🌷 #خاکریزخاطرات
🔔 واکنش شهید ابراهیم هادی به تعریف دخترها از او...
ابراهیم با شلوار و پیراهنِ شیک، و ساک به دست اومد باشگاه. یکی از بچهها بهش گفت: ابرام جـون! هیکلت خیلی جالب شده، توی راه دیدم دو تا دختر پشتِ سرت دارن میان و ازت تعریف میکنن. ابراهیم خیلی ناراحت شد. فرداش با پیراهنِ بلند و شلوار گشاد اومد باشگاه به جای ساک هم یه کیسه پلاستیکی دستش بود. بچه ها گفتند: ما باشگاه میایم تا اندام ورزشکاری پیدا کنیم و لباس تنگ بپوشیم؛ این چه لباسیه پوشیدی؟ ابراهیم گفت: ورزش اگه برای خدا باشه عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره...
👤خاطرهای از زندگی پهلوان شهید ابراهیم هادی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌷 #خاکریزخاطرات
🔔 اتفاقی شگفتانگیز در تشییع شهیدی که عاشق امامرضا علیهالسلام بود
علیعباس خیلی امامرضایی بود. توی دانشگاهِ مشهد پنجرهی اتاقش رو به گنبد حرم باز میشد و مدام به امام رضا(ع) سلام میداد. اونقدر هم میرفت زیارت، که بهش میگفتند: "کبوتر حرم"... شهید که شد پیکرش اشتباهی جای لرستان رفت مشهد... بعداً فهمیدیم تویِ وصیتش نوشته: اگه شهید شدم؛ برا آخرینبار اول پیکرم رو ببرید به زیارت مولایم علی بن موسی الرضا(ع) ... انگار امام رضا(ع) زودتر از ما اومده بود برای عمل به وصیتش. پیکر علیعباس بعد از طواف در حرم ، منتقل شد خرمآباد...
👤خاطرهای از زندگی عارف شهید علیعباس حسینپور
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈