eitaa logo
شهید موسوی نژاد
385 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
اومدن... پیغمبر اکرم مسجد ساختن، روبروی خانه پیغمبر زمین خرید چون همه خونه ها کنار مسجد بود پیغمبر در خانه شون به مسجد باز میشد بغلشم یه اتاق درست کردن برای علی بن ابی طالب اینم درش به مسجد باز می شد این اومد اون رو به رو اونجا زمین خرید در خونه اشو باز کرد به مسجد اونجا می نشست هرکی میومد با پیغمبر کار داشت می دوید می رفت بغل پیغمبر مینشست... جبرئیل آمد گفت: این درهایی که به مسجد باز شده همه رو ببند فقط در خانه خودت و علی باز بمونه... این نگاه کرد دید عه منفذ اطلاعاتی داره بسته میشه... عُمرو فرستاد گفت: عمر برو به پیغمبر بگو که میشه من یه پنجره باز بزارم؟! اومد گفت پیغمبر فرمود:نه باید ببندی دوباره اومد گفت: یا رسول الله ما خیلی دوست داریم تو رو ببینیم به اندازه یه بند انگشت اجازه بده ما باز بزاریم هر موقع بخوایم ببینیمت اینجوری بتونیم نگات کنیم... فرمود: به اندازه یه سر سوزن هم حق نداری باز بذاری برو ببند...
دیگه ابوبکر مسجد رو ول نمیکرد کنج مسجد می خوابید هر هیئتی میومد با پیغمبر ارتباط برقرار کنه زود پا میشد میرفت... پول خرج می کرد... پیغمبر نماز شب میخوند این نماز شباش از پیغمبر بلندتر بود وَلَاالضَّالِینَ اش رو از پیغمبر بیشتر می‌کشید جوری که همه توجه ها به ابوبکر بود رسید به سال دهم هجری سالی که پیامبر میخواد از دنیا بره شده بود نفر دوم اسلام به گونه ای که اگر پیغمبر راجع به این ابوبکر دست به افشاگری میزد پیغمبرو میکشتن پیغمبر حجة الوداع اومد سخنرانی کرد فرمود: من به همین زودی ها از بین شما میرم... (ببینید پیغمبر به اینا گفت من به زودی از بین شما میرم حساب کنید وقتی اینو میگه اینا اولین سوالشون چی باید باشه؟! هان؟! که آقا تو داری از دنیا میری جانشینت کیه؟! )🤔 برید همه ی تاریخ رو ورق بزنید اگه یه نفر از پیغمبر سوال کرده بود که جانشین تو کیه؟! ادامه دارد...
خصوصا شب یلدای امسال که مقارن با شب چهارشنبه و توسل به امام زمان عج هست را قدر بدانیم ومهمان سفره مناجات در جمکران باشیم ودعا کنیم برای صاحب خانه
شهید موسوی نژاد
#نفوذ و #دشمن_شناسی خورد به چی؟! به شعب ابی‌طالب همون اول با پیغمبر اومد تو شعب هرچی قران برای پیغ
و نپرسیدن!! چرا نپرسیدن؟! ببینید یا اینا باید قوم خنگی باشن که اصلاً نمی فهمیدن پیغمبر یعنی چی؟! مُردن پیغمبر یعنی چی؟! که این نمیشه... میفهمیدن یا اینکه قضیه براشون حل شده بود... یعنی چی؟! یعنی میدونستن پیغمبر از دنیا بره جانشینش کیه...!! این دومی درسته فکر می‌کردن جانشین کیه؟! ابوبکر به چه دلیل؟! به دلیل اینکه پیغمبر اکرم علی را معرفی نکرد فرمود: من از بین شما دارم میرم و بین شما دو لنگر باقی میذارم ۱- کتاب خدا ۲- عترتم، اهل بیتم و این دو تا هرگز جدا نمیشن مگر اینکه در حوض به من وارد بشن در آخرت خب آقا اهل بیت علی از توش در میاد؟!🤔 آره ابوبکر هم در میاد چرا؟!🤔 ابوبکر چی کاره اس؟! پدرخانم پیغمبره دیگه!! پس شد جزء اهل بیت پیغمبر عمر چی کاره اس؟!🤔 پدر خانم پیغمبره خب میشه جزو اهل بیت!!! عثمان چی کاره اس؟! 🤔 دوماد پیغمبر میشه جزو اهل بیت... همان طور که از این اهل بیت علی در میاد ابوبکرم میتونه در بیاد...
چرا پیغمبر نگفت علی...؟! چه زمانی رهبر میترسه منتخب خودشو به مردم بگه؟! زمانی که منتخب پیغمبر با منتخب مردم یکی نباشه... خدا رحمت کنه امام رو امام توی نامه اش نوشت والله من به بنی صدر رای ندادم... خب چرا اون موقع نگفتی؟! به خاطر اینکه منتخب مردم بنی‌صدر بود... رهبر نمیتونه خلاف مردم حرکت کنه... پیغمبر اکرم وقتی نمیگه علی بن ابیطالب به چه دلیله؟! به دلیل اینکه منتخب مسلمانان با منتخب پیغمبر فرق داره اگر پیامبر بگه علی یعنی خلاف جریان رودخونه شنا کردن، هرکی خلاف رودخونه شنا کنه غرق میشه، چون بالاخره انقدر میری تا خسته میشی دیگه... فلذا نگفت چرا؟! اگر می‌گفت همه ی اسلام از بین می‌رفت تا غدیر خم آمد خدای متعال گفت پیغمبر بگو...
پیامبر اگه ابوبکر رو به مردم معرفی کنه که (کیه چی کاره اس) همه چی خراب میشه... چرا خراب میشه؟! این آقا وصول به قدرت رو غلطک زده جاده رو کشیده افتتاح این جاده مونده... افتتاحش چیه؟! مرگ پیغمبر!! همه چی صاف... میخوان کودتا کنن اما کودتا با چه عنوان؟! میخواد بعد رسول الله بگه من جانشین پیغمبرم... وقتی میگه من جانشین پیغمبرم یعنی: فعلاً باید اسم اسلام رو حفظ کنه ... فعلاً باید نمازه رو بخونه... روزه هه رو بگیره... ادا دربیاره... پس نام اسلام میمونه خب علی ابن ابی طالب رو کسی باهاش کاری نداره که، اینو بدونید اگر پیغمبر علی بن ابیطالب را معرفی نمی‌کرد، کسی باهاش کاری نداشت یه شهروند بود نه به خونه اش حمله می‌کردن... نه همسرش رو شهید می کردن... کاری باهاش نداشتن چون علی بن ابی طالب تا قبل از غدیر خم، هرگز رسما جلو‌ چشم مسلمونا که معرفی نشده بود پیغمبر هرچی معرفی کرده بود جلوی ده، بیست نفر، اما تو نماز جمعه بیاد وایسه بگه مردم بعد از من علی هرگز نگفته بود... چرا؟!
نمیشد...!! اینا همه چی رو انجام دادن میخوان کودتا کنن به نام رسول الله... یعنی کودتا می‌کنن نام رسول الله را فعلا حفظ می‌کنن علی شهرونده شروع میکنه به کار کردن آرام آرام... اما... پیغمبر هراسش از چی بود؟! این بود اگر علی رو معرفی کنم یهو اینا ببینن عه علی معرفی شد!! از وصول به قدرت مایوس بشن مسیر رو عوض کنن چه جوری؟! (یهو ابوبکر بلند شه بگه مردم منو چقدر قبول دارین؟! خیلی من تا حالا فکر می‌کردم این پیغمبره، حالا فهمیدم اشتباه می کنم این آقا پیغمبر نبوده این دنبال پادشاهی بوده این به دروغ گفت من پیغمبرم، از ما بار کشید به قدرت رسوندیمش شد رئیس!! حالا که میخواد بمیره مثل پادشاه ها وقتی میخوان بمیرن، بچه خودشونو میذارن رئیس این پسر نداره، اومده دوماد خودشو داره معرفی میکنه... و‌ اِلا اگه این دنبال پادشاهی نبود چرا دوماد خودشو معرفی کرد؟!
علی ۳۳ سالشه!!! این آقا عبدالرحمن ابن عوف ۴۰ سالشه!!! این آقا سعد وقاص ۴۵ سالشه!!! این آقا ۵۵ سالشه... چرا یه ۳۳ ساله رو گذاشت؟!🤔 این معلومه دنبال پادشاهیه... اگر ابوبکر این رو میگفت میدونید چه اتفاقی می افتاد؟! یا نیمی از جمعیت یا دو سوم جمعیت طرفدار او می شدن می گفتن راست میگه این(پیامبر) داره دروغ میگه... میشد چی؟! میشد جنگ بین مسلمونایی که از پیغمبر برگشتن با مسلمونایی که پیغمبرو قبول دارن... کشتار... خود پیغمبرم کشته می شد... در نتیجه اسلام می رفت هوا...) پیغمبر از این هراس داشت!! خدای متعال فرمود: یا رسول الله تو علی رو معرفی بکن، من نمیزارم این حادثه اتفاق بیفته... خب خدایا اگه تو بیایی تو میدون قضیه حله... پیغمبر فرمود: مردم تا حالا رئیستون کی بوده؟! گفتن معلومه شما!! فرمود: هر کی تا حالا من رئیسش بودم از حالا به بعد رئیسش علیِ... میدونید اولین کسی که اومد بیعت کرد کی بود؟! همین ابوبکر!! چرا؟! خدا فکر اینو ریخت به هم، چون پیغمبر تاحالا علی را معرفی نکرده بود که، اینا اصلاً باور نمی کردن پیغمبر علی رو معرفی کنه جاده رو کشیدن برای رسیدن به حکومت آماده ان یهو پیغمبر یه سنگ گنده انداخت وسط این جاده... فرمود: مردم
حالا باید این سنگو از تو این جاده بردارن... فکر کرد زیرک بود... اومد گفت: باریکلا علی!! رئیس شدی، رئیس من و همه... میدونید وقتی اومد قبول کرد چه اتفاقی افتاد؟! همه گفتن: درود بر ابوبکر... چرا درود بر ابوبکر؟! 🤔 گفتن؟! این تا قبل از این که پیغمبر بگه قرار بود رئیس بشه چون ۲۷ سال از علی بزرگتر بود دیگه تا پیغمبر فرمود علی هوای نفسشو گذاشت زیر پاش، گفت: هرچی پیغمبر میگه... باریکلا این عجب آدم خوبیه!! گفت من الان میرم ایمان میارم قبول می کنم بعداً میام تو مدینه میگم مردم علی جوانِ نمیتونه... اگه الان قبول کنم اون موقع حرف منو قبول می کنن، اما اگه الان قبول نکنم بعداً بگم نه، میگن ابوبکر تو از اول مسئله داشتی... ببین زیرکی رو!! قبول کرد... آقا اومدن مدینه سازمانشون شروع کرد به کار کردن علی می تونه کارو بچرخونه؟! این جوان نیست؟! میتونه بحران‌ها رو بخوابونه؟!🤔
تو شهر شایعه کردن که این اُسامه جوانِ، همه رو به کشتن میده... پیغمبر بیمار شده بودن دیگه، تب داشتن اومدن تو مسجد دیدن عه همه هستن فرمودن: مگه نرفتین؟! گفتن: نه چرا نرفتید؟! گفتن: آقا میگن اُسامه جوانه، همه را به کشتن میده... حضرت رفت بالای منبر فرمود: من هنوز زنده هستم با حرف من مخالفت می کنید؟! مگه قرآن نمیگه: وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَی اِن هُوَ إلَا وَحیُُ یُوحَی عَلَّمَهُ شَدِیدُ القُوَی ذُو مِرَّة فَاستَوَی... سوره ی مبارکه ی نجم، آیات/۳/۴/۵/۶ هرچی میگه وحیِ... من گفتم اُسامه خدا امضا گذاشته پاش میگید به کشتن میده!! یهو به خودشون اومدن ای دل غافل آره ما چرا همچین کردیم؟! یا رسول الله العفو ببخشید استغفار خیل خوب برید یاالله سپاه اسلام را تجهیز کنید... بعد فرمود: خدا لعنت کنه هرکی تو این سپاه نره هر کی بمونه ملعونه... رفتن... اما نباید این سپاه بره ... ۱۰ کیلومتر که فاصله گرفت ابوبکر اومد پیش اُسامه، ابوبکر جای بابای اُسامه حساب میشه... اُسامه هم اینو نفر دوم قبول داره اُسامه ما الان داریم می ریم دیدی پیغمبر داره میمیره؟! گفت: آره
گفت: این بمیره ما تو نماز میت میتونیم شرکت کنیم؟! گفت: نه میدونی چقدر ثواب داره؟! گفت: آره گفت: پس نرو... چی کار کنم؟! وایسا ببینیم اگه تو این دو سه روزه پیغمبر مُرد، بریم نماز بخونیم و بریم، اگه نمرد میریم گفت: باشه سپاهو متوقف کرد به عُمر گفت: برو مدینه دیده‌بانی کن ببین میمیره یا نه؟! تا دیدی مردم دارن میفهمن تو نیومدی تو سپاه، تو بیا من یکی دیگه رو میفرستم... به مغیره گفت تو هم برو آقا مغیره و عُمر آمدن خب عُمر پدر خانم پیغمبر بود دیگه صاف اومد خونه ی پیغمبر دید اوه اوه اوضاع خرابه حال پیغمبر خراب... نشست پیامبر اکرم یهو چشم باز کرد دید عمر و مغیره آمدن فهمیدن سپاه نرفته فرمودن که یه کاغذ و قلم بیارین مطلبی بگم بنویسید که بعد از من هرگز گمراه نشید... عمر گفت: ولش کنید نمیخواد بیارید تب بهش فشار آورده داره هذیون میگه، نمیفهمه چی میگه... یالل عجب به پیغمبر میگه ها... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا زندگیم برکت نداره! چرا ذکرم اثر نداره؟ 🎤استاد عالی
السلام علیک يا اباصالح المهدی عجل الله مصلحت نيست قياس تو با خورشيد شمس اگر اذن طلوع از تو بگیرد ادب است
شهید موسوی نژاد
#نفوذ و #دشمن_شناسی نپرسیدن!! چرا نپرسیدن؟! ببینید یا اینا باید قوم خنگی باشن که اصلاً نمی فهمیدن
و دعوا شد... نصفی از جمعیتی که اونجا بودن (یعنی زنهای پیغمبر) گفتن عُمر درست میگه، نصفی هم گفتن پیغمبر درست میگه... (ببینید چقدر مردم به اینا اعتماد داشتن...) حضرت فرمود: نمیخواد بنویسین برید... رفتن حال پیغمبر رو به وخامت گذاشت شب از دنیا رفت😔 صبح علی بن ابیطالب به مردم خبر داد که آقا رسول الله از دنیا رفت... عُمر پیش خودش فکر کرد، (الان علی بن ابیطالب پیکر رو میشوره، کفن میکنه، میاره تو مسجد وایمیسه بهش نماز میخونه، دفن میکنه، میشه رئیس... رئیس شد دیگه نمیشه از کار برش داشت) عمر اینو فهمید اعضای تیمم نیستن چی کار باید کرد؟! شمشیر کشید گفت: علی اشتباه میکنه پیغمبر نمرده!! پس چی شده؟! گفت: این مرگ موقته زنده میشه... انقدر مردم خوشحال شدن... خب حالا علی بن ابی طالب چی کار کنه؟! بیاد بیرون بگه بابا والله بالله پیغمبر از دنیا رفته میگن: علی چقدر دوست داری پیغمبر زود بمیره...!! مجبور شد نیاد بیرون...
خب مردم میگن پیغمبر نمرده... (به مغیره گفت: برو به ابوبکر بگو کار تمام شده بیا...) مغیره رفت گفت: ابوبکر پیغمبر مُرد!! اونم اومد پیش اُسامه گفت: اُسامه دیدی گفتم؟! پیغمبر مُرد، بریم نماز... آقا سپاه اُسامه، جمعیت چهار پنج هزار نفر برگشتن... (شما دقت کنین ابوبکر اینا توی شهر اینجوری مطرح کرده بودن این علی می تونه بحرانها رو بخوابونه؟! 🤔 عُرضه داره؟! ببینید با کمال زیرکی یه بحران سازی کردن) آقا اینا میگن پیغمبر مُرده دیگه، تو شهر عُمر میگه پیغمبر نمرده و اهالی هم میگن پیغمبر نمرده... اینا یهو وارد شهر شدن این دوتا موج خورد به هم... اینا میگن پیغمبر از دنیا رفته اونا میگن نه... دعوا شد کار نزدیک بود به خونریزی برسه یهو اومدن گفتن که ابوبکر بابا قضیه رو حل کن گفت باشه رفت خونه ی پیغمبر و صورت پیغمبرو دید و گفت خدا رحمت کنه پیغمبر از دنیا رفته!!
عه از دنیا رفته؟! آره...!! این عمر میگه از دنیا نرفته!! گفت: عمر اشتباه میکنه!! عمر تا ابوبکرو دید خیالش راحت شد ابوبکر گفت: عمر ساکت... گفت: چرا ساکت بشم اینا میگن پیغمبر مرده؟! گفت آره پیغمبر مرده دیگه... گفت: بگو ببینم پیغمبرا می میرن؟! گفت: آره می میرن!! گفت: به چه دلیل؟! گفت: قرآن میگه: اِنَکَ مَیِّتُ وَ إنَّهُم مَّیِتوُنَ زمر/۳۰ هم تو می میری هم اینا... گفت: این آیه قرآنه؟! گفت: آره گفت: عجب!! من این آیه را نشنیده بودم تا حالا... آره مسلمونا پیغمبر مرده ما اشتباه می‌کردیم... بحران خوابید... کی بحرانو خوابوند؟! ابوبکر علی تو مدینه بود بحران سرپا بود... اومدن تو مسجد گفت: دیدین گفتیم که این نمیتونه بحران‌ها رو بخوابونه!!! آره خدا پدرتو بیامرزه خودت بیا رئیس شو... آقا ابوبکر رئیس شد...
سعد بن عباده رئیس خزرجی ها بود، رئیس نیمی از مدینه... مریض بود تو خونه خوابیده بود بهش گفتن که سعد میدونی چی شد؟! ابوبکر شد رئیس؟! ابوبکر شد؟!😳 مگه پیغمبر نگفته بود چرا...!! گفتن علی جوانِ به درد نمیخوره... گفت اگه علی جوانه ما که جوان نیستیم... اینا یه باره پاشدن از مکه اومدن اینجا (مهاجرینن دیگه) رئیس شدن؟! ما خودمون مگه دستمون کجه؟! خودمون رئیس میشیم خب چیکار کنیم مسجد دست اوناست؟! (مسجد النبی دست اونا بود دیگه) گفت: عیبی نداره تو محله ی خودمون میریم توی سقیفه جمع میشیم اومدن تو سقیفه، اینو رو برانکارد آوردن... به مسجد خبر دادن ابوبکر میدونی سعد چی کار کرد؟! مخالفت کرد... گفت: غلط کرده!! چهارنفری پا شدن اومدن وارد سقیفه شدن سعد اینجا چی کار می کنی؟! گفت: هیچی میگن تو رئیسی؟! گفت: آره کی رئیست کرده؟! گفت: مسلمونا...!! گفت: پس علی چی شد؟! گفت: میگن علی جوانِ و فلان... گفت: آقا چرا تو بشی ما خودمون هستیم گفت: مگه نشنیدی پیغمبر گفت امامهای بعد از من همه از قریش هستن... گفت: چرا شنیدم گفت: خب مگه تو از قریشی؟! گفت: نه !! گفت: پس چی میگی...
سعد بن عباده یهو باخت... خلاصه اومد زور بگه گفت من این حرفها حالیم نیست... همون محله که مال آقای سعد بن عباده بود ابوبکرو سردست بلند کردن درود بر ابوبکر دورود بر ابوبکر عُمرم جمعیت رو هُل داد رفتن رو برانکارد دو تا از دنده های جناب سعد بن عباده شکست به زور از زیر دست و پا در آوردن بردنش... ابوبکر شد رئیس... علی بن ابی طالب کجا بود؟! بالا سر پیکر پیغمبر پیکر رو شبانه دفن کرد... حالا اینا برنامه شون چی بود؟! چهار تا برنامه داشتن خط یهوده دیگه، تهدید اسلامو میخواد از بین ببره... ۱- حذف علی ۲- قرآنو خرابش کنن ۳- هرچی روایت از پیغمبر مونده از بین ببرن ۴- این تربیتی که پیغمبر در این اجتماع کرده رو خراب کنن این چهار برنامه که اتفاق افتاد علی مُرد، قرآن از بین رفت تحریف شد، روایات از بین رفت فرهنگ مردم عوض شد علی الاسلام سلام... از اسلام هیچی نمیمونه...
اما اول باید علی رو از بین ببرن... علی رو چه جوری از بین ببریم؟! ببینید اینا به قدرت رسیدن علی بن ابی‌طالب پاشو از خونه بزاره بیرون باید بیعت کنه اگر علی بن ابی طالب بیعت میکرد اسلام از بین می‌رفت... میدونین مثل کدوم بیعت بود؟! به امام حسین علیه السلام تو مدینه گفتن بایزید بیعت کن... فرمود: بیعت نمی کنم گفتن چرا؟! فرمود: اگر من بایزید بیعت کنم باید با اسلام خداحافظی کنید، بیعت من با یزید یعنی محو اسلام... علی بن ابی طالب اگه با ابوبکر بیعت میکرد عین این بود که امام حسین بخواد با یزید بیعت کنه... خب بیعت نکنه؟! چیکار کنه؟! اگه از خونه بیاد بیرون در خانه علی به مسجد باز میشه یعنی صاف می اومد تو مسجد، (مسجد مقر حکومت بود) تا بیاد بیرون میگن علی بیا بیعت کن... بیعت بکنه اسلام از بین رفته... بیعت نکنه گردنشو با شمشیر میزنن...
زور علی زیاد بود؟! آره شمشیر بکشه بکشتشون؟! علی بن ابی طالب اینو خودش فرمود اگر شمشیر می کشیدم این شمشیر اگر قبل از کشتن همه ی اونا غلاف میشد اونا منو می‌کشتن... اگر همه رو می کشتم خب کسی نمی موند یعنی من شمشیر بکشم بزنم گردن ابوبکر قطع شه می‌ریزن سر من چرا؟! نفر دوم اسلامو کشتی... خب یا من شمشیرو دیگه غلاف نکنم همین جوری بکشم برم‌ جلو خب دیگه کسی نمیمونه... نه شمشیرو غلاف کنم غلاف کردم گردن منو میزنن چرا؟! چون ابوبکرو کشتم عمرو کشتم طلحه رو کشتم زبیرو کشتم... تو قاتل اصحاب رسول اللهی پس این شمشیر یا میزنه همه مسلمونا رو از بین میبره دیگه هیشکی نمیمونه یا غلاف میشه منو می کشن... پس علی نباید شمشیر بکشه، شمشیرم نکشه میکشنش... پس علی ابن ابی طالب اگه از خونه بیاد بیرون در هر صورت اسلام از بین رفته...
نه علی جان از خونه نیا بیرون، تو خونه بمون... خیل خب چقدر تو خونه بمونه؟! یه ماه، دو ماه، پنج ماه...؟! خب دیگه اصلا مردم یادشون میره علی ای وجود داشته... علی وقتی یک سال از خونه نیاد بیرون (علی که بیرون مبلغ نداره که) مردم یادشون میره علی ای وجود داشت چی کار می کنن؟! دوتا میخ پشت در میزنن خونه رو آتیش میزنن یهو میگن خونه ی علی آتیش گرفت و سوخت، اینا استاد این کارن... پس علی بن ابیطالب اگه از خونه بیاد بیرون اسلام شکست خورده از خونه نیاد بیرون اسلام شکست خورده اینجا کاری از دست علی بر نمیاد چه کنه؟! خدای متعال برای این روز اسلام فاطمه ی زهرا سلام الله رو گذاشته او سرباز این زمان اسلامه، از خانه آمد بیرون به چه عنوان؟! به عنوان علی بن ابیطالب؟! نه!! زهرای مرضیه هم به عنوان علی بن ابیطالب بیاد گردنشو میزنن... اصلا نمیشه حرف علی رو زد، قضیه تمام شده... مسلمونا به ابوبکر رای دادن و این شده رئیس... زهرا به چه عنوان اومد بیرون؟! ادامه دارد...
دلتونو یه جایی جا بذارید که اگه بعد از صد سال یادتون اومد، بگید ارزشش رو داشت...!!
دربند کسی باش که دربند حسین علیه السلام است اونم واقعیش...
1_1019023657.mp3
5.54M
از آخرین زیارتم چقدر گذشته...!! دست رو دلم بزار حسین دلم شکسته..!!