#روایٺــ_عِـشق ✒️
بعد از #یادواره شهدا سید رو دیدم و ازش تشکر کردم☺️، گفت: ما کاری نکردیم، #زحمت کار به دوش بچههای مسجد و خود شهدا بود؛ گفتم: سید ماجرایی رو برات #تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی نکنی، سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی #مسجد خیلی تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد، سخنران، #قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر میکرد بهتر برگزار شد،👌 همون شب یکی از #شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت: فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی، قرار بود حضرت #زهرا (س) تشریف بیاورند ما هم برنامه را هماهنگ کردیم.😇
حرفم که #تموم شد دیدم سید منقلب شده 😞و چشمانش هم پر از #اشک.
#شهید_سیدعلیرضا_مصطفوی🌷
@shahidmosavinejad
#زیارت_عاشورا🌷
در دفترچه خاطراتی که از او باقی مانده در جایی نوشته است دوستانم در حال خواندن #زیارت_عاشورا هستند و در همان حال #اشک میریزند ولی من هرگز گریه نمی کنم زیرا اشک ریختن قلب انسان را نرم میکند. من میخواهم بغضم را فرو بخورم و کینه ام را در درونم نگاه دارم تا با کمک آن بتوانم #تکفیری ها هر چه بیشتر به هلاکت برسانم.
✍نقل از خواهر شهید
#شهید_عباس_کردانی
@shahidmosavinejad
#مجنون_زهرا(س)🌷
روزي وارد خانه شدم و مريم را رو به #قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش ميزند و از او سؤال كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت اما بعدها براي من #تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه ميكنم و از آنها ميپرسم كه امروز براي #خدا چه كاري انجام دادهايد .در ايام فاطميه روزي سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهناي صورت #اشك ميريزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا ميزند . به او گفتم كه چرا اينقدر اشك ميريزي؟گفت : شما اگر #مادرتان فوت كند چه كار ميكنيد، شادي ميكنيد يا گريه مریم عليرغم فعاليت زيادي كه داشت #روزه ميگرفت و تنها با نان و آب افطار ميكرد هيچ چيز او را راضي نميكرد ️و همين موجب شده بود كه يك لحظه #آرامش نداشته باشد تا اينكه در بهار عمر خود با رسيدن به مقام شهادت به آرامش هميشگي رسيد این #شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از #خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش #حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهداي آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره #دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مريم فرهانيان نماد #رشادت و مجاهدت زن ايراني به فیض #شهادت نایل شد
✍ به روایت زهرا سامری
#شهیده_مریم_فرهانیان🌷
@shahidmosavinejad
الَهِی عَظُمَ البَلاَءُ وَ بَرِحَ الخَفَاءُ وَ انكَشَفَ الغِطَاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الارضُ وَ مُنعتِ السَّماء...
خدای من هر روز ، هر ثانیه که میگذرد،
این #عظم_البلاء ما را بیشتر در بر میگیرد...
خدایا به #ارحم_عبدک_ضعیف ات قسم
دگر رمقی نمانده... رحمی کن
حال فقط اللَّهُمَّ اكشِف هَذِهِ الغُمَّهَ عَن هَذِهِ الامَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّل لَنَا ظُهُورَهُ اش را زتو تمنا می کنیم
و به #آسمانى که براى زمين #اشک ميريزد خيره شده ام ...
تصورم از #پائیز برگ ریزان بود...
اما حالا انسان ها میریزند و جان می دهند...!
فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانصُرانى فَاِنَّكُما ناصِران ...
بچهها معبر شهادت چیه؟ معبر خلاصی از دست نفس چیه؟ باور کنید #اشک است و اشک و اشک. گریه هست و گریه هست و گریه....