#زندگی_بهشتی🌷
✍بعد از ازدواج یقین پیدا کردم که محمد شهید خواهد شد. همیشه آرزوی شهادت داشت و هنگام عبادت ارتباط خوبی با خدا برقرار میکرد. برای غذا خوردن با هر لقمه بسمالله میگفت. از سحر تا طلوع آفتاب نماز و دعا میخواند. خیلی به دعای بعد از نماز مقید بود. آرامش خاصی داشت و خیلی متین بود.
✍ گاهی اوقات اگر من از دست بچهها عصبانی میشدم با خنده میگفت اینها بچه هستند خودت را ناراحت نکن. هیچوقت صدای بلندش را کسی نشنید. هر کاری و نظری داشتم خیلی متین و آرام گوش میداد بعد اگر درست نبود توجیه میکرد. خیلی راحت با مسائل و مشکلات کنار میآمد. حقالناس را خیلی رعایت میکرد حتی وقتی آب را باز میکرد تا وضو بگیرد. اگر سفره میانداختیم و چند قاشق غذا باقی میماند میبرد جایی برای مورچهها و پرندگان میریخت و میگفت اینها بخورند بهتر از دور ریختن است.
راوے : #همسر_شهید
#شهید_محمد_استحکامی_جهرمی🌷
@shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
#همسر_شهید : هادی من خسته شدم، بهت قول میدم دیگه ماموریت نرم و این آخرین باشد... #شهید_هادی_جعفری مهندس مازندرانی که پیکرش سوخت و چیزی برای بازماندگانش نمانده است....
آقا هادی با موشک مستقیم آمریکایی ها در عراق به شهادت رسیدند و چند تکه از پیکرشان اولین بار به وطن برگشت مراسم تشییع و تدفین برگزار شد و دوباره چند تکه دیگر از پیکر مطهرشان به وطن برگشت....
#شهید_هادی_جعفری
@shahidmosavinejad
#سیره_تربیتی_شهدا
راوی: #همسر_شهید #نیلچیان
شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش.
مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسممان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛
البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواجمان را ببینند؛ این که میشود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود.
عروسیمان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانهی بخت.
📚 #کتاب قرمز رنگ خون بابا
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_علی_نیلچیان
@shahidmosavinejad
#خاطرات_شهدا
دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بودیم. دفعه آخر ڪه براے #خداحافظے رفتیم حرم،
وقتے برمیگشتیم،
گفت دفعات قبلے خودم ڪار را خراب ڪردم عزیز
گفتم:چرا
گفت:《چون همیشه #موقع خداحافظے میگفتم یا حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) من را #دو ماهے قرض بده تا براے حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوڪرے ڪنم.
ولے اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها).》
من هم خندیدیم و گفتم:
"خب چه فرقے ڪرد"
گفت:《اینها دریاے ڪرم هستند
چیزے را ڪه ببخشند دیگر پس نمیگیرند.》
✍راوے: #همسر_شهید
#شهید_مصطفی_نبی_لو
#سالروز_شهادت 🌷