eitaa logo
در محضر استاد
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
20 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸امشب و فردا تعلق دارد به حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه؛ سوم شعبان و ولادت آن بزرگوار است. اهل ایمان به چنین ولادتی خوشحال و مسرور می‌شوند، چون می‌دانیم که- گذشته از هر امر دیگر- پیغمبر اکرم با این ولادت فوق‌العاده خوشحال و مسرور شد. شَیعَتُنا مِنّا، خُلِقوا مِنْ فاضِلِ طینَتِنا، یحْزَنونَ لِحُزْنِنا وَ یفْرَحونَ لِفَرَحِنا. خلاصه‌اش این است که شیعیان ما در حزن ما محزون و در سرور ما خوشحال و مسرور هستند. بنابراین روزی است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صدّیقه طاهره سلام الله علیها همه در مثل چنین روزی خوشحال و مسرورند. ما شیعیان که ادعای تشیع می‌کنیم، در این اعیاد بیش از اینها [باید اظهار سرور کنیم] اگرچه شیعیان در ولادت حضرت سیدالشهداء به نسبت اعیاد دیگر- نه به نسبت شایستگی وقت و زمان- بیشتر اظهار سرور و شادمانی می‌کنند. ولی بیش از اینها لازم است که علائم و آثار و نشانه‏‌های این شادمانی در چهره همه ما پیدا باشد و در زندگی ما این علائم و نشانه‌‏ها ظاهر و بارز باشد. 🔸در آن حدیث فرمود: «انَّ لِلْحُسَینِ مَحَبَّةً مَکنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ» یک محبت پوشیده‌‏ای [نسبت به حسین علیه السلام در دلهای مؤمنین هست‏] (مکنون یعنی در آن سرّ ضمیر، در آن ضمیر باطن و ناآشکار)؛ در آن ضمیر ناآشکار هر مؤمنی محبت‏ حسین بن علی علیه السلام هست. البته در ضمیر ناآشکار و آشکار هر مؤمنی محبت پیغمبر خدا هم هست و باید باشد، همین‌طور محبت امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و سایر ائمه هدی؛ ولی قضیه این است که برای بعضی از ائمه جریانهایی پیش آمده است که آن جریانها توانسته لااقل قسمتی از واقعیت آنها را نشان دهد و بارز و ظاهر کند. والّا فرق نمی‌کند، همه آنها نور واحد هستند. امام حسین علیه السلام در قضایا و مسائل عاشورا از وجود مقدسش آنقدر فضائل ظهور و بروز کرد که امکان ندارد کسی واقعاً مؤمن باشد و در عمق دل و روحش امام حسین علیه السلام را دوست نداشته باشد. 🔸روزی پیغمبر اکرم به خانه علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها آمدند. در آن وقت امام حسن و امام حسین دو طفل کوچک بودند. حضرت رسول در آن روز مدتی نشستند و جلسه خیلی خوب و خوشی بود و غذایی تناول فرمودند و خیلی مسرور و خوشحال بودند و همه چنین بودند. بعد رفتند در کنار آن اتاق، ایستادند به نماز خواندن و مقداری نماز خواندند. بعد از نماز حالت دگرگونی برای ایشان پیدا شد که بعد شروع کردند به گریه کردن و گریه زیادی کردند. این امر قهراً سبب بهت و تعجب همه شد که چه شد، جلسه‌‏ای که این همه توأم با سرور و خوشحالی بود، پیغمبر اکرم بعد از نماز یک‌مرتبه به گریه افتادند، علت قضیه چیست؟ 🔸ظاهراً ناقل حضرت امیر هستند. تعبیر عجیبی است. آن ‏طور که یادم می‌آید فرمود: هیچ کدام از ما به خود جرأت نداد که از پیغمبر اکرم علت گریه را سؤال کند.فهمیدیم یک امر تازه‏‌ای است، پیغمبر است و خبر از آسمان و وحی و این‏گونه مسائل. روایت می‌گوید یک وقت امام حسین، همین طفل کوچک، از جا حرکت کرد رفت مقابل جدش که نشسته بود، اول دو پای کوچکش را یکی روی این زانوی جدش و یکی روی آن زانوی دیگر گذاشت. بعد سر جدش را محکم به سینه‌اش گرفت و چسباند. می‌دانید در این حال، وقتی که بدنها با یکدیگر تماس می‌گیرد، یک بچه کوچک، طفل بسیار بسیار عزیز پیغمبر و آن علائقی که پیغمبر دارد، چگونه آن محبتهای پیامبر به جوش می‌آید. دستهایش را هم به سر پیامبر قلاب کرد و چسباند. همین که خوب پیامبر را محکم در بغل گرفت و مطمئن شد که تمام عواطف او را به جوش آورده است، یک‌مرتبه گفت: «یا جَدّاه! ما یبْکیک» پدر جانم چرا گریه می‌کنی؟ علتش را به ما بگو. آنگاه پیغمبر اکرم شرح داد، فرمود: جبرائیل بر من نازل شد و در این حال آینده فرزندان مرا برای من شرح داد و از آن جمله اینکه بر حسین من چه خواهد گذشت و در کجا دفن خواهد شد و بعد قبرش چگونه مطاف زوّار خواهد بود! اینها نشانه‏‌های زیادی است از محبت پیغمبر اکرم نسبت به حسین بن علی علیه السلام؛ لهذا فرمود: «حُسَینٌ مِنّی وَ أَ نَا مِنْ حُسَینٍ، احَبَّ اللهُ مَنْ احَبَّ حُسَیناً» حسین از من است و من از حسینم؛ خدا دوست می‏‌دارد هر کسی را که حسین من را دوست بدارد. 📚 آشنایی با قرآن، جلد 8، صفحه 313 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
مقام حضرت ابوالفضل العبّاس(علیه السلام‏) 🔹مقام جناب ابوالفضل(ع) بسیار بالاست. ائمّه ما فرموده‌اند: «انَّ لِلْعَبّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللهِ یغْبَطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یوم القیامة»، عباس(ع) مقامی نزد خدا دارد که همه شهداء غبطه مقام او را می‌برند. 🔹متأسفانه تاریخ از زندگی آن بزرگوار اطلاعات زیادی نشان نداده؛ یعنی اگر کسی بخواهد کتابی در مورد زندگی ایشان بنویسد مطلب زیادی پیدا نمی‌کند. 🔹 ولی مطلب زیاد به چه درد می‌خورد؟ گاهی یک زندگی یک روزه یا دو روزه یا پنج روزه یک نفر که ممکن است شرح آن بیش از پنج صفحه نباشد، آنچنان درخشان است که امکان دارد به اندازه دهها کتاب ارزش آن شخص را ثابت کند، و جناب ابوالفضل العبّاس(ع) چنین شخصی بود. 📚 کتاب حماسه حسینی، جلد 1، صفحه 339 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
سخنی پیرامون امام زین العابدین(علیه السلام‏) 🔹عبادت امام وجود مقدس زین العابدین(ع) قهرمان معنویت است (معنویت به معنی صحیح آن)؛ یعنی یکی از فلسفه‌های وجودی فردی مثل علی بن الحسین(ع) این است که وقتی انسان خاندان پیغمبر(ص) را می نگرد، می‌بیند معنویت اسلام یعنی حقیقت اسلام، آن ایمان به اسلام تا چه حد در خاندان پیغمبر نفوذ داشته است؛ و این خودش یک مسئله‌ای است. اهل بیت پیغمبر(ص) همه‌شان این چنین‏‌اند. واقعاً عجیب است. انسان وقتی علی بن الحسین(ع) را می‌بیند، آن خوفی که از خدا دارد، آن نمازهایی که واقعاً نیایش بود و واقعاً پرواز روح به سوی خدا بود؛ آری، انسان وقتی علی بن الحسین را می‌بیند با خود می‌گوید این اسلام چیست؟! این چه روحی است؟! 🔹پیک محبت‏ زین العابدین(ع) پیک محبت بود. این هم عجیب است: راه می‌رفت، هرجا بی‌کسی را می‌دید، هر جا غریبی را می‌دید، فقیر و مستمندی را می‌دید، کسی را می‌دید که دیگران به او توجه ندارند، به او محبت می‌کرد، او را نوازش می‌کرد و به خانه خودش می‌آورد. 🔹دعا و گریه امام‏ برای علی بن الحسین(ع) فرصتی نظیر فرصت امام اباعبد الله(ع) پدر بزرگوارش پیدا نشد، اما برای کسی که می‌خواهد خدمتگزار اسلام باشد همه مواقع فرصت است ولی شکل فرصتها فرق می‌کند. ببینید امام زین العابدین به صورت دعا چه افتخاری برای دنیای شیعه درست کرده؟! و در عین حال در همان لباس دعا امام کار خودش را می‌کرد. از هر بهانه‏ای استفاده می‌کرد که اثر قیام پدر بزرگوارش را زنده نگه دارد. آن گریه‌ها که گریه می‌کرد و یادآوری می‏نمود برای چه بود؟ آیا تنها یک حالتی بود مثل حالت آدمی که فقط دلش می‌‏سوزد و بی‏‌هدف گریه می‌کند؟! یا می‌خواست این حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود که چرا امام حسین قیام‏ کرد و چه کسانی او را کشتند؟ این بود که گاهی امام گریه می‌کرد، گریه‌های زیادی. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۹۹ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگداشت سید جمال الدین اسدآبادینقش سید جمال در آگاه کردن ملتهای مسلمان‏ 🔸یک آدم آگاه هم که در میان مردم پیدا شود، میلیونها نفر را آگاه می‌کند. شما ببینید یک سید جمال در صد سال پیش پیدا شد، یک سید تک، هیچ چیز هم نداشت، هیچ وسیله‌ای نداشت. یک طلبه چند سالی در قزوین، مختصری در تهران، چهار سالی هم در نجف تحصیل کرد. سر پرشوری داشت. به فکر آگاه‏سازی ملل مسلمان افتاد. راه افتاد با آن مشکلاتی که مسافرتها در آن زمان داشت. اکثر کشورهای اسلامی را گردش کرد و از نزدیک مطالعه نمود. ایران را که ‏خودش ایرانی بود دیده بود. به ترکیه رفت. آن زمان، دوره عثمانی بود. ترکیه مرکز خلافت اسلامی بود و همه کشورهای اسلامی غیر از ایران که شیعه بود زیر نفوذ ترکیه آنوقت بود، یا جزئش بودند و یا تحت ‏الحمایه‌‏اش بودند. به مصر رفت، مدتها در مصر ماند. سفر مکه رفت، حجاز را دید. به هند رفت، هندوستان را کاملا از نزدیک مطالعه کرد. به افغانستان رفت. همه این کشورهای اسلامی را پا زد، از نزدیک مطالعه کرد و در همه جا هم به افشاگری و بیدارسازی پرداخت. بعلاوه به کشورهای اروپایی رفت، دنیای غرب را شناخت، به مقاصد و نیات دنیای غرب آگاه شد، ریشه دردها را شناخت و آن را در استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد. بیماری روانی مردم را جدایی دین از سیاست دانست. دید عجب فکر خطرناکی را استعمار در میان مردم تبلیغ کرده که دین یک مسئله‌ است سیاست مسئله‌ دیگر، کار دین را به دینداران واگذارید، کار دین جایش مسجد است، دین یعنی در مسجد و معبد بودن، دعا و نماز خواندن؛ میدان سیاست و میدان اجتماع چیز دیگری است. 🔸سید جمال فکر جدایی دین از سیاست را بکلی محکوم کرد، که اسلام دین سیاست است، اسلام دین اجتماع است. پیغمبر اسلام همین قدر که از آن اسارت مکه خارج شد و به مدینه هجرت کرد و یک محیط آزاد پیدا کرد، اولین کاری که کرد این بود که حکومت تشکیل داد و خودش در رأس یک حکومت قرار گرفت. 🔸غرض این که یک نفر با نداشتن هیچ وسیله‌ای توانست به ملتهای مسلمان آگاهی ببخشد. تمام نهضتهای اسلامی که در کشورهای اسلامی رخ داده، مثل نهضت مشروطیت در ایران، انقلاب استقلال در عراق، نهضتهای آزادیبخش در هندوستان، افغانستان، ترکیه، مصر و هر یک از کشورهای عربی، بذرش را سید جمال در صد سال پیش کاشت. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 212 ✳️برای آشنایی بیشتر با شخصیت، افکار و آرمان های سید جمال الدین اسدآبادی به کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر مراجعه شود✳️ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
رهبری نسل جوان 🔸وقتی که می‌گوییم نسل جوان، مقصود حتماً طبقه جوان نیست، مقصود طبقه‏ ای است که در اثر تحصیلات و آشنایی با تمدن جدید دارای طرز تفکر مخصوصی است، خواه پیر باشد یا جوان. اگر خدا نخواسته فکری برای هدایت و رهبری این نسل نشود، آینده بکلی از دست خواهد رفت. ما هنوز این مسئله‌ را جدی نگرفته‌ایم. نسل جوان در نظر ما صرفاً یعنی یک نسل هواپرست و شهوت‏‌پرست، و خیال می‌کنیم با این که به آنها دهن‌کجی بکنیم و چهارتا متلک در روی منبر به آنها بگوییم کار درست می‌شود! 🔸مسأله رهبری و هدایت، از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل، در زمانهای متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت فرق می‌کند و ما باید این خیال را از کلّه خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم. 🔸اولاً باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است. نسل جوان ما مزایایی دارد و عیبهایی. زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد. چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا یعنی ادراکات و احساسات و آرمانهای عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی‌‏اعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلو انحرافهای فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. 🔸باید فکر اساسی برای این انحرافها کرد. فکر اساسی به این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم، دردی که نشانه بیداری است، یعنی آن چیزی را که احساس می‌کند و نسل گذشته احساس نمی کرد. در قدیم سطح فکر مردم پایین بود، کمتر در مردم شک و تردید و سؤال پیدا می‌شد، حالا بیشتر پیدا می‌شود. باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکری‏‌اش پاسخ گفت. تا به دردش یعنی به افکار و ادراکات و احساساتش رسیدگی نشود، نمی‌شود جلو انحرافاتش را گرفت. 🔸ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ چرا در مدرسه‌‏ها قرآن یاد نمی‌گیرند، حتی به دانشگاه هم که می‌روند از خواندن قرآن عاجزند؟ اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کرده‌ایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟! عجبا که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آنوقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست. قرآن در میان خود ما مهجور است و توقع داریم نسل جدید به قرآن بچسبد. اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود قطعاً نسل جدید منحرف نمی شد. 🔸در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو کار باید انجام شود: یکی باید درد این نسل را شناخت. بدون شناختن درد این نسل هرگونه اقدامی بی‏مورد است. دیگر اینکه نسل کهن باید اول خود را اصلاح کند. نسل کهن از بزرگترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است. همه باید به قرآن بازگردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 ده گفتار، صفحه ٢١٢ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا