پسرک میگرید
بین بوی آزاردهنده ی خون ها بوی مادرش را تشخیص میدهد و او را چشم بسته میبیند
پس چرا بیدار نمیشود؟!
اُمّی؟؟
سر به گریه میگذارد...
جیغ اول به جیغ دوم نمیرسد که هدیه ی مهیبی تن کودکانه اش را به آغوش مادرش در آن دنیا میرساند...
#روایت_فلسطین