eitaa logo
شهیده نسرین افضل
553 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
13 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
16.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قاسم سلیمانی از زبان رسانه ها و شخصیت های سیاسی جهان (قبل از شهادت)
@Maddahionlin4_6005927845472241705.mp3
زمان: حجم: 6.02M
مهدی_رسولی بوی میدهد باغ شهادت نور خدا وقتی به سیمای شهید است
حضرت آقا❤️ شهادت بالاترین پاداش و مزد فی سبیل الله است. سخنی از پیامبر رامینویسم که می فرمایند:شهیدهفتادنفراز بستگان خود را شفاعت می کند عصرتون شهدایی
1.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️مداحی یکی از کودکان در جبهه❤️ جسمش کوچکه اما روح بزرگی داره🌷 با این سن کم رفته برا وطن 🇮🇷 و ناموسش بجنگه اون وقت یه عده میان پرچم کشوری که برای ایستادنش کلی جوان رفتند و شهید شدن رو آتیش 🔥 میزنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷👊 سرود دانش آموزی حماسه 🔰سالروز و میثاق با رهبری
💠رهبر معظم انقلاب: 🔸من توصیه‌می‌کنم  را تا آنجایی که می‌توانید بخوانید،ولو یک وقتی هم نتوانستید، مثلاً را بخوانید، ترک نشود؛ 🔸یعنی دنبال کنید اینها را، اینها خیلی اثر می‌گذارد، می‌دهد به شما و آن وقت این نورانیّت، به شما کمک می‌کند در پیدا کردن راه.
حی علی الصلاة 🎐 | 🏷 در قنوت نماز هایش می‌خواند : اللّٰهم اَخرِج حُب دُنیا مِن قَلبی...! نمی‌خواست ذره ای از دنیا در قلبش باشد..؛ شهید شد..!((:💔 اذان صبح به افق تهران
❤️ 🌹 رضا بی­‌نهایت صبور بود، وقتی بحث‌مان می‌شد، من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم، می­‌رفت سمت در، چون می‌دانست طاقت دوری‌اش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه‌ای از من دور باشد، او هم نقطه‌ضعف‌ام را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم، روی پله‌ی جلوی در می‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود. 🌸 شهید رضا حاجی‌ زاده ✍🏻 راوی همسر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند. یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد؛ گفتند: «بیا!» 🔹گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!» چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا