود. در داخل سینی ها لیوان هایی بسیار زیبا بود. داخل آنها هم شربت بود. از همه پذیرایی می کردند. همه دور تا دور نشسته بودند. بالای مجلس جایگاه خاصی بود. پسر شما گفت: اینجا جای معصومین است. امشب قرار است پیامبر اسلام تشریف بیاورند. این هم فرمانده این بچه هاست. محمد تورجی. من هم جلوتر رفتم و از نزدیک او را دیدم. پسرک گفت: همین لحظه از خواب پریدم. اما خیلی جای زیبایی بود. مثل بهشت بود. من می دانستم آنها در گردان یا زهرا (سلام الله علیها) یک هیئت داشتند. یقین پیدا کردم آنها جمع خود را حفظ کرده اند. .. 📚 کتاب یازهرا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯