eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
1.2هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
12.5هزار ویدیو
170 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید| بسیار زیبا دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد، در بر سینه می زد محراب می نالید، منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر، داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود، معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت | | http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید| بسیار زیبا دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد، در بر سینه می زد محراب می نالید، منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر، داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود، معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت | | http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
شعرخوانی سوزناک #حسن‌بیاتانی درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها🥀 در محضر مقام معظم رهبری (دامت ب
ببینید| بسیار زیبا دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد، در بر سینه می زد محراب می نالید، منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر، داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود، معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت | | http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی سوزناک درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها🥀 در محضر مقام معظم رهبری (دامت برکاته) ببینید| بسیار زیبا دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد، در بر سینه می زد محراب می نالید، منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر، داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود، معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت | | 🥀🕊 ✍لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء ༺◍⃟🥀💔🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani