دیشب ازشوق حرم، گریه امانم را برد
لحظه ای صحن تو را دیدم و جانم را برد
شوق دیدار عجب حال و هوایی دارد
شوررفتن به سرم، روح و روانم را برد
لحظه ای کفترم و مسجد گوهرشادم
شعر و نقاره ی تو تا ضربانم را برد
لحظه ای تا دم ایوان طلا پر زده ام
یا به آن کنج رواقی که نشانم را برد
بی نشان حرمت، نام و نشانی دارد
جلوه ی مشرقی ات نطق بیانم را برد
لایق کوی تو ای شاه،نیَم، رو سیهم
سیل عصیان و گنه، تاب و توانم را برد
گره بسته ی خلق و کرم بی حدتان
پشت آن پنجره ها بود گمانم را برد
کربلایی شدنم گوشه ی چشمان تو بود
شوق شش گوشه ی ارباب، جهانم را برد
شب جمعه ست، نسیمی ز فضا می آید
این براتیست که از صحن رضا می آید
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شب جمعه و دلم تنگ تو ای راه نجات
باز هم فاصله ها بغض گلوگير شده
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مصطفی_چگینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani