eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
16.2هزار ویدیو
213 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم سرت از نیزه نیُفتد نگرانم پسرم به سرِ نیزه‌ی تو خیره شده چشم ترم بی سبب نیست اگر اشک‌فشانم پسرم تا نگاهم به سرت، بر سرِ نی می‌اُفتد قدکمان تر شود این قدِّ کمانم پسرم ارتفاعی که سرت رفته به نی تا به زمین کرده در پشتِ سرت فاتحه‌خوانم پسرم خوب شد جسم تو در کرببلا ماند، علی وَر نه زنجیر تو را.... لال زبانم پسرم نیزه‌داری که سرت را به رویِ نیزه زده میزند خنده بر این اشک روانم پسرم یا به نی خیره شوم یا که صدایت بزنم کعبِ نی میدهد هر بار تکانم پسرم کاش یک مرد سرت را به رویِ نی می‌بست برده این داغ زِ من تاب و توانم پسرم باد اگر آید و رأسِ تو بیُفتد چه کنم اوجِ این فاجعه را لطمه‌زنانم پسرم عمّه تا دید که من آتشِ زیرِ خاکم سرِ زخمیِّ عمو داد نشانم پسرم : گُذشت‌ کرد زِ شش‌ماهه‌اش به‌ خاطرِ دين مُريد‌ِ بودن‌ شد افتخارِ ... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد کاش می آمد و از دور تماشا می کرد فال من، یوسف گمگشته اگر می آمد با دل مرده ی من کار مسیحا می کرد گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم کاش می آمد و با این همه امضا می کرد من اگر منتظر واقعه ی او بودم کِی قرار دل ما امشب و فردا می کرد کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی در عزای پدرش ناحیه نجوا می کرد شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا گریه بر تشنگی می کرد من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور بر سر نعش یاری بابا می کرد یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز ما کمک می کرد : زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادن پسر، پدری ...😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هر کسی رفت به دنبال تو راهش وا شد هر کس بوسه به پای تو نزد رسوا شد آب محتاج لب توست نه تو محتاجش لب خشکیده ی تو داغ دل دریا شد پسر چهارم زهـرایی بودنت مایه ی امید بَنِ الزهرا شد جا روی چشم ترِ مهدی زهرا داری آن عریضه که به دستان شما امضا شد به خدا مثل تو در بین برادرها نیست به خدا داشتنت حسرت خواهرها شد اهل حاجت همه سال به کس رو نزنند صبر کردن همه تا شب شد تا قیامت جلوی هیچ کسی خم نشود قد هر کس که جلوی پرچم سبزت تا شد من ندادم به سکینه قسمت می ترسم یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد تو از اول حسنی بودی و دیدند همه چقدر تیر بر این پیکر زخمت جا شد : دستت به روی خاک و همه دست می‌زنند در این میان منم که دو دستی به سر زنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن بر همگان تسلیت و تعزیت باد🏴 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه‌ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه‌ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه‌های خیزران افتاده بود : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
دارم برای شام بلا گریه می کنم بر ماجرای کرب و بلا گریه می کنم بعد از غروب روز دهم، هر غروب من بر جسم های مانده رها گریه می کنم هر جا که حرف زینت و خلال و معجر است بر اهل بیت خون خدا گریه می کنم هرجا که آب باشد و هر جا که تشنه ام بر خشکی لب شهدا گریه می کنم هرجا که طفل شیرخواره به دامان مادر است بر طفل سیدالشهدا گریه می کنم هرجا به هر زنی که ظلم شود گریه می کنم بر طعنه های بر اُسرا گریه می کنم هرجا که خیزران به کسی خورده است، من بر رأس بین طشت طلا گریه می کنم یعقوب کربلایم و چِل سال آزگار دارم برای شام بلا گریه می کنم : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
سپردمت به خدا و به ريگهاي بيابان سپردمت به غبار به خارهاي مغيلان سپردمت به وحوش،به شيرهاي درنده به مردمان دهاتي به آهوان پريشان به گوش خاک سپردم تورا بپوشاند بد است اينكه ببيند كسي تورا عريان به باد گفتم اگر شد مرتبت بكند که پاره پاره نبیند تن تو مادر گریان عزیز فاطمه بودی ولی چرا حالا فتاده جسم تو آقا به خاک و خون غلطان سپردمت به هر انچه كه هست، اما تو سپرديم به كه رفتي؟به دلقكان، به كنيزان؟ سپرديم به دوصد چشم هيز نامحرم؟ به شمر و خولی و اخنس، به حرمله به سنان؟ مسير راه به سمت خرابه هاست برادر خدا كند ببرندم به سوي كشور ايران : 💔 ای بی کفن رها شده ی دشتِ کـربلا ما را به حالِ خود، تو نکردی رها حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
چشم تو سمت من، دل من گير نيزه‌هاست اين سينه پاره پاره‌ی شمشير نيزه‌هاست عشقت مرا به كوچه و بازار می‌كشد زينب اسير رشته‌ی زنجير نيزه‌هاست سُرخی معجر من و پيشانی‌ات حسين اثبات آيه آيه‌ی تفسير نيزه‌هاست ای لاله‌ای كه خون چكد از ساقه‌ات هنوز اين زخمهای وا شده تقصير نيزه‌هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده‌ام آن سنگها كه بابت تقدير نيزه‌هاست قرآن مخوان كه پيرزنی روي بامها در انتظار پاسخ تكبير نيزه‌هاست در بين راه نيزه‌ی تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه‌هاست؟ گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه‌هاست : 💔 من که ز آغاز عمر، بی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا، با که سفر میکنم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
بکش به روی سرم دست مهربانت را که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را عجیب نیست از این چشمِ هرچه را دیده ندیده است اگر جلوه‌ی عیانت را غریبه راه ندارد به خلوتت اما به روضه یافته‌ام بارها مکانت را رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست کرم نما و نگاهی کن آشیانت را به این امید که باشم اسیر دستانت کبوترانه رها بودم آسمانت را هزار جاده مرا می‌رسانَدَم تا عشق اگر که گم نکنم راه جمکرانت را به زیر سایه‌ی الطاف تو بزرگ شدم مگیر از منِ کوچک، تو سایه‌بانت را بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا که سیر گریه کنم چشم روضه‌خوانت را : تو بیا روضه بخوان گریه به پایش با ما جان ‌سپـردن ز غم کرب و بلایش با ما... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ای سر ‌که در مقابل چشمان زینبی داغِ نشَسته بر دل سوزان زینبی ای سر بریده‌ای که تنت روی خاکهاست تو کشته‌ی غریب بیابان زینبی ای سربریده! بی‌سروسامانی‌ام ببین می‌بینمت که بی‌سر وسامان زینبی از چشم نیمه‌باز تو ای غیرت‌خدا معلوم شد هنوز نگهبان زینبی با اینکه نیزه‌ای به گلویت نشسته است اما هنوز قاری قرآن زینبی گیسوی درهمت سر نی فاش می‌کند آشفته‌ی رباب و پریشان زینبی پایین نی، مراقب طفلان تو منم بالای نی، مراقب طفلان زینبی : 💔 از سر نیزه بخوان آیه‌ای از کهف که هست خواهر خسته‌ات از ره به صدایت دلخوش سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است می‌خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است ای رنگ برگشته‌ترین سرگشته‌ی من نفرین و آه من به دنبال تنور است اینقدر خود را از روى نیزه نینداز فکر مرا اصلاً مکن، زینب صبور است ما میل در بازار رفتن را نداریم اما به میل ما نمی‌باشد، به زور است بی پوشیه مَحرَم کنار ما نباشد این کوچه و بازارها صعب العبور است نان تصدق پیش ما آورده بودند این چیزها از خاندان ما به دور است حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد مادر بدون بچه‌اش زنده به گور است از کربلا تا شام، صد بار اصغر افتاد خیلی برای حنجرش نیزه قطور است : 💔 ای مَحرَم زینب خبر داری که زینب وقتی نبودی مجلس نامحرمان رفت؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
لب تشنه غرق خون شدی آخر، زبانم لال پا میکشی بر خاکِ دور و بر، زبانم لال سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند محکم، چنانکه زرد شد پیکر، زبانم لال میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند هر لحظه میشد حال تو بدتر، زبانم لال شمرآمد و شد قتلگاهت گوشه ی گودال زد بی ه وا بر حنجرت خنجر، زبانم لال افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش افتاد یک گوشه تنت بی «سر»، زبانم لال انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد شد غرقِ در خونِ تو انگشتر، زبانم لال یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد از داغ تو افتاد تا خواهر، زبانم لال میبُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را پیراهنت را بُرد، ای مادر، زبانم لال رفتند و برگشتند، دیدم حرمله هر بار انداخت نعلِ تازه ای دیگر، زبانم لال : تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سرزدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
زندان کوفه بود که بال و پرم شکست از طعنه‌ها دوباره دلِ مادرم شکست تسلیت عزای تو بر ما حرام شد زندان کوفه بود که صبرم تمام شد هشتاد و چار کودک و زن، لشگرم شدند عباس‌های دور و برِ معجرم شدند پاییزها به یاد بهارم گریستند زندانیان به حالِ وقارم گریستند محبس کجا و منزلت این حرم کجا؟ محبس کجا و این حرم محترم کجا؟ پشت سر قبیله‌ی ما حرف می‌زدند از قیمت سر شهدا حرف می‌زدند : 💔 حتی فرات هم به لبانت وفا نکرد قربان آن کویر که تکمیل عهد کرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani