eitaa logo
شهیده نسرین افضل
573 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اکبـرم در راه دین جــان می‌دهـد ◆ رونقی بر دیـن و قـرآن می‌دهــد بأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی…. @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… 🌷شهیدسیدمجتبی_علمدار @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_دخت_شه_مردانی_جواد_مقدم.mp3
4.71M
دخت شه مردانی معلم قرآنی تو خواهر اربابی تو گوهر نایابی 🔊 🎙 (س)🏴 @shahidnasrinafzall
شهیده نسرین افضل
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• #شهیده_نسرین_افضل که به سوی زنجان حرکت کردیم. کمی اختلا
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• وحشت. من خودم در آن حال قرآن می‌خواندم و گریه می‌کردم. حس می‌کردم همه بی‌اندازه به خدا نزدیک شده‌ایم. ساعت دوازده و نیم وارد شهر مهاباد شدیم. هنگام ورودمان همه با حالت بخصوص به ما نگاه می‌کردند. انگار منتظر ما بودند. روی دیوارهای شهر که نگاه می‌کردیم، شعارهای گروهک‌های منافق به چشم می‌خورد. اصلاً شهر یک حالت خمودی به خود داشت و فقر و بدبختی را از نگاهشان می‌شد فهمید. از در و دیوار شهر خون می‌بارید و با هر نگاه، مثل این بود که پیام شهیدی را می‌شنیدی. بعد از عبور از چند خیابان، وارد سپاه مهاباد شدیم. چند تا از خواهرها به استقبالمان آمدند. توی صحبت‌هایشان متوجه شدیم این‌ها تهرانی و کرمانی هستند و مدتی می‌شود توی منطقه مستقر شدند. ناهار خوردیم و بعد از ظهر جلسه داشتیم. آمدند و برایمان درباره ی اوضاع منطقه صحبت کردند. موارد لازم گوشزد شد. برادر صادق صحبت کرد و گفت: _ برای حضور در مدارس و برقراری ارتباط با دانش آموزها اومدین. حواستون باشه همه ی مردم اینجا از اهل سنت هستن. چیزی نگین که باعث دلخوری بشه. ما باید وحدتمون رو حفظ کنیم. مردم اینجا فقر فرهنگی دارن ... . بعد از اتمام جلسه برادرها رفتند و ما خودمان یک جلسه ب درون گروهی داشتیم. نسرین درباره ی رعایت اخلاق اسلامی صحبت کرد. شب شد. برعکس عصر و حالت ساکت و مرموزی که در شهر حاکم بود، تا نزدیک صبح صدای تیراندازی قطع نشد. قدری وحشت کردیم. تا به حال چنین سر و صدایی نشنیده بودیم. یاد آرامش شبهای شیراز افتادیم. یکی از برادرها آمد و گفت: _ نترسین، اینا از پشت کوها واسه ایجاد فضای رعب و وحشت توی نیروها انقلابی شلیک می‌کنن. می‌خوان احساس ناامنی کنین. به قلم: فریبا طالش پور ناشر: انتشارات فاتحان کپی ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• صداهای وحشتناکی بود که بعدها فهمیدیم خمپاره است.(*) یکشنبه ۲۸/۴ ۶۰(۱۷ رمضان) امروز صبح با بچه‌ها دعا خواندیم و به امام زمان متوسل شدیم. من و فرزانه و معصومه نوحه‌ای خواندیم که چند نفر از جمله مریم غش کردند. نوحه در رابطه با امام زمان بود. بعد از دعا تقسیم شدیم. چند نفر برای استحمام رفتیم و چند نفر هم برای اینکه با خانواده‌ها تماس بگیرند و خبر به سلامت رسیدن مان را بدهند. در مقر سپاه جای مان محدود بود. همان شب آمدند و اعلام کردند: _خواهرا! وسایلتونو جمع کنین و آماده باشین که به محل اسکان تازه‌تون بروید. خوشحال شدیم ساک‌ها را توی ماشینی که در اختیارمان گذاشتند، بار زدیم. *شاید باورش راحت نباشه اما اون شب تنها کسی که ترس نداشت و اصلاً نگران نبود و به بقیه آرامش و تسکین می‌داد، نسرین بود. مدام می‌خندید و می‌گفت: _ داشتین برای استقبالمون نقل و آجیل پخش می کردین؟!. ادامه دارد.. به قلم: فریبا طالش پور ناشر: انتشارات فاتحان کپی ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بر پا مردان خدا همت کنید.. جنگ هست بر تن جامعه عزت کنید.. خیزید از بهر نجات کربلا.. @shahidnasrinafzall