Panahian-Clip-InPayamRaJahaniKonid.mp3
2.03M
🎙این پیام را جهانی کنید!
⭕️ ماجرای نامۀ جالب دختر دانشجو بعد از زیارت حضرت معصومه(س)
🌏 #تخریبچی👇
🆔 @takhribchi110
عرضه چراغهای تزیینی مذهبی فرهنگی با نازلترین قیمت 😍
کسب اطلاعات بیشتر و سفارش👇
در پیامرسان ایتا به شماره👇
09390983484
https://eitaa.com/joinchat/4248043769Cb58b9ac372
🌸تــوجان منے
میروے لااقل
دلـــم را به رسم
امانت بگیر
من اینجا به داغت
صبورم ولے
تـــــو آنجا برایم
#شفاعت بگیر
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
امضای کارنامه دختر توسط پدر شهیدش✍
امضایی نه از جنس جوهر و نه از ...
امضایی از بهشت...
زنده تر از شهید ڪیست؟
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
13.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣ماجرای @امضاء_شهیدصالحی در @کارنامه_دخترش
👈| این امضاء به تایید علمای قم رسید|
🌹 همسر شهید سید مجتبی صالحی خوانساری می گوید: بعد از شهادت آقا مجتبی ما را به مراسم شهدا در خوانسار رفتیم.
دخترم به خاطر امتحانات نتوانست همراه ما باشد و در قم ماند.
◇ سیده زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات را بین دانش آموزان داده و میگويد که فقط والدینشان آن را رویت و امضا کنند.
◇ دخترم با ناراحتی به خانه برمیگردد، آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند.
◇ از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید: نه بابا، غذا نخوردم.
◇ زهرا می گوید: خب من می روم برای شما غذا بیاورم.
◇ پدر می گوید: نیازی نیست. برو آن برگه ات را که امروز مدیر مدرسه به شما داد را بیاور.
◇ زهرا می رود برنامه امتحانی اش را به پدر میدهد و به آشپرخانه میرود و وقتی برمیگردد میبیند پدرش نیست و او را که صدا میزند ازخواب بیدار میشود.
◇ چشمش به برنامه امتحانی می افتد، می بیند پدرش با رنگ قرمز نوشته «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.
◇ نامه به تایید آیت الله خزعلی رسید و در یکی از آزمایشگاه های آلمان بررسی و در جواب گفته شد : رنگ این امضا، نه جنسی از جوهر دارد و نه جنسی از خون های دنیایی.
◇ شهید حجت الاسلام سید مجتبی صالحی خوانساری در ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ در کردستان به شهادت رسید و در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.
@اللهم_صل_علی_محمّدوآل_محمّدوعجّل_فرجهم
#وفات_حضرت_زینب
لطفاً به کانال شهید سید مهدی بپیوندید👇
@shahid_seyed_mahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
امروز سهشنبه به نام سه امام حضرت امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهمالسلام) است. بهاتفاق و به نیابت از سوی ذویالحقوق مهمان آن حضرات شویم و با دل خود را در بقیع قرارداده، زیارت کنیم ایشان را به این عبارات:
*السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللّٰهِ*
*السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْىِ اللّٰهِ*
*السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَىٰ*
*السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقىٰ*
*السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللّٰهِ*
*أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ*
*مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ*
*مُعادٍ لِأَعْدائِكُمْ*
*مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ*
*بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى*
*صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ*
*اللّٰهُمَّ إِنِّى أَتَوالىٰ آخِرَهُمْ*
*كَمَا تَوالَيْتُ أَوَّلَهُمْ*
*وَأَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ*
*وَأَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزَّىٰ*
*صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوالِىَّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَسُلالَةَ الْوَصِيِّينَ*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِى الْقَوْلِ وَالْفِعْلِ*
*يَا مَوالِىَّ هٰذَا يَوْمُكُمْ*
*وَهُوَ يَوْمُ الثُّلَثَاءِ*
*وَأَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ*
*وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ*
*فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى*
*بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكُمْ*
*وَآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.*
ترجمه:
سلام بر شما ای خزانهداران علم خدا، سلام بر شما ای مفسران وحی خدا، سلام برشما ای پیشوایان هدایت، سلام بر شما ای نشانههای پارسایی، سلام بر شما ای فرزندان رسول خدا، من به حق شما دانا و به موقعیت شما بینایم و با دشمنانتان دشمن و با دوستانتان دوستم، پدر و مادرم فدایتان، درودهای خدا بر شما باد. خدایا! من دوست دارم آخرین اینان را چنانکه دوست داشتم اولینشان را و از هر صفبندی در برابر ایشان بیزاری میجویم و به جبت و طاغوت و لات و عُزّی [بتان روزگار جاهلیت] کفر میورزم، ای سروران من، درودهای خدا و رحمت و برکاتش بر شما باد، سلام بر تو ای سرور عابدان و زبده جانشینان، سلام بر تو ای شکافندهی دانش پیامبران، سلام بر تو ای راستگوی پذیرفته شده در گفتار و کردار، ای سروران من، امروز روز سهشنبه روز شماست و من در این روز میهمان شما و پناهنده به شمایم، پذیرای من باشید و پناهم دهید، به حق مقام خدا نزد شما و اهلبیت پاکیزه و پاکتان.
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
دل کنده ایم از همه ی اشتیاقها
خوش کرده ایم دل به همین اتفاقها
حتما گناه باعث دوری ما دوتاست
آری منم دلیل تمام فراقها
دارد برای آمدنت #العجل به لب
هر گوشه ای نشسته کسی در رواقها
ای علت حیات تمامی ِ کائنات
رنگ خزان گرفته بدون تو باغها
در خانه ها نبودنت احساس می شود
خالیست جای عکس تو بین اتاقها
برگرد بی تو کل جهان نامنظم است
خوش کرده ایم دل به همین اتفاقها
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـهـدی_جــان
آخر این چشم انتظاری کار دستم میدهد
ترسم از این است بمیرم روی زیبایت نبینم
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضا_ايزديار
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰یک خطای بزرگ که به سادگی نمی توان جبران کرد؛
📛نعمتی که می خواهند از ما بگیرند
⛔️جوان و نیروی انسانی چیزی نیست که انسان بتواند از خارج وارد بکند!
💯 اگر امروز به فکر نباشیم، ۲۰ سال دیگر دیر خواهد بود و گیر می کنیم!
❌ مراقب باشیم سیاست تحدید نسل غربی ها گریبان ما را نگیرد!
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تا هشت سال دیگه باید واردات آدم 🎎راه بندازیم!⚠️⛔⚠️📢
🔹 سی سال دیگه پارک بازی برای بچه ها وجود نداره🎈😨
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ماجرای مسلمان شدن ژاکلین دختر مسیحی توسط شهید مجتبی علمدار
در عالم رؤیا دیدم در بیابانی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و گفت: «زهرا، بیا بیا میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب زهرا خطابم میکرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، در میان شهدای هشت سال دفاع مقدس شهدای سادات نیز فراوان بودند. فقط ۲۵۰۰ شهید سادات در تهران داریم که بیش از ۲۰۰۰ نفر آنها در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدهاند. «سید مجتبی علمدار» نیز یکی از شهدایی است که نامش در لیست ذریه زهرا(س) به ثبت رسیده. سید مجتبی در دی ماه سال ۱۳۷۰ با سیده فاطمه موسوی ازدواج کرد که ثمره آن زهرا سادات علمدار است.
شهید علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و مسیحیعملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد. او که از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود چندین سال پس از جنگ و در سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحتهای شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. «ژاکلین زکریا» خاطرهای در رابطه با این شهید را در “علمدار” نقل میکند که نشان دهنده تاثیرگذاری این شهید حتی پس از شهادتش است. این خاطره در یکی از شمارههای ماهنامه فکه نیز منتشر شده است. خاطره به قرار زیر است:
خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم ۲۸ اسفند ساعت ۳ نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و…» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین ۱۳۷۸ بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. در طی چند روزی که جنوب بودیم فهمیدم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم؛ زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که با آنها زمین تا آسمان فرق داشتم...
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
26.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 ما توانســـتیم! 🇮🇷
🔹 نماهنگ قهرمان دریا؛ تصاویری زیبا از بازگشت دریادلان ارتشی از بزرگترین سفر دریایی تاریخ ایرانزمین
🔹 کاری از مرکز هنری رسانهای نهضت
💠 @sazmantablighaat
سلام
https://www.farsnews.ir/my/c/199238
🔴در خواست بازنگری در لایحه حجاب و عفاف
لطفااااااا حمایت کنید و توی گروهاتون ارسال کنین
این لایحه بیشتر مدافع بیحجابی هست تا حجاب !!
کشوری که مردمانش درگیر بی بندوباری شود #اقتصادش زمین خواهد خورد چون بجای کار تولید درگیر مسایل دیگر میشوند جای که شهوت امد حکمت وبرکت خواهد رفت
#نشر حداکثری
https://eitaa.com/joinchat/1983578465C2917961a9c
🍃🌺🍃