eitaa logo
شهیده نسرین افضل
588 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
➖ ختم صلوات شهدا ، هرروز به نام یک شهید ختم صلوات و نمازشب برگزار میشود . https://eitaa.com/joinchat/2057961483Ca5de552bc7 ➖پویش ختم صلوات https://eitaa.com/joinchat/708706340Ccf86fef982
💠پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛ 🔸«در بهشت غرفه هایی است که داخل آن از بیرون و بیرون آن از درون نمایان است و در آن افرادی از امّت من اسکان می یابند که سخن شایسته بر زبان می آورند و به اطعامِ طعام می پردازند و سلام را در میان مردم گسترش می دهند و همیشه روزه دارند و شب هنگام که همگان در خوابند، به نماز بر می خیزند.» 📚 نورالثقلین، ج 3 ص 263
حی علی الصلاة ڪسی کہ از دنیا با وضو بمیرد است ... التماس دعا سردار دلها😭 🔹 اذان صبح به افق تهران 🔹 التماس دعای فرج و شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیسیم‌چی گردان حنظله حاج همت را خواست. حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای ضعیف و پر از خش خش … را از آن سوی خط شنیدم که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بیسیم دارد تمام می شود. عراقی‌ها عن‌قریب می آیند تا ما را خلاص کنند. من هم خداحافظی می کنم. حاج همت همانطور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: بیسیم را قطع نکن… حرف بزن. هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن. صدای بیسیم چی را شنیدم که می گفت: سلام ما را به امام برسانید. از قول ما به امام بگویید: همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺟﻨﮕﻴﺪﻳﻢ. ۳۰۰ تن از رزمندگان گردان حنظله درون یکی از کانال‌ها به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می آیند. آنها چند روزو صرفا با تکیه بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و با عطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.
با اتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر مسافرین نظامی بودند راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد. بعد هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود. ذکر می گفت دستانش را به هم فشار می داد و چشمانش را می بست . حدس،زدم به خاطر نوار ترانه باشد. گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه. راننده گفت: نمیشه خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم. برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم. فکری به ذهنش رسید از توی جیبش قرآن کوچکش را درآورد و با صدای زیبا شروع به قرائت آن کرد. همه محو صوت او شدند راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فرمانده لشگری که در وقت بیکاری، کف آشپزخانه را تمیز می‌کرد 🔹️ روایت بسیار جالبی از سرپرست آشپرخانه لشگر که شهید مهدی زین الدین را نمی شناخت و از جانشین لشگر او را به عنوان نیرو طلب می‌کرد
گاهی برای پرواز و اوج گرفتن باید برای انجام کار خیر یا گرفتن دستی خیلی پایین بیایید...! 📚: (خاطرات شهید مدافع حرم رسول خلیلی🕊)
ای مردم،از شما میخواهم شبهای جمعه که بر مزار شهدای اسلام می روید قدری در فکر فرو روید و ببینید چه کسانی و برای چه هدفی اینجا آرمیده اند.زندگینامه و وصیتنامه‌ی این شهیدان را مطالعه کنید.همانطور که امام امت میفرماید:(این وصیت نامه‌ها انسان را می لرزاند.)
شهدا شرمنده‌ایم
کاش میشد امروز 🌤را میهمان لبخند نگاه شما باشیم ؛ که یک تبسم از " أحیاءٌ عندَ رَب" ، "حَبلُ‌اللهِ‌المَتین" أموات متنفّس دنیاست. 🕊 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا