#گزیده_کتاب_شهیدنوید📚
#شماره_۴۵
#چشم_و_چراغ_خانه_بود
#مدیریت_خانه_دستش_بود👌
#همه_حرفش_را_قبول_داشتیم
💐چشم و چراغ خانه بود. همه دوستش داشتیم. مِنتَی نیست آقاجان ولی ما روغن ریخته را نذر امامزاده "نکردیم." سوگلی خانه را فدای شما کردیم.
کوچک ترین پسرم بود، ولی مدیریت خانه دستش بود. همه حرفش را قبول داشتیم. رضا برادر بزرگترش وقتی به مشکل برمی خورد می رفت توی اتاق نوید و با او مشورت می کرد. خواهرش همین طور. من و مادرش همین طور.
🔸اصلاً خرید وسایل خانه را هم بدون مشورت با #نوید انجام نمی دادیم. حتی وقتی سوریه بود و وسیله ای می خواستیم بخریم عکسش را برایش می فرستادیم. برای ورودی حیاط خانه شمال که موزاییک خریدم، سوریه بود. عکس گرفتم و برایش فرستادم.
همه ی کارهای قبلی خانه را با هم انجام داده بودیم و فقط مانده بود همین موزائیک ورودی. دلم می خواست این آخری را هم باهم انتخاب کنیم. نمی دانستم که دیگر قرار نیست برگردد و روی موزائیک ها قدم بگذارد.
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۱۲
#به_نقل_از_پدر_شهیدنوید
#ابوالشهید_حاج_رحیم_صفری
#نـღویدانه🌷
#شـღیدانه
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#عکس_نوشته📸
#مسلمان_کیست⁉️
🔶 مسلمان کسی است که هم درد خدا را داشته باشد، هم درد خلق خدا را.
استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
«بسم الله الرحمن الرحیم»
📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن
#تنفس_صبح🌞
#طرح_تلاوت_نور
امروز #صفحه_۵۹۲🍃🌸
قرار عاشقی ساعت ۸ 🕗
به وقت امام هشتم 8⃣
#شهیدمدافع_حرم #شهید_اربعین
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#عکس_نوشته_سخنان_پدر_شهیدنوید🌷
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#بازنشر↪️
{حسین جان💔} خجالت می کشم باور کنید وقتی مداح جلسه به من نگاه می کند و #روضه_ی_علی_اکبر شما را می خواند از خجالت آب می شوم. من کجا و شما کجا.
ولی راستش روزی که توی #معراج_شهدا🌹 نشستم کنار #پیکر_نوید، همه روضه هایی که تا آن سن و سال از #علی_اکبر شما شنیده بودم برایم زنده شد.
تازه فهمیدم وقتی این همه سال روضه خوان می گفت که شما کنار پیکر جوان رشیدت نشسته ای وگفته ای :
{یاعلی} عَلَی الدُنیَا بَعدَکَ العَفَا، چه حالی داشتی.😭
تازه نوید من کجا و #علی_اکبر شبه پیمبر شما کجا؟ ولی خُب. ما پدرهای شهدا دلمان به همین خوش است.
به اینکه ذره ای از دریای داغ شما را چشیده ایم. فقط ذره ای.
🔸آن روز توی معراج {شهدا} نمی دانم چرا دلم خواست کنار پیکرش دراز بکشم و بغلش کنم. توان نشستن نداشتم اصلاً.
دستم را انداختم دور کفن پیچ شده اش و با صدای بلند گریه کردم.😭
مثل بچه ای که مادرش را از دست داده باشد. بوسیدمش، قربان صدقه ی قد و بالایش رفتم. منزل جدیدش را تبریک گفتم، چه روزی بود.
#اولین_سالگرد🏴
#ابوالشهید_حاج_رحیم_صفری
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari