آیت الله العظمی جوادی آملی:
ما اگر بخواهيم هميشه طاهر باشيم، اين نمازهای پنج گانه را به عنوان چشمه جوشان پاک کننده تلقّی کنيم،
🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم : مرگ بر اسرائیل
آقا : بله مرگ بر اسرائیل ولی این حرفش خوب بود 😂
روایت فعال رسانهای از جزئیات توافق ایران و عربستان:
طرف سعودی با توقف حمایت از گروهکهای تروریستی جیش العدل، منافقین، الاهوازیه و رسانه اینترنشنال موافقت کرد. همچنین موافقت شد که محدودیتها علیه شیعیان عربستان رفع و اجازه سفر آنان به مشهد داده شود. یمنیها در این توافق از جایگاه ویژهای برخوردار شدند.
🚨 داستان عجیب شهید شدن #فرزند_شیطان در جنگ صفّین
💠امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در کوههاى تِهامَه مردى را دید که بر عصاى بلندى به اندازه درخت خرما تکیه زده است. فرمود: این آواز جنّ است. جن گفت: من #هام_بن_هیم_بن_لاقیس_بن_ابلیس هستم. حضرت فرمود: فاصلهی تو و ابلیس دو پدر میباشد؟ گفت: بله. حضرت فرمود: گذشتهی تو چگونه بود؟ گفت: از روزى که قابیل، هابیل را کشت من بودم. میتوانستم حرف بزنم. به ریسمان الهى چنگ نزدم، در جنگل میگشتم و از تپّهها بالا میرفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت مینمودم. سپس گفت: من توبه کردهام. آن زمان که همراه نوح(ع) در کشتیاش بودم و او را به دلیل دعایى که براى قوم خویش مینمود، ملامت کردم. حضرت نوح نیز مرا به توبه واداشت. پس از آن با هود(ع)، همراه با کسانى که به او ایمان آورده بودند، در مسجد آن حضرت بودم و او را نیز به جهت دعایى که براى قومش نمود، ملامت کردم. و با الیاس در شنزارها به سر میبردم. و همراه ابراهیم(ع) آن هنگام که قوم وى او را در آتش انداختند بودم من در میانه منجنیق و آتش بودم که خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سلامت ساخت. پس از آن، با یوسف(ع) بودم آنگاه که برادرانش به وى حسادت ورزیدند و او را در چاهى افکندند. من او را به عمق چاه بردم و او را غذا میدادم و مثل یک رفیق با او رفتار مینمودم. بعد از آن، در زندان نیز یار و انیس وى بودم تا اینکه خداوند وى را از آنجا نجات داد. سپس، همراه با موسى(ع) بودم. آنحضرت بخشى از تورات را به من آموخت و فرمود: اگر در زمان حضرت عیسى هم بودى، سلام مرا به او برسان. من نیز عیسى(ع) را ملاقات کردم و سلام موسى(ع) را به ایشان رساندم. و همراه آن حضرت بودم تا اینکه بخشى از انجیل را به من آموخت و فرمود: اگر در دوران حضرت محمّد(ص) بودى سلام مرا به آن حضرت برسان. پس اى رسول خدا! عیسى بر تو سلام میرساند.
رسول خدا(ص) فرمود: بر عیسى، روح خدا تا آن زمان که آسمانها و زمین پا برجایند سلام. و بر تو نیز سلام اى هام! که سلام آنان را به من رساندى. اگر درخواست و حاجتى دارى، بگو. هام گفت: خواسته من آن است که خداوند تو را براى امّتت نگهدارد و آنان را براى تو شایسته و صالح گرداند و به آنان استقامت عطا کند تا براى وصى و جانشین پس از تو مقاومت ورزند؛ چرا که امتهاى پیشین به خاطر سرپیچى از اوصیاى الهى به هلاکت رسیدند. و خواسته من آن است که اى رسول خدا! سورهاى از قرآن را به من تعلیم دهى تا در نمازم آن را بخوانم. رسول خدا(ص) به حضرت على(ع) فرمود: به هام یاد بده و با او مدارا کن. هام گفت: اى رسول خدا! این کسى که مرا به او میسپارى کیست؟ رسول خدا(ص) فرمود: اى هام! در کتاب، وصى «آدم» را چه کسى یافتید؟ گفت: «شیث». جانشین «نوح» که بود؟ گفت: «سام». جانشین «هود» که بود؟ گفت: «یوحنا بن حنان» پسر عموى هود. وصىّ و جانشین «ابراهیم» که بود؟ گفت: «اسماعیل و جانشین اسماعیل، اسحاق». جانشین «موسى» که بود؟ گفت: «یوشع بن نون». جانشین «عیسى» که بود؟ گفت: «شمعون بن حمون صفا» پسر عموى مریم. فرمود: چرا اینان جانشینان پیامبران هستند. هام گفت: چون در دنیا زاهدترین مردم بودند و راغبترین آنان به آخرت. پیامبر(ص) فرمود: در کتاب، جانشین «محمّد» را چه کسى یافتهاید؟ گفت: در تورات، نامش «إلیاست».آنحضرت فرمود: این «إلیاست» او على جانشین و برادر من است، او زاهدترین مردم نسبت به دنیا و راغبترین نسبت به خداوند در آخرت میباشد. هام بر على(ع) سلام کرد و گفت: اى رسول خدا! آیا او نام دیگرى هم دارد؟ فرمود: آرى، «حیدر» پس على(ع) سورههایى از قرآن را به او آموخت. هام گفت: اى على! اى جانشین محمّد! آیا آنچه از قرآن به من آموختى براى نماز من کافى است؟ فرمود: آرى. اندک قرآن، بسیار است. یک بار دیگر هام آمد و بر رسول خدا(ص) سلام داد و خداحافظى کرد و برگشت. و دیگر پیامبر(ص)را ندید تا اینکه آن حضرت از دنیا رفت. هام در لیلة الهریر نزد حضرت على(ع) آمد و در جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) کشته شد.
📙 الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، ص 223.
باید بمیریم از این حرف نائب امام زمان😭
وای بر مدعیان عشق ولایت که شعار جانم فدای رهبر و از تو به یک اشاره شان کَرِمان کرده. این خیلی حرف تلخیه رهبر اینقدر رو فرزند آوری تاکید اخر بگن تاثیر نداشته!
پس این هزاران و میلیون ها جمعیتی که تو راهپیمایی شعار میدن ای رهبر آزاده آماده ایم آماده، از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن چه شد، وطن شیعی الان بچه میخاد نه جان، سنگر جنگ الان خانه هست.
دختر و پسرای شیعه همه مشغول تحلیل سیاسی و مدرک حوزه و دانشگاه جمع کردن هستن و جوانان وهابی مشغول جهاد فرزندآوی برای اربابان یهودی و سعودی😔
حضرت امیر المومنین: کسی که به وقت یاری ولی اش در خواب باشد با لگد دشمن بیدار میشود
جنگ_جمعیتی
خیانت_کاهش_جمعیت
جهاد_فرزندآوری لبیک_یا_خامنه_ای
الان_افزایش_فرزند_بر_شیعیان_واجب_است_فردا_دیر_است_فرصت_نیست
افزایش_جمعیت_اقتدار_و_امنیت
مجاهدت_زنان
#مردم_هوشیار_باشید
-----------*✨🌹✨*----------
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃
🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃
🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃
🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃
🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃
🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃
🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج
*🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼
🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۶۵)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و شصت و پنجم:درسهاو برکات فرار دانشجویان
♦️حماسه فرار سه دانشجوی بسیجی، گر چه نافرجام موند، اما#برکات و درسهای بی شماری برای خود اونها و همه اسرایی که از این ماجرا باخبر شدن بجا گذاشت و باعثِ تقویت#همدلی و#انسجام بیشتر بین بچهها شد و تا مدتها یکدل و یه صدا برای سلامتی و زنده موندنشون#دعا میکردیم. همّ و غمّ همه شده بود غمخواری برای سه دانشجوی بسیجی که تموم خطرات رو به خاطر بقیه بجون خریدن و حاضر شدن به قیمت تحمل سختیهای بی شمار و حتی احتمال از دست دادن جون شیرین، لیستِ اسامی اسرای مفقود الاثر دو اردوگاه تکریت ۱۱ و ملحق ۱۸ رو به ایران برسونن.
🔸️این یه#درس_ایثار بود که در تاریخ دفاع مقدس ما ثبت شد. برکت دیگه این قضیه توجه دوباره و بیشتر از گذشته به#معنویات و راز و نیاز به درگاه الهی بود و یه موج معنوی در اردوگاه راه افتاد و دعا و قرآن و توسل که مقداری نسبت به اوایل اسارت کمرنگ شده بود دوباره جون گرفت و در واقع تجدید حیات معنوی در این مقطع شکل گرفت و تا آخرین روزهای اسارت تداوم یافت.
🔹️درس بزرگ دیگه این ماجرا این بود که حتی در سخت ترین شرایط نباید نا امید و تسلیم شد. بچهها با این کارشون به بقیه آموختن که با#امید و #توکل می شود دست به کارهای بزرگ زد. گر چه نتیجۀ نهایی حاصل نشد و بچه ها نتونستن به ایران برسن و دوباره برگردونده شدن به محیط اسارت، اما اگه مقداری تجربه بیشتر داشتن و می تونستن کمی پول فراهم کنن ،آزادی و رسیدن به ایران دور از دسترس نبود.
💥درس دیگهی این#حماسه_بزرگ، حتی برای دشمن، روحیه#مقاومت و جنگندگی اسرای ایرانی بود که هیچ گاه تسلیم شرایط نشدن و تلاش میکردن که بر شرایط فایق و پیروز بشن. فرار از چنگ دشمن با اون همه استحکامات و موانع بمعنای روحیه شکست ناپذیری اسرا بود. فرار#تیغ_دو_لبه بود. در صورت موفقیت لبۀ تیزش به دشمن بر میگشت و مفتضحش میکرد و در صورت ناکامی چه بسا فرد رو به کام مرگی دردناک و یا شکنجههای طاقت فرسا می فرستاد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
دنبال رفیق شهید هستی بسم الله
مادر شهید سید مصطفی موسوی:
مصطفی گفت مادر من صدای
«هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم .
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت
نیست
قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم .
اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله.
📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم
تک پسرخانواده
دانشجوی رشته مکانیک
مقلدحضرت آقا
تولد ۷۴/۸/۱۸
شهادت ۹۴/۸/۲۱
شهادت سوریه
محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران
قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶
{ شهید نشوی میمیری }
🙇♂رؤیای اصلیام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تلآویو بزنم
شما به کانال من جوانترین🕊شهید
مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
ایتا کانال استیکر شهدا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
سروش
https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
splus.ir/900404shahidmostafamousavi
روبیکا
https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
#کانال_سید_مصطفی_موسوی
#جوانترین_شهیدمدافع_حرم
#گروه_ایتا_
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
گنج ۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت صد و سی و هشتم
۰۰۰ من یه ساعته دارم قبضه خمپاره رو تنهایی تمیز می کنم ، بابا جان خسته شدم ، جمشید پرسید : علی ؟ تو قبلا" انگشتر حسن رو دیده بودی ؟ علی شاهرخی مثل کسی که از سوال تعجب کرده باشه گفت : خُوب آره که دیدم حتی' دفعه پیش از حسن گرفتمش ُ و یه روز کامل هم تُو دستم بود ، جمشید گفت : اَگه راست میگی بگو ببینم روش چی نوشته ؟ علی گفت : روش اسم آقامون نوشته شده حضرت مهدی(عج) ، یه هو همه صلوات فرستادن ، جمشید شُل شد ُ و به حالت لوس لب هاش رو غنچه کرد ُ و گفت : پس چرا من ندیدم ؟ مهدی گفت اصلا " وِلش کن ، ابوتراب داشت می گفت که این گوله های غنیمتی رو از کجا آورده حتما" گنج پیدا کرده ، محمد گفت : اَگه گنج باشه خیلی گنج با ارزشیه ُ و باید قدرش رو دونست ، من پرسیدم : آره ابوتراب تُو گنج پیدا کردی ، کجاست ؟ ابوتراب خندید ُ و گفت آره گنج پیدا کردم و تُو قبلا" اونجا رفتی و اونجا رو دیدی ، با تعجب گفتم : کِی ؟ کجا ؟ چه وقت ؟ یه هو محمد گفت : حسن جان ؟ منظور ابوتراب تُونله ، پرسیدم تونل ؟ ولی اونجا که چیزی نبود ، ابوتراب خندید ُ و گفت : چرا بود ولی تُو متوجه نشدی ، دو تا گوشام قرمز شد ُ و پرسیدم کُجاش ؟ یه هو جمشید به طعنه گفت : حسن آقا ؟ حتما" اونجا بوده که دست جنابعالی زخمی شده ، یه نگاه به جمشید انداختم و واسه اینکه قضیه رو عادی جلوه بدم گفتم : آهان پس منظور ابوتراب اونجاس ؟ ابوتراب سریع گفت : یادته تُو تونل به یه دو راهی رسیدیم و تُو پرسیدی مسیر راست باید بریم یا مسیر چپ رو و من گفتم مسیر راست رو ، مسیر چپ میرفت به سمت ورودی پنهان تونل عراقیا ، وقتی اون مسیر رو بری میرسی به دریچه پنجاه سانتی که یه آدم به سختی ازش رَد میشه از اون که بِگذری وارد تونل بعثی ها میشی البته اون دریچه پنهان شده و فقط من ُ و چند تا از بچه های اطلاعات میدونیم کجاست و هر کسی نمی تونه پیداش کنه ، حاج آقا قلعه قوند پرسید خُوب حالا این گوله های فرانسوی چه ربطی به اونجا داره ؟ ابوتراب گفت : عراقی ها مسیر تونلشون رو چند شاخه کردن و انتهای هر شاخه یه انبار ساختن که هر انبار محل نگهداری یه وسیله اس ، یکی از اون انبارها محل نگهداری گوله های فرانسوی و روسی و المانی خمپاره اس ، منم به خاطر قولی که به شما داده بودم چراغ خاموش رفتم و چندتا شون رو واستون آوردم ، جمشید گفت : پس چرا کم آوردی ؟ کاش بیشتر می آوردی ، مهدی خندید ُ و گفت : جمشید جان همین چهار تا رو هم انقدر سنگینه نمی شه جا به جا کرد چه برسه به تعداد بیشتر ، ابوتراب گفت سنگین بودن گوله های خمپاره صد و بیست یه طرفه قضیه اس ، موضوع مهم اینکه اَگه عراقیا متوجه کم شدن تعداد و جای گوله ها بشن ممکنه شک بکنن و اون موقعه تونل ُ و دریچه ما به خطر می افته و زحمت بچه ها و عملیات پیش رو از بین میره ، من پرسیدم : ابوتراب از عملیات چه خبر ؟ علی گفت : این عملیات چرا اینجوری شده یه بار که تُو ساعت های آخر کَنسِل شد ُ و عقب افتاد گفتند چند روز دیگه ولی این همه وقت گذشته ُ و ازش خبری نیست حالا هم که شرایط نشون میده که بازم باید منتظر بمونیم ما که خسته شدیم و طاقتمون داره از بین میره ، جمشید بغض کرد ُ و گفت : هنوز عملیات نشده دو تا از عزیزین نیروهامون رو از دست دادیم ، محمد گفت : ابوتراب تو خبری از عملیات نداری ، مهدی بخشی گفت : مگه ممکنه که یه نیروی اطلاعاتی از حمله خبر نداشته باشه ، حاج آقا قلعه قوند یه نگاهی به مهدی انداخت و گفت : مهدی جان ؟ تو خودت میگی نیروی اطلاعاتی معنای نیروی اطلاعاتی یعنی کسی که اطلاع داره ولی باید سکوت کنه و اطلاعاتش رو پنهان نگه داره تا دشمن نتونه به زمان و مکان عملیات پی ببره ، یه هو ابوتراب رو کرد به من ُ و گفت : حسن جان ؟ همه نظراتشون رو ابراز کردن تو نمی خای نظرت رو بگی ؟ یه نگاهی به بچه ها انداختم ُ و گفتم : ابوتراب ؟ عزیز دلم ؟ نظر من همون نظر آقای قلعه قونده ، ایشون راست میگه اَگه یه نیروی اطلاعات ُ و عملیات بخاد اون چه رو که میدونه به زبون بیاره که دیگه اطلاعاتی نیست همه ما میدونیم که تو از چگونگی عملیات و زمان ُ و روز اون اطلاع داری ولی وظیفه شرعی و قانونی شما اینکه به زبون نیاری محمد در تائید حرف من گفت : حسن راست میگه نه تنها ابوتراب بلکه همه ما باید راز دار باشیم و کاری نکنیم و چیزی به زبون نیاریم که به نفع دشمن بشه ، جمشید سرش رو خاروند ُ و گفت : ولی خُوب یه ذره اش رو که میشه گفت ، همه اش یه ذره بگو ابوتراب ؟ ابوتراب لبخند معنا داری زد ُ و گفت : باشه به احترام جمشید جان که خیلی دوستش دارم یه ذره اش رو میگم ، اول اینکه دلیل به تاَخیر افتادن عملیات بیت المقدس ، علی یه هو پرید وسط حرف ابوتراب ُ و پرسید نمی گی بیت المقدس چند ؟ جمشید زد زیر خنده ُ و گفت چند یعنی چی ؟ علی گفت : خُوب یعنی بیت المقدس یک ، دو ، سه۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی