🕊ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
هرچی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
🌹... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
🌷شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
📗 کتاب حکایت فرزندان فاطمه
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستانی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_۷۹:
❤️یک جشن عقد کوچک و مذهبی.
این دور ذهن ترین اتفاقی که هیچ وقت فالش را در فنجانِ قهوه ام ندیده بودم.
خبری از مردان نامحرم در اطراف سفره ی عقد نبود.
دانیال زیرِ گوشِ حسام پچ پچ کنان میخندید و او لحظه به لحظه سرخ تر میشد و لبخندش عمیقتر.
فاطمه خانم یک ظرف عسل به سمتمان گرفت و آرام برایم توضیح داد چه باید انجام دهم.
امان از آداب و رسوم شیرین ایرانی.
هر دو، انگشت کوچکمان به عسل آغشته کردیم و در دهان یکدیگر میهمان.
چشمان امیرمهدی، خیره ی نگاهم بود.
اما موسیقیِ تماشایش با تمام مردان زندگیم فرق داشت. این پنجره واقعا عاشق بود. به دور از هرزگی.. بدونِ هوس..
صدای کف و مبارک باد که بالا رفت، سراسر نبض شدم از فرط خجالت.
اما حسام… پرروتر از چیزی بود که تصورش را میکرد.
با خنده رو به دانیال و زنان پوشیده در روسری و چادرهایِ رنگی کرد و گفت (عجب عسلی بودا..
خب شماها برین به کاراتون برسین، منو خانومم قصد داریم واسه جلوگیری از اسراف ته این ظرف عسلو دربیاریم..)
صدای کِل خانوومها و طوفانِ قهقه در فضا پیچید و من با چشمانی گرد به این همه بیحیایِ پر حیایِ امیر مهدی خیره شدم..
و او با صورتی نشسته در ته ریش و لبخنده مخصوصِ خودش، کمی به سمتم خم شد و با لحنی پر شیطنت نجوا کرد (البته عسلش از این عسل تقلبیاستااا..
شهد دست یار، به کامِ دلمون نشسته..)
چه کسی گفته بود که مذهبی ها دلبری نمیدانند؟؟
گونه هایم سیب شد و دانیال کتفِ حسام را گرفت و بلندش کرد ( پاشو بیا بریم طرفِ مردا.. خجالت بکش اینجا خوونواده نشسته.. پاشو.. پاشو.. نوبره به خدا.. دامادم انقدر بی حیا..)
و امیرمهدی را به زور از جایش کند و با خود برد.
حالا من بودم و جمعی از زنانِ محجبه که با خروج دانیال و حسام، حجاب از چهره گرفتند و به عرضه گذاشتند زیبایی صورت و لباسهایشان را..
یکی از آنها که تا چند دقیقه پیش حتی نیمی از صورتش را پوشانده بود با مهارتی خاص شروع به خواندنِ آوازهایِ شاد کرد و بقیه در کمال دست و دلبازی کف زدند و سُرور خرجِ این جشنِ نقلی اما با شکوه کردند.
جشنی که تا مدتی قبل حتی سایه اش از چند کیلومتریِ خیالم هم عبور نمیکرد.
آخر شب دانیال و امیرمهدی در حال خداحافظی با تتمه ی میهمانان بودند و من جلویِ آینه ی اتاقم، مشغولِ پاک کردنِ آرایشِ مانده روی صورتم.
هیچ وقت صورتم تا این حد به بومِ نقاشی تبدیل نشده بود.
پرده ی مصنوعیِ زیباییم که کنار رفت، اشک بر گونه ام جاری شد.
آن تازه دامادِ ذوق زده، هیچ وقت تا بعد از عقد صورتم را نظاره گر نبود.
وحالا چه عکس العملی داشت در برابر این همه بی رمقی و بی رنگی ؟
حس بدی به سلول سلولِ حیاتم، تزریق شد. کاش هرگز موافقت نمیکرد. حماقت بود..
من تحمل تحقیر شدن را نداشتم.. کاش همه چیز به عقب برمیگشت..
اشک میریختم و در افکارم غرق بودم که چند ضربه به در خورد و باز شد..
هل و دستپاچه اشکهایم را پاک کردم و سر چرخاندم.
حسام بودم. اما نه سر به زیر..
خندان و شاداب مثله همیشه.. با چشمانی که دیگر زمین را زیرورو نمیکرد..
کلاهِ سنگدوزی شده ام را رویِ سرم محکم کردم.
نباید سرِ بی مویم را میدید، هر چند که قبلا در امامزاده یک شمئه ام را نشانش داده بودم..
حالا باید خودم را آماده ی بدترین چیزها میکرد که کمترینش خلاصه میشد در یک نگاه پر حقارت.
در را بست و با همان چشمانِ مهربان و پر محبتش روبه رویم ایستاد. ( آخیش.. حالا شد بابا.. اونا چی بود مالیده بودن به صورتتون.. موقع عقد دیگه کم کم داشتم پشیمون میشدم..)
این حرفش چه معنی داشت؟؟ یعنی مرا همینطور که بودم میپسندید؟؟
قطره بارانِ باقی مانده روی صورتم را پاک کرد ( ما عاشق این چشمایِ آّبی،
بدون رنگ و روغن شدیم بانو.. )
بغضم کاری تر شد (تو اصلا مگه منو تا قبل از عقدم دیده بودی؟؟ )
جلوی پایم زانو زد (نفرمایید بانو.. شوهرتون یه نظامیه هااا .. ما رو دستِ کم گرفتی؟؟
بنده تو دیدبانی حرف ندارم.. )
شوهر.. چه کلمه ی غریب اما شیرینی..
دست در جیبش کرد و شکلاتی به سمت گرفتم. (بفرمایید..
هیچم گریه بهتون نمیاد..
دیگه ام تکرار نشه که آقاتون اصلا خوشش نمیاد.
و اِلا میشینی کنارتون و پا به پاتون گریه میکنه.. گفته باشم که بعد نگین چرا نگفتی..)
عاشقش بودم و حالا عاشقانه تر دوستش داشتم.
خنده که بر لبهایم ظاهر شد. ایستاد ( خب بانو.. بنده دیگه رفع زحمت میکنم.
این آقا داداشِ حسودتون از دم غروب هی میپرسه کی میخوای بری خونتون.
من خودم محترمانه برم تا این بی جنبه، چماق به دست بیرونم نکرده..
اجازه میفرمایید؟؟)
ایستادم و با او همراه شدم تا با فاطمه خانم هم خداحافظی کنم.
از اتاق که خارج شدیم صدایم کرد (سارا خانم.. راستی یادم رفت بهتون بگم.
فردا میام دانبالتون تا هم بریم یه دوری بزنیم، هم اینکه درمورد تعیین روز عقدمشورت کنیم
ادامه دارد
@shahidmostafamousavi
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مکتب_حاج_قاسم
🌹درس پنجم: شجاعت
🌺قرار پنجم: از امروز در برابر دشمن، در برابر تهدید دشمن، شجاعیم، چون ما یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، از نسل سلیمانی هستیم💪
🔹شجاعت، ویژگی دیگر یاران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است؛ روایتی درباره یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) وجود دارد که می فرماید "قلوبهم کزبر الحدید" قلب هایشان مانند پاره های آهن است، و یا "شیرانی هستند که هیچ چیز آنها را از میدان به در نمی کند..."
🔹سردار سلیمانی عزیز، تربیت یافته مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و به فرموده رهبر معظم انقلاب(مد ظله العالی)، "بسیار شجاع و با تدبیر بود و این شجاعت و تدبیر را در راه خدا به کار می برد..."
❤️باشد که ما نیز با قدرت راهش را ادامه دهیم...
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
هدایت شده از Khosravi
موانع استجابت دعا_3.mp3
9.82M
#موانع_استجابت_دعا ۳
🤲 مکتب دعا ؛ اصیلترین مکتبِ #انسانسازی است!
بقدری اصیل، که خلقت، بدون مکتب #دعا لغو و بیهوده است ...
چنین ادعایی را چطور میشود ثابت کرد؟
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
هدایت شده از Khosravi
〰🍃🌺✨〰 📖〰✨🌺🍃〰
❣﷽❣
#زندگی_مهدوی_در_سایه_ی_دعای_عهد
◀️ #قسمت 0⃣4⃣
💠 👈 38 _ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ وشهادت یافتگان
پیش رویش. 💠
◀️میل به عاقبت خیری و شوق شهادت، از ویژگیهای حیات و ممات مهدوی است.
◀️این فراز، نشان از روح تسلیم و پذیرفتن حقّ و جان نثاری است. چه بسا در میدان عمل، و در روز ظهور، زمینه برای نوشیدن شربت شهادت لازم فراهم نیاید؛ ولی برای منتظر، داشتن چنین روحیه ای لازم باشد.
◀️شهید شدن یک مسأله است و آمادگی برای شهادت مسأله ای دیگر است؛ چنانکه خداوند نمی خواست خون اسماعیل ریخته شود؛ ولی میخواست ابراهیم آمادگی کامل برای قربانی کردن فرزند داشته باشد.
◀️ممکن است ما زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام را درک نکنیم؛ ولی انتظار ظهور و عشق و انس و آمادگی برای حضور در رکابش، برای زندگی مهدوی لازم است.
◀️ اگر بخواهیم در زمان رجعت، حضور بیابیم؛ باید روحیه شهادت طلبی را اکنون کسب و اعلام کنیم.
◀️شهید و شهادت در فرهنگ اسلامی، جایگاه ممتازی دارد. خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوتاً بَلْ أَحْیَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ؛/و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند؛ بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
◀️امامان ما شهید شدند. بسیاری از انبیا و رهروان و پیروان آنان نیز شهید شدند.
◀️در روایات نیز فرهنگ شهادت موج میزند که نمونههایی را ذکر میکنم:
🔶۱. به شهید، از جانب خداوند، هفت ویژگی داده میشود؛ اوّلین قطره خونش، موجب آمرزش گناهانش میگردد. سر در دامن حورالعین مینهد. به لباسهای بهشتی آراسته میگردد. معطّر به خوش بوترین عطرها میشود. جایگاه خود را در بهشت مشاهده میکند. اجازه سیر و گردش در تمام بهشت به او داده میشود. پردهها کنار رفته، به وجه خدا نظاره میکند.
🔶۲. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از شخصی شنید که در دعا میگوید: «اسئلک خیر ما تسئل؛ خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست میشود به من عطا کن». حضرت فرمود: «اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید می شود».
🔶۳. در روایت آمده است: بالاتر از هر نیکی، نیکوتری هست، مگر شهادت که هرگاه شخصی شهید شود، بالاتر از آن، خیری متصوّر نیست.
🔶۴. در روز قیامت، شهید، مقام شفاعت دارد.
🔶۵. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در قیامت، لغزشهای شهید به خودش نیز نشان داده نمی شود».
🔶۶. شهدای صف اوّلِ حمله و خط شکن، مقامشان برتر است.
🔶۷. مجاهدان از دری مخصوص وارد بهشت میشوند؛پیش از همه به بهشت و در بهشت، جایگاه مخصوصی دارند.
🔶۸. بهترین و برترین مرگ ها، شهادت است.
نزد خداوند هیچ قطره ای محبوب تر از قطره خونی نیست که در راه خدا ریخته شود.
🔶۱۰. در قیامت، شهید سلاح به دست، با لباس رزم و بوی خوش به صحنه میآید و فرشتگان به او درود میفرستند.
🔶۱۱. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با داشتن دهها فضیلت اختصاصی، تنها وقتی که در آستانه شهادت قرار گرفت، فرمود: «فزت و ربّ الکعبة». او نخستین کسی بود که ایمان آورد، در جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید، برادر پیامبر شد، تنها خانه او به مسجد النبی راه داشت، پدر امامان و همسر زهرا علیها السلام بود، بت شکن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلین افضل شد؛ امّا در هیچ یک از موارد مذکور، این جمله را نفرمود.
#دعای_عهد
#استاد_قرائتی
📚زندگی مهدوی در سایه ی دعای عهد
#ادامه_دارد...
🌺أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیڪْ ألْفَرَجِِِ 🌺
کانال
@shahidmostafamousavi
🔴 دروغی دیگر از باند اسدبیگی و رفقا
✍️ #رها_عبداللهی
🔹 بیش از سه ماه است حقوق و حق بیمه کارگران هفت تپه پرداخت نمی شود و کارگران طی یک ماه گذشته فقط امروز و فردا می شنوند. حالا یازده روز است این کارگران، ناامید از وعده و وعیدها اعتصاب کرده اند که البته با هوشیاری اجازه نداده اند اعتصاب موجب تعطیلی شرکت که همان خواست باند اسدبیگی برای فشار به قوه قضاییه است، بشود.
🔸 در این مدت استاندار و شورای تامین نشان داده اند اراده ای برای حل این مشکل ندارند و مثل موارد مشابه دست روی دست نظاره گر تبدیل شدن این مشکل به بحران هستند.
✅ دادستان اهواز نیز به عنوان دادستان ناظر از سوی رئیس قوه قضاییه چند روزیست پیگیر پرداخت حقوق کارگران است که هنوز نتیجه قابل مشاهده ای از این پیگیری ها حاصل نشده.
🔹 در این میان یک دروغ بزرگ از طرف خانواده اسدبیگی مطرح و از زبان کسانی مثل فرماندار شوش تکرار شد. دروغ بزرگ مسدود بودن حساب های شرکت به خاطر برگزاری دادگاه، تنها بهانه ای برای پیچیده کردن ماجرای هفت تپه است.
1️⃣ در شرایطی که اساسا دلیل آزاد بودن اسدبیگی مسدود نشدن حساب ها، پرداخت حقوق کارگران و به اصطلاح به هم نخوردن اوضاع شرکت است، دروغ مسدود بودن حساب ها چه می گوید؟
2️⃣ اگر حساب های شرکت فعال نیست، پس خرید و فروش ها و اجاره زمین های شرکت از چه طریقی انجام می شود؟!
3️⃣ اصلا اگر پرداخت نشدن حقوق به خاطر بلوکه بودن حساب ها و برگزاری دادگاه است، چرا حقوق فروردین و اردیبهشت کارگران پرداخت نشده؟ مگر نه اینکه اولین جلسه دادگاه اول خرداد برگزار شد؟
4️⃣ عدنان غزی فرماندار شوش چگونه با خبر دادن از تلاش برای رفع انسداد حساب ها در زمین باند اسدبیگی بازی می کند و به این دروغ ها پر بال می دهد؟!
🔸 غزی همان کسی است که در دادگاه اتهامات ارزی، رستمی گزارش دروغی را از طرف وی برای اثبات مشغول به فعالیت بودن خط تولید رب گوجه و زغال به دادگاه ارائه کرد و نشان داده همه جوره هوای اسدبیگی و شرکایش را دارد؛ درحالیکه هنوز هیچ خبری از راه اندازی این خطوط تولید نیست و این هم یک دروغ دیگر است.
💢 ادامه اعتصاب می تواند تحقق همان تهدید اولیه «برخی» اشخاص ذی نفوذ مبنی بر به هم ریختن هفت تپه در صورت برگزاری جلسات محاکمه اسدبیگی باشد! همان کسانی که این روزها با سکوت مرموزی ناظر ظاهرا بی طرف ماجرا هستند!
ماه پشت ابر نمی ماند!
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیلهای روز 👇
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🛑جوابیه دکتر ستار هدایتخواه(نماینده دو دوره در مجلس شهر یاسوج) به نامه خوئینی ها/چرا آدرس عوضی به مردم می دهید و شجاعت ندارید به صراحت اعتراف کنید که این شرایط معلول تفکر اصلاحات و اسلاف و اخلاف آن است؟/آقای موسوی خوئینیها! بی حیایی هم حدی دارد*
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج ستار هدایت خواه در پاسخ به نامه موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب اسلامی این چنین آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در خصوص نامه گستاخانه آقای سید محمد موسوی خوئینی هابه رهبر معظم انقلاب چند نکته قابل ذکر و توجه همه ملت عزیز ایران به ویژه جوانان مومن و انقلابی است:
۱- این نامه نوعی فرار به جلو، عوام فریبی و سرپوش گذاشتن بر ضعف ها و ناکارآمدی ها و خیانت های تفکری است که پدر معنوی آن آقای موسوی خوئینی ها ست .
۲ -ایشان بی اعتمادی به مدیران، تورم ،کاهش درآمد مردم، مشکلات معیشتی و غیره... را که معلول تفکر و عملکرد دولتهای همسو و همنوا با جریان فکری و سیاسی خودش در بیش از سی سال است به کسی نسبت میدهد که همواره منتقد خیرخواه و گاه معترض مشفق این سیاست ها بوده است .مگر ۸ سال سیاست های اقتصادی دولت میرحسین موسوی بر اساس تفکر سوسیالیستی آقای خوئینی ها که مروج آن بوده است تدوین نشده بود ؟و علیرغم فریاد امام و تاکید رئیسجمهور وقت مبنی بر سپردن امور به دست مردم، همفکران آقای موسوی خوئینیها کمترین وقعی نمی نهادند .
مگر سیاست های دولت سازندگی در مرکز تحقیقاتی که آقای خوئینیها رئیس آن بودند تدوین نمی شد؟
مگر سیاست های دولت اصلاحات، طراح پشت صحنه ان به عنوان پدر معنوی اصلاحات شما نبودید ؟
مگر شما و همفکران تان ۷ سال است که دولت روحانی را بر اساس همان سیاست های اصلاح طلبانه بر مردم مسلط نکرده اید؟
شما که در همه دولتها نقش مستقیم یا غیر مستقیم داشته اید باید پاسخگوی شرایط کنونی باشید یا رهبری مظلومی که همواره دلسوزانه و خیرخواهانه و دردمندانه نسبت به پیامدهای ناگوار روش های اجرایی و مدیریتی دولت های چهارگانه فوق منتقد بوده اند ؟
۲-آقای موسوی خوئینیها! بی حیایی هم حدی دارد. شما این نامه را از باب خیرخواهی ملت وکشور نگاشته اید یا برای خوشامد دشمنان ملت؟
شما به فکر مردم هستید یابه فکر جریان و جناح سیاسی تان که در حال ورشکستگی است؟
به نظر شما دشمنان قسم خورده این ملت از نامه شما بیشتر خوشحال شدهاند یا مردم محرومی که بار سیاستهای غلط و روشهای ناکارآمد اجرایی همفکران شما کمرشان را شکسته است؟
اگر تردید دارید سری به رسانههای صهیونیستی بزنید. مگر ان پیر راحل که شما به دروغ سنگ اورا به سینه می زنید، نفرمود: اگر دیدید که دشمنان برای کسی کف میزنند واز سخنان و مواضع او اظهار خوشحالی می کنند در اوشک کنید؟( نقل به مضمون).
۴ -آقای موسوی خوئینیها شما که به دروغ ادعا میکنید قانون اساسی را قبول دارید مگر قانون اساسی مسئولیت رهبری نظام اسلامی را تعیین سیاستهای کلی نظام ندانسته؟ و مگر رهبری در تعیین و ابلاغ و گاه فراتر از آن بیان راهبردها و راهکارها کمترین قصوری داشته ؟
وظیفه اجرای این سیاست ها طبق قانون اساسی به عهده کیست؟
مگر سیاست های اقتصاد مقاوم
به گزارش فارس ستار هدایتخواه در ادامه افزود؛
مگر سیاست های اقتصاد مقاومتی نسخه نجاتبخش کشور از نابسامانیهای کنونی نبوده ،که سالهاست علیرغم تاکید و پیگیری و اصرار رهبری ،توسط همفکران شماموردبی اعتنایی قرار گرفته ؟و شما که خیرخواه ملت!!! هستید چند بار به دوستان و همفکران تان که همه امکانات برنامه ریزی و اجرایی کشور در دست آنهاست، نامه نوشته اید و از آنها مطالبه اجرای این سیاستها را داشته اید؟
۵- شما چگونه با پررویی ادعا کرده ای که از مبادی و مبانی تصمیمات بی خبری؟ مگر همه تصمیمات اجرایی در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، در پستوهایی که شما و همکارانتان برای مدیریت پشت صحنه دولت های چهارگانه تان(ازموسوی تاروحانی) تعبیه کرده اید، اتخاذ نمیشود؟ این شرایط معلول اجرای مدل های وارداتی شما و دوستانتان است.گاه مدل های سوسیالیستی مطلوب جنابعالی. و گاه مدلهای لیبرالیستی که توسط همان کسانی که شما در دوره ریاست بر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری تکیه زده بودید و با پول بیتالمال بورسیه خارج از کشور کردید تا با آموزش آن مدلها به کشور برگردند و به عنوان متخصص و صاحبنظرو کارشناس ، به طراحی و اجرای آن بپردازند.
چرا آدرس عوضی به مردم می دهید و شجاعت ندارید به صراحت اعتراف کنید که این شرایط معلول تفکر اصلاحات و اسلاف و اخلاف آن است؟
چرا به تعبیر قرآن :اذاقیل لهم لا تفسدوافی الارض قالوا انما نحن مصلحون الاانهم هم المفسدون ولکن لایشعرون.
آقای خوئینیها شما همان کسی هستی که قبل از انقلاب تفاسیر التقاطی و سوسیالیستی تان از آیات قرآن ،فریاد اعتراض امثال شهید مطهری 👇👇👇