#تلنگـــر⚠️
اول به خودم
میگفت :↓
میدونۍ کِی ازچشم #خدا میوفتی؟؟
زمانی ڪه #آقامون ، #مولامون
امامزمــــان«عج»
سرشو بندازه پائین و
از گناه ڪردن من #خجالت بکشه
ولۍ من انگار نه انگار....
بیاید
#نذاریمکارمونبهاونجاهابرسه...!!!
#شرمندهامکهمدامشرمندهاممولایمن
@shahidmosavinejad
یک بار فاطمه را گذاشت روی اُپن آشپزخانه و به او گفت :
بپر بغل بابا... و فاطمه به آغوش او پرید...
بعد به من نگاه کرد و گفت :
ببین فاطمه چطوری به من اعتماد داشت !
او پرید و میدانست که من او را میگیرم...
اگر ما هم این طور به #خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود...
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست
به نقل از همسر شهید مصطفی صدر زاده🕊🌹
یک بار فاطمه را گذاشت روی اُپن آشپزخانه و به او گفت :
بپر بغل بابا... و فاطمه به آغوش او پرید...
بعد به من نگاه کرد و گفت :
ببین فاطمه چطوری به من اعتماد داشت !
او پرید و میدانست که من او را میگیرم...
اگر ما هم این طور به #خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود...
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست
به نقل از همسر شهید مصطفی صدر زاده🕊🌹