🌹 ۱۹ دی سالگرد عملیات کربلای ۵
فرماندهی معظم کل قوا امام خامنه ای :
#شبهای_عملیات_کربلای۵ شبهای قدر اين انقلاب است و اُنس با آن باعث وارسته شدن می باشد ، هر کس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد ،
لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگه داریم.»
#عمليات_کربلای_۵ در ساعت یک و سی دقيقه بامداد ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ با رمز « يا زهرا ( سلام الله عليها») آغاز شد .
رزمندگان بافاصله ۱۴ شب از عظیم ترین و پیچیده ترین موانع جنگهای دنیا باید عبور کنند.
آری در عظمت عملیات کربلای پنج همین بس که حضرت آقا فرمودند :
هر کس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد .
#شلمچه محل تجمع فرشتگان و ملائک هست ، شلمچه محل عروج انسانهای کامل به عند ربهم یرزقون است .
شلمچه و ما ادراک شلمچه؟!
گرامی میداریم یاد و خاطره شهدا و رزمندگان دریادل عملیات کربلای پنج را.
بنیاد شهید و امورایثارگران شهرستان کبودراهنگ همدان
🌹🌹🌹🌹
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ساعت...زمان وداع با شلمچه.....
حال غروب افتاب
#شلمچه♥️
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا
💢 #یاد_یاران
📽 آلبوم تصویری از عکس های زیبا و خاطره برانگیز فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران ، سردار غواص #شهید_محمود_سهرابی با نوحه ای بسیار شنیدنی
🎙... نمیره یادم ، صفای جبهه
هوای جبهه ، شبای جبهه
خوشا به حال شهیدا
تا کربلا پر کشیدن
وقتی می خواستن جون بدن
حضرت زهرا رو دیدن
🌸 نامش جاوید و یادش گرامی
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، دانشجوی بسیجی ، سردار غواص #شهید_محمود_سهرابی از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج ، منطقه عملیاتی #شلمچه در کسوت فرمانده گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد.
🌺 نامش جاوید و یادش گرامی
اللهم ارزقنا شهادت ❤️
#شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خستـه ایم...
دلتنگـــ دیار عاشقــان.... 💔
#شلمچه
#مدیون_شهدا_هستیم
#گردان_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
https://eitaa.com/shahidnasrinafzall
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله»
امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در #شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»
راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید
فرازی از وصیت نامه شهید:
"خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...
#مدیون_شهدا_هستیم
#گردان_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 در ایام محرم و #عزای_حسینی بسر می بریم
دیروز شهادت امام سجاد؛ حضرت زین العابدین (غ)
🕌 پیش به سوی کرببلا 🚩
📽 فیلمی خاطره انگیز از منطقه عملیاتی #شلمچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج
🎤 با نوحه ای شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🎙 ای در بازویت قدرت ثارالله
وی در گلویت فریاد روح الله
پیش به سوی کرببلا
ای جلوه ی آیه ی فضل الله
رزمنده ی اسلامی ای جندالله
پیش به سوی کرببلا
ای تشنه ی دیدار روی حسین
ای واله و شیدای کوی حسین
شد موسم هجرت به سوی حسین
بهر دیدار با شهیدان شو مهیا
پیش به سوی کرببلا...
#جنگ_تحمیلی
#رزمندگان_اسلام
#مدیون_شهدا_هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ذلت_نمی_پذیرم
📽 فیلم / صحنه های چ از عملیات عاشورایی #کربلای_پنج در منطقه غرقه به خون #شلمچه
🎤 همراه با اشعار حماسی #حاج_صادق_آهنگران
🎙... گر با لبان تشنه در کربلا بمیرم
ذلت نمی پذیرم
نهضت ادامه دارد زینب شود سفیرم
ذلت نمی پذیرم
🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#دفاع_مقدس
#مدیون_شهدا_هستیم
#گردان_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
| گفتگوی بسیار زیبای شهید سروری با خداوند |
📌 مجنونی که تاب و تحمل در قفس دنیا را نداشت..
🔹 فرازی از مناجاتنامه شهید حسن سروی با بهترین رفیق و معشوق خود
◇ سلام علیکم بما صبرتم
خدمت بهترین رفیقم سلام عرض می کنم، رفیقی که در تمام حالات و در تمام بوته های زندگی ام در کنار من بوده، کمک می کردی، من بی وفا نمی دانستم.
◇ خدایا دوست دارم فدایت شوم، دوست دارم عاشقت شوم، دوست دارم تمام وجودم تو باشی، دوست دارم بپیمایم تا بهشت و نظر کنم به وجه الله،
◇ اما مانعی وجود دارد که به معشوقم برسم و آن مانع #نفس است.خدایا ممنونم. معشوقم ،کمکم کن تا بر این نفس مسلط شوم.
«فرشتهیگلآلود»
#بسیجی_شهید_حسن_سروی
#شهادتکربلای۵
#شلمچه
#گردانکمیل
#لشگر۲۷محمدرسولالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹توصیف ویژگیهای خاک پاک و مقدس #شلمچه
🌷از زبان جانباز شهید سید مجتبی علمدار
#مدیون_شهدا_هستیم
🍁
#شهیدی_که_پس_از_۱۷_سال_زنده_شد!!
🥀این ماجرا مربوط میشود به یکی از اعضای کمیته #تفحص_شهدا که در زندگی شخصی خود دچار مشکل مالی میشود و در جریان جستجوی پیکر شهدا به شهیدی برمیخورد که زنده میشود و #قرض_هایش را ادا میکند!!
#نقل_از_برادر_شهید
#می_گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از #تجار_بازار_تهران..
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ #محمد_رسول_الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم..
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان… بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم..
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از #یاد_خدا شاد بود و زندگیمان، با #عطر_شهدا عطرآگین.. تا اینکه..
تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.. آشوبی در دلم پیدا شد.. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم… نمی خواستم #شرمنده_ی_اقوامم شوم…
با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم #شلمچه شدیم..
بعد از #زیارت_عاشورا و #توسل_به_شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی #استخوان و #پلاک_شهیدی نمایان شد…
#شهید_سید_مرتضی_دادگر
فرزند سید حسین… اعزامی از ساری… گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..!
استخوان های مطهر شهید را به #معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم…
قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند…
با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوان های شهیدی که امروز تفحص شده بود به #راز و #نیاز پرداختم…
“این رسمش نیست با معرفت ها… ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم…. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم…” گفتم و #گریه کردم…
دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : « #شهدا! #ببخشید… #بی_ادبی و #جسارتم را ببخشید… »
وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.. هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام… با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده…
لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم… به #قصابی رفتم… خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است… به میوه فروشی رفتم…به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم… جواب همان بود….بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است…
گیج گیج بودم… مات مات… خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته… با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد…
جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم… اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود… #بخدا_خودش_بود… کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود… به خدا خودش بود… گیج گیج بودم… #مات_مات…
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم… مثل دیوانه ها شده بودم… عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم… می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز..؟
نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم… مثل دیوانه هاشده بودم… به کارت شناسایی نگاه می کردم…
#شهید_سید_مرتضی_دادگر…
#فرزند_سید_حسین…
#اعزامی_از_ساری…
وسط بازار ازحال رفتم…
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.آل عمران16
جامعه ایثارگران و جانبازان خراسان رضوی فدائیان حضرت سید علی (سید خراسانی)
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله»
امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (صلی الله علیه وآله والسلم) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در #شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»
راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید
فرازی از وصیت نامه شهید:
"خدایا من شنیدم که امام حسین(علیه السلام) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(علیه السلام) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...
#مدیون_شهدا_هستیم🕊
🌹@shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل تموم شهدا به کام من عسل بذار...
#شلمچه🕊
@shahidnasrinafzall