🚩 ارزش یک سلام زهیر به امام حسین(ع) بالاتر از قیام توابین و مختار/کنایه حشمتالله قنبری به آشوبگران فتنه ۹۸
پژوهشگر تاریخ اسلام
🔹 توابین به هر علتى امام زمانِ خود را تنها گذاشتند و غفلت، بدعهدى و عاقبتاندیشی آنها باعث شد تا بزرگ اهلبیت و عالیترین شخصیت اسلام همراه با تعدادى از مهمترین شخصیتهاى بنىهاشم و اصحاب در نهایت مظلومیت به شهادت رسیده و نوامیس پیامبر (ص) به اسارت برده شوند، لذا قبل از اینکه موضوعى به نام توبه و قیام معنا پیدا کند باید به آثار وحشتناک غفلت، بىوفایى و تنها گذاشتن حضرت سیدالشهداء (ع) پرداخت.
🔹بنده فارغ از برخى شخصیتهاى معتبر و شناسنامهدار قیام توابین همیشه با تردید و از سر بىاعتمادى به اعمال و رفتار و اقدامات مخفى و علنى آنها نگاه کردهام، نزدیک به چهار سال قیام توابین و قیام مختار به اندازه یک سلام زهیر بن قین سلاماللهعلیه ارزش ندارد، زهیر آمد، ماند و جاودانه شد و همه آنهایى که نیامدند، اما آنان آمدنشان نه به اصلاح امور انجامید و نه خیرى را براى امامان هدایت و امت اسلام به ارمغان آورد.
🔹«حضور به موقع، تشخیص درست و اقدام در سایه امام حق، نابودکننده دشمن و عامل جاودانه شدن انسانهاى مومن است»
@shahidmostafamousavi
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام ) مبارکباد
@shahidmostafamousavi
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🤲 من به کریم نیازمندم نه به عبدالکریم
( داستانی از مرحوم حجت کوه کمری)
👤 حجت الاسلام فرحزاد
@shahidmostafamousavi
💎🖍 #علامه_حسن_زاده_آملی
💎🖍 #دستورات_اخلاقی
👈 بیدار باشید؛
هشیار باشید؛
به فکر خودتان باشید؛
إن شاء الله عاقبت بخیر باشید؛
در حرفهایتان تأمّل کنید؛
در کسب و کارتان تأمّل کنید؛
در داد و ستدتان تأمّل کنید؛
با زیردستانتان مهربان باشید،
به بزرگانتان احترام بگذارید؛
به زن و فرزندان خودتان مهربان باشید؛
در پی خیر و سعادت آنها باشید؛
بچه ها را خیلی میدان ندهید؛
مواظب شبشان باشید؛
مواظب روزشان باشید؛
سعادتشان را بخواهید؛
سعادت خودتان را بخواهید؛
نیفتید به آتش گناه؛
نیفتید به چاله های وزر و وبال هوا و هوس؛ حسرت می ماند؛ این لذات آنی از بین می رود، حسرت می ماند.
دلتان برای خودتان بسوزد؛
عبدالله باش.
برای تمام امور به ما برنامه دادند؛ برنامه داریم؛
آن برنامه، دین است. این دین می شود تو. تو می شوی دین.
این دین، فعل توست. این دین باید در نهاد تو بجوشد؛ این دین باید در تو پیاده شود؛ این دین، تویی که به رشد می رسی و به کمال می رسی.
خدا رحمتت کند.
دعا کنید.
_________________@shahidmostafamousavi______
🔴 #کارت_عروسی_برای_اهل_بیت
💠 دعوتنامهها را خودمان نوشتیم. کارتهای #عروسی را که توزیع میکردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی، امام حسین، حضرت ابوالفضل، امام جواد، امام کاظم، امام هادی و امام عسگری علیهمالسلام و دعوتنامهها را به عموی آقا مرتضی که راهی #کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامهای مخصوص نوشتیم. از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در #عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای #توسل خواندیم.
💠 چند شب قبل عروسی #خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفتهاند، به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند. خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار #خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما!
#همسر_شهید_مرتضی_زارع
@shahidmostafamousavi
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی)
✍️خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده
گروه جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی
گروه
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
شروش
کانال
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه سروش
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه
https://t.me/joinchat/CW_QXkSGmuKJ8SamNubStQ
🌺➿🌺➿🌺➿
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝نسل سوختــه
#قسمت_صدوپنجاه_ودو(بهار)
🌷دیگه برفی برای آدم برفی نمونده بود. امانیم ساعت، بعد از ورود سعید، صدای خنده های الهام بعد از گذشت چند ماه، بلند شده بود. حتی برف های روی درخت رو هم با ضربه ریختیم و سمت هم پرتاب کردیم.طی یک حمله همه جانبه، موفق به دستیابی به اهداف عملیات شدیم و حتی چندین گوله برف، به صورت خودجوش و انتحاری وارد یقه سعید شد.?
🌷وقتی رفتیم تو، دست و پای همه مون سرخ سرخ بود و مثل موش آب کشیده، خیس شده بودیم. مامان سریع حوله آورد، پاهامون رو خشک کردیم.
بعد از ظهر، الهام رو بردم پالتو، دستکش و چکمه خریدم، مخصوص کوه. و برای جمعه، ماشین پسرخاله ام رو قرض گرفتم، چرخ ها رو زنجیر بستم و زدیم بیرون. من، الهام، سعید مادر باهامون نیومد.
🌷اطراف مشهد، توی فضای باز، آتیش روشن کردیم و چای گذاشتیم. برف مشهد آب شده بود، اما هنوز، اطرافش تقریبا پوشیده از برف بود و این تقریبا برنامه هر #جمعه ما شد. چه سعید می تونست بیاد، چه به خاطر درس و کنکور توی خونه می موند.
🌷اوایل زیاد راه نمی رفتیم، مخصوصا اگر برف زیادی نشسته بود. الهام تازه کار بود و راه رفتن توی برف، سخت تر از زمین خاکی مخصوصا که بی حالی و شرایط روحیش، خیلی زود انرژیش رو از بین می برد.
🌷اما به مرور، حس تازگی و هوای محشر برفی، حال و هوای الهام رو هم عوض می کرد.هر جا حس می کردم داره کم میاره، دستش رو محکم می گرفتم:
– نگران نباش، خودم حواسم بهت هست.کوه بردن های الهام و راه و چاه بلد شدن خودم، از حکمت های دیگه اون استخاره ها بود.
🌷حکمتی که توی چهره الهام، به وضوح دیده می شد. چهره گرفته، سرد و بی روحی که کم کم و به مرور زمان می شد گرمای زندگی رو توش دید.
و اوج این روح و زندگی رو زمانی توی صورت الهام دیدم که بین زمین و آسمان، معلق، داشتم پنجره ها رو برای عید می شستم.با یه لیوان چای اومد سمتم
– خسته نباشی، بیا پایین، برات چایی آوردم.نه عین روزهای اول و قبل از جدا شدن از ما، اما صداش، #رنگ_زندگی گرفته بود.
🌷عید، وقتی دایی محمد چشمش به الهام افتاد، خیلی تعجب کرد. خوب نشده بود، اما دیگه گوشه گیر، سرد و افسرده نبود. هنوز کمی حالت آشفته و عصبی داشت که توکل بر خدا اون رو هم با صبر و برنامه ریزی حل می کردیم.
اما تنها تعجب دایی، به خاطر الهام نبود.
– اونقدر چهره ات جا افتاده شده که حسابی جا خوردم، با خودت چی کار کردی پسر؟
🌷و من فقط خندیدم. روزگار، استاد سخت گیری بود. هر چند، قلبم با رفاقت و حمایت خدا آرامش داشت.
حرف از جا افتادن چهره شد
یهو دلم کشیده شد به عکس صورت شهیدای #مدافع_حرم
✍ادامه دارد..
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_صدوپنجاه_وسه (تماس ناشناس)
🌷ازدانشگاه برمی گشتم که تلفنم زنگ زد. صدای کامل مردی بود، ناآشنا. خودش رو معرفی کرد.– شما رو آقای ابراهیمی معرفی کردن. گفتن شما تبحر خاصی در شناخت افراد دارید و شخصیت شناسی تون خیلی خوبه. ما بر حسب#توانایی_علمی و موقعیتی می خوایم نیرو گزینش کنیم.
🌷می خواستیم اگر برای شمامقدوره از مصاحبت تون تو این برنامه استفاده کنیم.از حالت حرف زدنش حسابی جا خوردم.محکم و در استفاده از کلمات و لغات فوق العاده دقیق.– آقای ابراهیمی نسبت به من لطف دارن، ولی من توانایی خاصی ندارم که به درد کسی بخوره.
🌷شخصیت و نوع حرف زدنش، من رو مجاب کرد که حداقل، به خاطر حس عمیق کنجکاوی هم که شده یه سر برم اونجا.تلفن رو که قطع کرد سری شماره ابالفضل رو گرفتم. مونده بودم چی بهشون گفته که چنین تصویری از من، برای اونها درست کرده.– هیچی، چیز خاصی نگفتم. فقط اون دفعه که باهام اومدی سر کارم، فقط همون ماجرا رو براشون گفتم.
🌷جا خوردم، تو اون لحظه هیچ چیز خاصی یادم نمی اومد.– ای بابا، همون دفعه که بچه های گروه رو دیدی. بعدش گفتی از اینجا بیا بیرون، اینها قابل اعتماد نیستن تا چند وقت بعد هم، همه شون می افتن به جون هم. ولی چون تیم شدن تو این وسط ضربه می خوری.
🌷دقیقا پیش بینی هایی که در مورد تک تک شون و اون اتفاقات کردی درست در اومد. من فقط همین ماجرا و نظرم رو به علیمرادی گفتم.
دو دل شدم، موندم برم یا زنگ بزنم و عذرخواهی کنم. به نظرم توی ماجرایی که اتفاق افتاده بود، چیز چندان خاصی نبود و تصور و انتظار اون آقا از من فراتر از این کلمات بود.
🌷– این چیزها چیه گفتی پسر؟ نگفتی میرم، خودم و خودت ضایع میشیم؟ پس فردا هر حرفی بزنی می پرسن اینم مثل اون تشخیص قبلیته؟
تمام بعد از ظهر و شب، ذهنم بین رفتن و نرفتن مردد بود. در نهایت دلم رو زدم به دریا، هر چه باداباد. حس کنجکاوی و جوانی آرامم نمی گذاشت واینکه اولین بار بود توی چنین شرایطی به عنوان مصاحبه کننده قرار می گرفتم. هر چند برای اونها عضومفیدی نبودم، اما دیدن شیوه کار وفرصت یادگرفتن از افراد با تجربه، می تونست تجربه فوق العاده ای باشه
@shahidmostafamousavi
⛔️ اگر آقا میگفتند مذاکره نکنید؛ چه میکردند؟!
❌ ... تا رسوایی بار بیاورند!
🔹 اگر شش هفت سال پیش که صحبت #مذاکره_با_آمریکا مطرح شد، آقا میفرمودند: مذاکره نکنید! و بعد این #گرانی ها و #تحریم ها پیش میآمد مردم چه کار میکردند؟
🔸 شاید مردم از #رهبری برمیگشتند؛ انقلاب در معرض خطر بود. باید این واقع بشود تا اینها نقش خودشان را بازی کنند و هر کاری از دستشان بر میآید انجام دهند تا رسوایی بار بیاورند.
🔹 حالا بعضی زنهایی که بدحجاب هم هستند میگویند: جانم فدای رهبر! و ما تا آخرین قطره خونمان پشت انقلاب ایستادهایم. اگر آن روز ایشان گفته بودند #مذاکره نکنید، اینطور میشد؟
🔸 اینها موجب میشود که از یک نظر انسان تدبیر خدا را بداند و از یک نظر بداند که خدا چه نعمتی به ما داده؛ چه رهبری با چه تدبیر حکیمانهای که در هر کاری همه جوانب کار را میسنجند. و این جز با لطف خدا و تأییدات الهی نمیشود.
۹۸/۹/۸
@shahidmostafamousavi
✨﷽✨
✅زیبا تــرین پاسخ ها
✍مردی نزد امیرالمومنین (ع) آمده و گفت:
از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام
تا هفت سوال از شما بپرسم:
➊چه چیز از آسمان عظیم تر است؟
➋چه چیز از زمین پهناورتر است؟
➌چه چیز از کودک یتیم ناتوان تر است؟
➍چه چیز از آتش داغ تر است؟
➎چه چیز از زمهریر سردتر است؟
➏چه چیز از دریا بی نیازتر است؟
➐چه چیز از سنگ سخت تر است؟
✍حضرت علـی (ع) فرمودند:
①تهمت به ناحق از آسمان عظیم ترست.
②حق از زمین وسیع تر است.
③سخن چینی شخص نمام از کودک یتیم
ضعیف تر است.
④آز و طمع از آتش داغ تر است.
⑤حاجت بردن به نزد بخیل از زمهریر سردتر است.
⑥بدن شخص با قناعت از دریا بی نیازتر است.
⑦قلب کافر از سنگ سخت تر است.
📚جامع الاخبار، فصل۵، فضائل امیرالمومنین (ع)
@shahidmostafamousavi