اصغرهشتسالسوریهبود.
خانوادهاشراهمبردهبود.
پرسیدم:چراخانوادهرابهآنجا
میبری؟گفت:وقتیکسیبخواهد
درراهاسلامحرکتکندبایداین
حرکتکلیباشدوخانوادهاشرا
همراهکند.
آخرینباردمرفتندستوپای
منومادرشرابوسیدو
گفتبرایمادعاکنید.
شادی روح بلندش صلوات🌸
🌺 #شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
💎آگاهی شهید مجید قربان خانی از زمان شهادت خودش
مجید قبل از اعزام خوابی دیده بود. توی خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.
روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزا شهدای یافت آباد. آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه ام. دو هفته دیگر جای من هم همین جاست.
وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان ها و خط نمی بریم. اما یک بار حرف آخر را زد. گفت: سید اگر من را بردی که هیچ . اگر نبردی شکایتت را به حضرت زهرا (س) می کنم. خودت می دانی و حضرت فاطمه (س).
روزی هم که می خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می شوند. همین هم شد. از یک گردان ۱۸۰ نفره شهید چهارده نفر شهید شدند که یکی اش مجید بود.
🔻راوی: پدر و مادر شهید و سید فرشید
📚کتاب مجید بربری؛ زندگی داستانی حرّ مدافعان حرم شهید مجید قربان خانی
📖نویسنده: کبری خدا بخش دهقی،ناشر: دار خوین؛ نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۸؛ صفحه ۵۶-۵۵ و ۱۰۷٫
🌺#شهدا_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
May 11
4_5798413038822362155.ogg
163.8K
شرطِ شهید شدن
شهید بودن است
شادی روح بلندش صلوات🌸
🌺 #شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
با لبی خنـدان شهیـــدان می روند ❤️
از میـــان جمـــع یـــــاران می روند 🥀
می رونـــد تا آسمانهـــــا ، تا خـــــدا
همچو عطـــر گل ، خرامان می روند
شهیدجهادمغنیه
🌺 #شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
💎ارادت شهید میر قاسم میر حسینی به امام حسین( ع )
مدتی بود که زیارت عاشورای لشکر تعطیل شده بود. حاج قاسم مرا دید و پرسید: پس زیارت عاشورا چه شده؟
گفتم به علت نبود مداح خوش صدا تعطیل است. حرفم را برید و گفت: این هم شد دلیل. در جبهه اسلام، عَلَم زیارت عاشورا نباید بر زمین بماند.
از آن به بعد، هر وقت می آمد و می دید که لنگ مداحیم، خودش میکروفون را بر می داشت و شروع می کرد: السلام علیک یا ابا عبد الله.
🔻راوی: مهدی صوفی
📚کتاب خط عاشقی ۱
📖انتشارات حماسه یاران ، حسین کاجی ، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۱۰۱ . (به نقل از کتاب نگین هامون، احمد دهقان، ص ۱۳۵).
🌺#شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
📜فرازی از وصیت نامه 🌺
🌹دعا کنیم شهید باشیم نه اینکه فقط شهید بشویم
🌺شهید سید روح الله عمادی 🌺
🌷#شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌷
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
هدایت شده از رضا خانعلی زاده
javad moghaddam - Tarane Eshgh Bahane Eshgh(320).mp3
3.7M
ترانه عشق....
#امام_زمان
✅ @khanalizadeh_ir
1_346588721.mp3
1.34M
مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا..
به حساب خود برسید قبل از اینکه به حساب شما برسند
✅ #شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
#زندگینامه🌱
🌷در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد.
🕊حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند.
🌷یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم!
🕊یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم»
🌷آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند.
🌷ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید.
📝شهید حبیب الله چترایی
✅ #شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
🌹احمد همیشه دلش با قرآن بود. بعد از انقلاب هم در برخی پروازها، احمد با صوت دل نشین شروع به تلاوت قرآن می کرد. با آن که منطقه نظامی بود و احتمال خطر وجود داشت، همه بالگردها بی سیم ها را روشن کرده بودند و به صدای تلاوت احمد گوش می دادند و لذت می بردند.🌺
🔻راوی: غلام رضا شه پرست و علی محمد آزاد
📚کتاب خانه ای کوچک با گردسوزی روشن
📖خاطرات شهید احمد کشوری؛ نوشته ایرج فلاح و مسعود آب آذری، ناشرز: نشر یا زهرا، چاپ اول-۱۳۹۰؛ صفحه ۶۰-۵۹ و ۸۱٫
✅#شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
مظلومانه تر از این #وصیت شنیده اید؟😔
« وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی شهیدآباد هم رفیقی دارید. هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک بوق بزنید. همین.
من آن بوق را بجای فاتحه از شما قبول می کنم. »
🌹شهید محمود صدیقی راد
شهادت: عملیات بدر ۶۳/۱۲/۲۶
محل دفن:شهیدآباد دزفول
✅ #شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
🌹همه عالم یک طرف یک موی زینب یک طرف
باز سنگین تر بود آن ور که موی زینب است🌸
🌸شهید «مرتضی کریمی» شهید جاوید الاثری است که در دی ماه ۹۴ در جریان دفاع از حرم اهل بیت(ع) در منطقه خانطومان به شهادت رسید.🌺
✅#شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc
✍دلنوشته ای از خانم حنانه کریمی دختر شهید مرتضی کریمی
🔷« پدرم میدانی ماه و روزی است که دلتنگ توام! آرزو دارم با تو باشم بابا. مادرم می گوید: پدرت در همه جا همراه ماست و خودت میدانی خوابم هم همه وقف تواند پس تا ابد منتظرم. پدر تو به من یاد دادی که همیشه با یاد خدا کارهایم را آذین دهم و جز نامش افتتاحی نجویم و نگویم پس به نامت ای مهبانترین مهربانان.
🔷بابائیم سلام! گفته اند حرف دلم را برات بنویسم ولی مگر میشود یک دنیا حرف را در یک کاغذ کوچک جای داد؟ حرف های ناگفته بسیار دارم که با تو بگویم..از دلتنگی هایم و خاطرات فراموش نشدنی و از روزهای با تو بودن، از شاگرد اول شدن من و از بزرگ شدن ملیکا، از گریه های پنهانی مادر، از عکس پر از خاطرات روی دیوار. خیالت راحت، همه هوایم را دارند اما دلم در هوای توست.
🔷پدرم!آن روز با تو مردانه عهد بستم که چنان باشم که بگویند: این یادگار شهید مرتضی کریمی است و مایه افتخار تو باشم. سخت است ولی با تو میتوانم. پس یارم باش!
✅#شهید_مدیا رسانه ی تخصصی شهدا 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2591686680C08175bc1fc