#داستانک
#دکتر_مغرور
بیماری که کلکسیونی از درد و مرض بود به مطب #دکتر مراجعه کرد. نوبتش شد و رفت پیش #دکتر(پزشک).
بعد از سلام شروع کرد به شرح دادن وضعیت و نام بردنِ انواع بیماری هاش. قند، اوره ، چربی بالا، فشارخون، غلظت خون، درد مفاصل، رعشه، ناراحتی پوستی، نارسایی کبد و کلیه و .... تا برسه به استرس و افسردگی و ....
🔻دکتر با تبختر، تفاخر و غرور تمام و لحن تحقیر و تمسخر آمیز حرفش رو قطع کرد و گفت :
شما، پس بگوچه مرضی نداری⁉️
ببین من چقدر بدنم سالمه هیچ مشکلی هم نداره و مثل ساعت کار می کنه.
هیچکدوم از این مشکل هایی که شما داری من ندارم⁉️
تازه ورزش و پیاده روی هم می کنم. درسته ؟
بیمار خیلی بهش برخورد و ناراحت شد.😔
گفت : آخه ، آقای دکتر ... اما حرفش رو خورد و چیزی نگفت. نسخه اش رو گرفت و قرار شد دو هفته دیگه برای ویزیت بیاد پیش همون دکتر.
دو هفته بعد که اومد دید بخاطر فوتِ ناگهانی همون پزشکِ به قول خودش صیح وسالم، چند تا بنر #تسلیت🏴 زدند و یک حجله هم گذاشتند.
عمر دست خداست.
از قدیم گفتند ؛ اجل گشته میرد نه بیمارِ گران. البته بیماران هم باید مراعت کنند.
#نتیجه👇
به دارایی هامون، فرزندان مون، سلامتی مون در مقابل کسیکه اینها رو نداره فخر نفروشیم و تحقیرشون نکنیم.
#چه_کار_کنیم
شاکر همه نعمات باشیم و برای همه اونایی که نعمت سلامتی و عافیت کامل ندارند دعا کنیم
و احساس غرور و خود برتر بینی رو از خودمون دور کنیم.
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari