8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مکتب_حاج_قاسم
🌹درس پنجم: شجاعت
🌺قرار پنجم: از امروز در برابر دشمن، در برابر تهدید دشمن، شجاعیم، چون ما یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، از نسل سلیمانی هستیم💪
🔹شجاعت، ویژگی دیگر یاران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است؛ روایتی درباره یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) وجود دارد که می فرماید "قلوبهم کزبر الحدید" قلب هایشان مانند پاره های آهن است، و یا "شیرانی هستند که هیچ چیز آنها را از میدان به در نمی کند..."
🔹سردار سلیمانی عزیز، تربیت یافته مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و به فرموده رهبر معظم انقلاب(مد ظله العالی)، "بسیار شجاع و با تدبیر بود و این شجاعت و تدبیر را در راه خدا به کار می برد..."
❤️باشد که ما نیز با قدرت راهش را ادامه دهیم...
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
هدایت شده از Khosravi
موانع استجابت دعا_3.mp3
9.82M
#موانع_استجابت_دعا ۳
🤲 مکتب دعا ؛ اصیلترین مکتبِ #انسانسازی است!
بقدری اصیل، که خلقت، بدون مکتب #دعا لغو و بیهوده است ...
چنین ادعایی را چطور میشود ثابت کرد؟
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
هدایت شده از Khosravi
〰🍃🌺✨〰 📖〰✨🌺🍃〰
❣﷽❣
#زندگی_مهدوی_در_سایه_ی_دعای_عهد
◀️ #قسمت 0⃣4⃣
💠 👈 38 _ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ وشهادت یافتگان
پیش رویش. 💠
◀️میل به عاقبت خیری و شوق شهادت، از ویژگیهای حیات و ممات مهدوی است.
◀️این فراز، نشان از روح تسلیم و پذیرفتن حقّ و جان نثاری است. چه بسا در میدان عمل، و در روز ظهور، زمینه برای نوشیدن شربت شهادت لازم فراهم نیاید؛ ولی برای منتظر، داشتن چنین روحیه ای لازم باشد.
◀️شهید شدن یک مسأله است و آمادگی برای شهادت مسأله ای دیگر است؛ چنانکه خداوند نمی خواست خون اسماعیل ریخته شود؛ ولی میخواست ابراهیم آمادگی کامل برای قربانی کردن فرزند داشته باشد.
◀️ممکن است ما زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام را درک نکنیم؛ ولی انتظار ظهور و عشق و انس و آمادگی برای حضور در رکابش، برای زندگی مهدوی لازم است.
◀️ اگر بخواهیم در زمان رجعت، حضور بیابیم؛ باید روحیه شهادت طلبی را اکنون کسب و اعلام کنیم.
◀️شهید و شهادت در فرهنگ اسلامی، جایگاه ممتازی دارد. خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوتاً بَلْ أَحْیَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ؛/و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند؛ بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
◀️امامان ما شهید شدند. بسیاری از انبیا و رهروان و پیروان آنان نیز شهید شدند.
◀️در روایات نیز فرهنگ شهادت موج میزند که نمونههایی را ذکر میکنم:
🔶۱. به شهید، از جانب خداوند، هفت ویژگی داده میشود؛ اوّلین قطره خونش، موجب آمرزش گناهانش میگردد. سر در دامن حورالعین مینهد. به لباسهای بهشتی آراسته میگردد. معطّر به خوش بوترین عطرها میشود. جایگاه خود را در بهشت مشاهده میکند. اجازه سیر و گردش در تمام بهشت به او داده میشود. پردهها کنار رفته، به وجه خدا نظاره میکند.
🔶۲. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از شخصی شنید که در دعا میگوید: «اسئلک خیر ما تسئل؛ خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست میشود به من عطا کن». حضرت فرمود: «اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید می شود».
🔶۳. در روایت آمده است: بالاتر از هر نیکی، نیکوتری هست، مگر شهادت که هرگاه شخصی شهید شود، بالاتر از آن، خیری متصوّر نیست.
🔶۴. در روز قیامت، شهید، مقام شفاعت دارد.
🔶۵. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در قیامت، لغزشهای شهید به خودش نیز نشان داده نمی شود».
🔶۶. شهدای صف اوّلِ حمله و خط شکن، مقامشان برتر است.
🔶۷. مجاهدان از دری مخصوص وارد بهشت میشوند؛پیش از همه به بهشت و در بهشت، جایگاه مخصوصی دارند.
🔶۸. بهترین و برترین مرگ ها، شهادت است.
نزد خداوند هیچ قطره ای محبوب تر از قطره خونی نیست که در راه خدا ریخته شود.
🔶۱۰. در قیامت، شهید سلاح به دست، با لباس رزم و بوی خوش به صحنه میآید و فرشتگان به او درود میفرستند.
🔶۱۱. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با داشتن دهها فضیلت اختصاصی، تنها وقتی که در آستانه شهادت قرار گرفت، فرمود: «فزت و ربّ الکعبة». او نخستین کسی بود که ایمان آورد، در جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید، برادر پیامبر شد، تنها خانه او به مسجد النبی راه داشت، پدر امامان و همسر زهرا علیها السلام بود، بت شکن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلین افضل شد؛ امّا در هیچ یک از موارد مذکور، این جمله را نفرمود.
#دعای_عهد
#استاد_قرائتی
📚زندگی مهدوی در سایه ی دعای عهد
#ادامه_دارد...
🌺أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیڪْ ألْفَرَجِِِ 🌺
کانال
@shahidmostafamousavi
🔴 دروغی دیگر از باند اسدبیگی و رفقا
✍️ #رها_عبداللهی
🔹 بیش از سه ماه است حقوق و حق بیمه کارگران هفت تپه پرداخت نمی شود و کارگران طی یک ماه گذشته فقط امروز و فردا می شنوند. حالا یازده روز است این کارگران، ناامید از وعده و وعیدها اعتصاب کرده اند که البته با هوشیاری اجازه نداده اند اعتصاب موجب تعطیلی شرکت که همان خواست باند اسدبیگی برای فشار به قوه قضاییه است، بشود.
🔸 در این مدت استاندار و شورای تامین نشان داده اند اراده ای برای حل این مشکل ندارند و مثل موارد مشابه دست روی دست نظاره گر تبدیل شدن این مشکل به بحران هستند.
✅ دادستان اهواز نیز به عنوان دادستان ناظر از سوی رئیس قوه قضاییه چند روزیست پیگیر پرداخت حقوق کارگران است که هنوز نتیجه قابل مشاهده ای از این پیگیری ها حاصل نشده.
🔹 در این میان یک دروغ بزرگ از طرف خانواده اسدبیگی مطرح و از زبان کسانی مثل فرماندار شوش تکرار شد. دروغ بزرگ مسدود بودن حساب های شرکت به خاطر برگزاری دادگاه، تنها بهانه ای برای پیچیده کردن ماجرای هفت تپه است.
1️⃣ در شرایطی که اساسا دلیل آزاد بودن اسدبیگی مسدود نشدن حساب ها، پرداخت حقوق کارگران و به اصطلاح به هم نخوردن اوضاع شرکت است، دروغ مسدود بودن حساب ها چه می گوید؟
2️⃣ اگر حساب های شرکت فعال نیست، پس خرید و فروش ها و اجاره زمین های شرکت از چه طریقی انجام می شود؟!
3️⃣ اصلا اگر پرداخت نشدن حقوق به خاطر بلوکه بودن حساب ها و برگزاری دادگاه است، چرا حقوق فروردین و اردیبهشت کارگران پرداخت نشده؟ مگر نه اینکه اولین جلسه دادگاه اول خرداد برگزار شد؟
4️⃣ عدنان غزی فرماندار شوش چگونه با خبر دادن از تلاش برای رفع انسداد حساب ها در زمین باند اسدبیگی بازی می کند و به این دروغ ها پر بال می دهد؟!
🔸 غزی همان کسی است که در دادگاه اتهامات ارزی، رستمی گزارش دروغی را از طرف وی برای اثبات مشغول به فعالیت بودن خط تولید رب گوجه و زغال به دادگاه ارائه کرد و نشان داده همه جوره هوای اسدبیگی و شرکایش را دارد؛ درحالیکه هنوز هیچ خبری از راه اندازی این خطوط تولید نیست و این هم یک دروغ دیگر است.
💢 ادامه اعتصاب می تواند تحقق همان تهدید اولیه «برخی» اشخاص ذی نفوذ مبنی بر به هم ریختن هفت تپه در صورت برگزاری جلسات محاکمه اسدبیگی باشد! همان کسانی که این روزها با سکوت مرموزی ناظر ظاهرا بی طرف ماجرا هستند!
ماه پشت ابر نمی ماند!
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیلهای روز 👇
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🛑جوابیه دکتر ستار هدایتخواه(نماینده دو دوره در مجلس شهر یاسوج) به نامه خوئینی ها/چرا آدرس عوضی به مردم می دهید و شجاعت ندارید به صراحت اعتراف کنید که این شرایط معلول تفکر اصلاحات و اسلاف و اخلاف آن است؟/آقای موسوی خوئینیها! بی حیایی هم حدی دارد*
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج ستار هدایت خواه در پاسخ به نامه موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب اسلامی این چنین آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در خصوص نامه گستاخانه آقای سید محمد موسوی خوئینی هابه رهبر معظم انقلاب چند نکته قابل ذکر و توجه همه ملت عزیز ایران به ویژه جوانان مومن و انقلابی است:
۱- این نامه نوعی فرار به جلو، عوام فریبی و سرپوش گذاشتن بر ضعف ها و ناکارآمدی ها و خیانت های تفکری است که پدر معنوی آن آقای موسوی خوئینی ها ست .
۲ -ایشان بی اعتمادی به مدیران، تورم ،کاهش درآمد مردم، مشکلات معیشتی و غیره... را که معلول تفکر و عملکرد دولتهای همسو و همنوا با جریان فکری و سیاسی خودش در بیش از سی سال است به کسی نسبت میدهد که همواره منتقد خیرخواه و گاه معترض مشفق این سیاست ها بوده است .مگر ۸ سال سیاست های اقتصادی دولت میرحسین موسوی بر اساس تفکر سوسیالیستی آقای خوئینی ها که مروج آن بوده است تدوین نشده بود ؟و علیرغم فریاد امام و تاکید رئیسجمهور وقت مبنی بر سپردن امور به دست مردم، همفکران آقای موسوی خوئینیها کمترین وقعی نمی نهادند .
مگر سیاست های دولت سازندگی در مرکز تحقیقاتی که آقای خوئینیها رئیس آن بودند تدوین نمی شد؟
مگر سیاست های دولت اصلاحات، طراح پشت صحنه ان به عنوان پدر معنوی اصلاحات شما نبودید ؟
مگر شما و همفکران تان ۷ سال است که دولت روحانی را بر اساس همان سیاست های اصلاح طلبانه بر مردم مسلط نکرده اید؟
شما که در همه دولتها نقش مستقیم یا غیر مستقیم داشته اید باید پاسخگوی شرایط کنونی باشید یا رهبری مظلومی که همواره دلسوزانه و خیرخواهانه و دردمندانه نسبت به پیامدهای ناگوار روش های اجرایی و مدیریتی دولت های چهارگانه فوق منتقد بوده اند ؟
۲-آقای موسوی خوئینیها! بی حیایی هم حدی دارد. شما این نامه را از باب خیرخواهی ملت وکشور نگاشته اید یا برای خوشامد دشمنان ملت؟
شما به فکر مردم هستید یابه فکر جریان و جناح سیاسی تان که در حال ورشکستگی است؟
به نظر شما دشمنان قسم خورده این ملت از نامه شما بیشتر خوشحال شدهاند یا مردم محرومی که بار سیاستهای غلط و روشهای ناکارآمد اجرایی همفکران شما کمرشان را شکسته است؟
اگر تردید دارید سری به رسانههای صهیونیستی بزنید. مگر ان پیر راحل که شما به دروغ سنگ اورا به سینه می زنید، نفرمود: اگر دیدید که دشمنان برای کسی کف میزنند واز سخنان و مواضع او اظهار خوشحالی می کنند در اوشک کنید؟( نقل به مضمون).
۴ -آقای موسوی خوئینیها شما که به دروغ ادعا میکنید قانون اساسی را قبول دارید مگر قانون اساسی مسئولیت رهبری نظام اسلامی را تعیین سیاستهای کلی نظام ندانسته؟ و مگر رهبری در تعیین و ابلاغ و گاه فراتر از آن بیان راهبردها و راهکارها کمترین قصوری داشته ؟
وظیفه اجرای این سیاست ها طبق قانون اساسی به عهده کیست؟
مگر سیاست های اقتصاد مقاوم
به گزارش فارس ستار هدایتخواه در ادامه افزود؛
مگر سیاست های اقتصاد مقاومتی نسخه نجاتبخش کشور از نابسامانیهای کنونی نبوده ،که سالهاست علیرغم تاکید و پیگیری و اصرار رهبری ،توسط همفکران شماموردبی اعتنایی قرار گرفته ؟و شما که خیرخواه ملت!!! هستید چند بار به دوستان و همفکران تان که همه امکانات برنامه ریزی و اجرایی کشور در دست آنهاست، نامه نوشته اید و از آنها مطالبه اجرای این سیاستها را داشته اید؟
۵- شما چگونه با پررویی ادعا کرده ای که از مبادی و مبانی تصمیمات بی خبری؟ مگر همه تصمیمات اجرایی در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، در پستوهایی که شما و همکارانتان برای مدیریت پشت صحنه دولت های چهارگانه تان(ازموسوی تاروحانی) تعبیه کرده اید، اتخاذ نمیشود؟ این شرایط معلول اجرای مدل های وارداتی شما و دوستانتان است.گاه مدل های سوسیالیستی مطلوب جنابعالی. و گاه مدلهای لیبرالیستی که توسط همان کسانی که شما در دوره ریاست بر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری تکیه زده بودید و با پول بیتالمال بورسیه خارج از کشور کردید تا با آموزش آن مدلها به کشور برگردند و به عنوان متخصص و صاحبنظرو کارشناس ، به طراحی و اجرای آن بپردازند.
چرا آدرس عوضی به مردم می دهید و شجاعت ندارید به صراحت اعتراف کنید که این شرایط معلول تفکر اصلاحات و اسلاف و اخلاف آن است؟
چرا به تعبیر قرآن :اذاقیل لهم لا تفسدوافی الارض قالوا انما نحن مصلحون الاانهم هم المفسدون ولکن لایشعرون.
آقای خوئینیها شما همان کسی هستی که قبل از انقلاب تفاسیر التقاطی و سوسیالیستی تان از آیات قرآن ،فریاد اعتراض امثال شهید مطهری 👇👇👇
وشهید بهشتی را بلند کرده بود .مگر گروهک فرقان و
قاتل شهید مطهری ،اکبر گودرزی شاگرد درس تفسیر قرآن شما نبود؟ شما همان کسی هستی که سرلشکر مدنی کودتاگر را برای ریاست جمهوری تایید کردید.مگر اسناد لانه جاسوسی آمریکا در دست جنابعالی نبود و بخشی از آنها به دستور شما از لانه خارج نشد؟ مگر اسنادارتباط بنی صدر با آمریکا در لانه مشهود نبود؟ چرا شما در دوره اول ریاست جمهوری بنیصدر را تایید و جلالالدین فارسی را رد کردید؟ شما بودید که در اسناد لانه جاسوسی دنبال پیدا کردن سند برای ارتباط آیت الله بهشتی با آمریکا بودید. راستی رجوی را چه کسی برای انتخابات ریاست جمهوری تایید صلاحیت کرد؟
موضوع تحصیل شمادردانشگاه پاتریس لومومبای مسکوچه بوده؟چه کسی رابط شوروی در ایران بوده؟و...
شما همان کسی هستید که در دوره دادستانی تان پرونده های شهادت شهیدان رجایی وباهنر ودکتر حسن آیت و ....راعلیرغم نقاط ابهام و... مختومه اعلام کردید.شما بودید که با بازجویی و محاکمه بهزاد نبوی و سعید حجاریان در پرونده انفجار نخست وزیری مخالفت کردید. شما همان کسی هستید که در مجلس خبرگان با رهبری آیت الله خامنه ای مخالفت کردید و عبای مرحوم آیت الله باریک بین امام جمعه قزوین را برای انصراف از رأی به ایشان کشیدید. ودرتوجیه مخالفتتان گفتید:نگران این هستم که مملکت به امریکاگرایش پیداکند!حال چه شده است که شماوهمفکران ودست پرورده هایتان مانندعباس عبدی برای امریکاخوش رقصی میکنید؟مگر شما به صراحت نگفتید که من با ولایت مطلقه فقیه زمان امام هم مخالف بودم اماچون از شاگردان ایشان بودیم رویمان نمی شد که با اما م مخالفت کنیم. و به صراحت گفتید که :ولایت فقیه یک امر غیر عقلایی است .
راستی شما که تضعیف رئیسجمهور منتخب مردم یعنی بنیصدر را نامشروع و حرام می دانستید ،چگونه تضعیف ولی فقیه را مشروع می دانید؟
شما همان کسی هستید که با روزنامه سلام ات فتنه ۷۸ را به وجود آورده اید.
شما همان کسی هستید که برای فتنه ۸۸و به تعبیر خودتان« از تخت پایین آوردن رهبری» طبق میل دشمنان برنامه ریزی کردید. شما خوب است کمی هم از سوابق و عملکرد خودتان برای مردم بگویید،تا نسل کنونی شما را بهتر بشناسند،آقای خیرخواه!
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
شهید سیدمصطفی موسوی، جوانترین شهید مدافع حرم شناخته میشود که 21 آبان 1394 و در سن 20 سالگی در سوریه به شهادت رسید.
***
برایش آرزوی شهادت کردم
پدر شهید که از بدو تولد مصطفی آرزوی شهادت او را داشته است، میگوید: «وقتی مصطفی به دنیا آمد، از خدا برای او شهادت خواستم. میخواستم خودم را جبران کنم. خودم از قافله عشق جا ماندهام، در دوران دفاع مقدس به جبهه رفتم و شهید نشدم و لیاقت شهادت نداشتم. اما پسرم این لیاقت را داشت. من خودم چون در جبهه بودم و همیشه برای مصطفی از جنگ صحبت میکردم، از زمانی که خودش را شناخت با این روحیات آشنا بود.»
پدر درباره رفتن مصطفی به سوریه میگوید: « یک سال و نیم آموزش میدید اما به خاطر سن و سالش او را اعزام نمیکردند. او را فرستادند تا از خانواده رضایت بگیرد. مصطفی یک هفته و 10 روز خانه نمیآمد. میگفت نمیخواهند من را به سوریه ببرند. من آنقدر در گردان میمانم که جا نمانم.»
پدر ادامه میدهد: «از گردان با من تماس گرفتند و گفتند جنگ است و شما همین یک پسر را دارید. من هم اصلا با رفتنش مخالف نبودم. فقط گفتم مصطفی چند سال درس را ادامه بده انشاءالله سال بعد که سن و سالت بیشتر شد خواهی رفت.گفت بابا؛ اطمینان داری یک سال دیگه من همین آدم باشم که بخواهم سوریه بروم...؟ با این حرفش قانع شدم. مصطفی نهایت تلاش خود را کرد و رفت....»
خیلی با هم صمیمی بودیم...
پدر از شهادت مصطفی خم به ابرو نیاورد اما همه میدانند در دلش چه غوغایی است. او در این باره میگوید: «من بعد از شهادت مصطفی هم پسرم را از دست دادم و هم رفیقم را. خیلی با هم صمیمی بودیم. مصطفی همیشه ش
مصطفی همیشه شاگرد اول بود. اما سالهای آخر که فکر جنگ در سرش بود، کمی از درس غافل شده بود. خیلی ولایتمدار بود و اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند، از چند شبکه تلویزیونی باز هم نگاه میکرد. به مادرش توصیه کرده بود که صحبتهای حضرت آقا را ضبط کن ویا برایم بنویس که من از سوریه آمدم، گوش کنم.
یک طرح زیر دریایی داشت و من چندین بار به بنیاد نخبگان رفتم که ثبت کنم ولی متاسفانه پیگیری صورت نگرفت. گفتند «این طرح، هزینه بالایی دارد و مدت زمان زیادی میبرد.» مصطفی خودش طرح را برای کانادا فرستاد و تایید هم شد. اما مصطفی گفت من دوست دارم این طرح را به کشور خودم ارائه بدهم و از دادن طرحش صرف نظر کرد.او برای همه کارهایش برنامهریزی داشت. مثلا برای رفتن به سوریه دو نسخه رضایت نامه تنظیم کرده بود که اگر یکی را مادرش پاره کرد، یکی دیگه داشته باشد. ولی در عین حال با پاره شدن نسخه اول خیال مادرش را هم راحت کرده باشدولی به خواستهاش از طریق من برسد...»
پدر درباره شنیدن خبر شهادت پسرش میگوید: «سه روز قبل از شهادتش زنگ زد و حال و احوال همه را جویا شد. گفتم شاید دلتنگ شده است. 10 دقیقه صحبت کردیم. خیلی خوشحال و هیجان زده بودم. البته هیچوقت سابقه نداشت که او اینقدر با تلفن مکالمه طولانی داشته باشد ولی من از تماسش هم متعجب بودم و هم خوشحال. درب آسانسور را باز کردم حاج خانم گفت خیلی خوشحالی چرا ؟ ...چیزی شده است؟ دوشب بعد خواب شهادتش را دیدم. روز جمعه به من زنگ زدند. گفتند که مصطفی مجروح شده و داریم میآییم منزل شما... من خودم متوجه شده بودم. گفتم که لطفا خانه نیایید ... همان سر کوچه باشید من خودم را به شما میرسانم. آن شب به سختی خودم را تا صبح حفظ کردم. همسرم به مصطفی خیلی وابسته بود. از نظر من معجزه است. من خودم اطمینان داشتم که اگر همسرم بفهمد یک اتفاقی برایش میافتد. فردایش به همسرم گفتم خانه را تمیزکن شاید برایمان مهمان بیاید. فردا صبح گفتم ذهن همسرم را آماده کنم بعد بروم.... اینطور گفتم که من خواب دیدم یه اتفاقی برای مصطفی افتاده است.... همسرم مرا آرام کرد و گفت چیزی نیست ان شاء الله صدقه بگذار. دخترم هم خبرنداشت که برادرش«مصطفی» سوریه است. همه فکر میکردند مصطفی دامغان درس میخواند. خودم به همه گفتم که«مصطفی شهید شده است».
مصطفی به دنبال ندای «هل من ناصر... » رفت
مادر شهید از تولد فرزندشهیدش و آرزوی پدرش برای او میگوید : «مصطفی سال 1374 در تهران به دنیا آمد. وقتی او را به خانه آوردیم پدرش او را در آغوش گرفت و گفت من دوست دارم مصطفایم «شهید» شود. این کلام پدرش خیلی برایم عجیب بود. همیشه با وضو به او شیر میدادم. مصطفی در دوران کودکی هم خیلی خلاق بود. از پدرش میخواست برایش وسایل نجاری بخرد تا با چوب و ابزار کاردستی درست کند. اولین بار یک تراکتور درست کرده بود. خیلی سنش کم بود و کسی هم باور نمیکردکه کار مصطفی باشد.... خیلی چیزهای قشنگی درست میکرد. از بچگی خلاق بود و ذهنش خیلی باز بود. سال 93 وقتی به خانه جدیدمان آمدیم. تمام فیلمها و عکسها و وسایلش را دور ریخت.
هرچه به مصطفی گفتم «مامان بذار نگهشان داریم نگذاشت... با چوب یک چراغ شبخواب زیبایی را درست کرده بود و نور پردازی شده بود. آن را هم دور انداخته بود. من برداشتم و گذاشتم در بوفه خانه. فردایشآن را برداشته بود و دور انداخته بود. به پدرش گفته بود، من آن را دور انداختم تا زمانی که رفتم سوریه وشهید شدم مادر با دیدن آن لوازم؛ غصهام را نخورد....«مادر از سکوت خانه گله دارد و در این باره میگوید: «صدای خندههای مصطفی هنوز در گوشم هست. مصطفی همیشه باپدر و خواهرش خیلی شوخی میکرد. اما حالا دیگر در خانه ما «سکوت محض» است. مصطفی خیلی صبور بود و همیشه خندان بود. همه همرزمانش میگفتند که به مصطفی یک کشش عجیبی دارند و همهشان دوستش دارند.»
مادر روزی که مصطفی برای رفتن به سوریه از او رضایت گرفت را خوب به یاد دارد و میگوید: «یک روز آمد کنار من نشست و گفت مامان، برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که آقا امام حسین(ع) ندای «هل من ناصر» را سر داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، «شهید و رستگار» شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها مانده است؟
تعجب کردم وگفتم: مصطفی جان مگر تو صدای «هل من ناصر» شنیدی؟ گفت: دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟ گفت: مامان میخواهم یک مژده به تو بدهم، اگر از ته قلب راضی بشوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی»، گفتم: از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی نشدم؟ مصطفی گفت: «من هر کاری میکنم بروم سوریه، نمیشود. علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه مید
هی؟» مادر ادامه داد: «من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من گفت: مادر جان «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خوار و ذلیل بیاید. «مصطفی درمورد حضرت آقا خیلی به من تاکید داشت. به من گفت وقتی من رفتم سوریه صحبت هایشان را برایم بنویس. تاکید میکرد که اهل کوفه نباشید و نکند پشت آقا را خالی بگذارید.»
مادر درباره روزی که مصطفی رضایت نامه سوریه را پاره کرد میگوید:« یک شب خیلی با عجله رفت داخل اتاق و به پدرش گفت بابا بیاکارت دارم. گفتم چه خبر است؟ رفتم از لای در دیدم پدرش برگهای را امضا کرد. خیلی ناراحت شدم دلم لرزید. به پدرش گفتم چه چیزی را امضا، کردی. پدرش گفت نگران نباش؛ مصطفی برای ماموریت اطراف تهران میرود... مصطفی رضایت نامه را سریع ازپدرش گرفت و پیش چشمان من پاره اش کرد. وقتی که من رفتم رضایت نامه دیگری به امضای پدرش را گرفته بود.»مادر با چشمانی اشکبار دستی به قاب عکس فرزند شهیدش میکشد و میگوید :«شب آخر که میخواست برود یک عکس انداخته بود. میگفت مامان این عکسم قشنگ است؟ مامان من عکسم را گذاشتم توی کمدم. رفته بود نمایشگاه کتاب و تعداد زیادی کتاب خریده بود. به من گفت مادر این کتابها فرق میکند اینها را میگذارم بالای کمد بعدکه آمدم میخواهم بخوانم ... بعدا فهمیدم وصیت کرده است که کتاب هایش را به مدرسه بدهیم. ما هم سه روز بعد از شهادتش تمام کتاب هایش را به مدرسه اهدا کردیم.»
حتی وقتی معراج الشهداء رفته بودیم بازهم صبور بودم ...»
مادر از روز رفتن مصطفی و جدایی از پسرش میگوید :« صبح دیدم که مصطفی این پا و اون پا میکندکه برود. تکیه داد و نگاهم کرد. گفت مادر نمازت را نمیخوانی ؟ همیشه عادت داشت مهرش را جای مهر من میگذاشت و نمازش را میخواند. نمازم را شروع کردم. رفتم سجده دیدم مصطفی بلند گفت «مامان من رفتم » و صدای در خانه بلندشد، ته دلم خالی شد. در را باز کردم، دیدم نیست. گفتم وای مصطفی رفت. گفتم خدایا بچه ام را سپردم به تو. بعد ازآن روز دیگر ندیدمش. زمانی که خبر شهادت او را دادند پرسیدم مصطفی چطور شهیدشده ؟ گفتند عین علی اصغر امام حسین (ع) .... همیشه به من میگفت مادر از مادر وهب یاد بگیر. اینها داستان نیست درس زندگی برای من و تو است... از شهادتش به بعد خداوند صبر عجیبی به من داده است؛حتی وقتی معراج الشهدا رفتیم، بازهم صبور بودم ...»