🌷 #هر_روز_با_شهدا_4266🌷
#زنان؛
#سربازان_ناخوانده_جنگاند....
🌷پس از اشغال قصرشیرین توسط نیروهای عراقی در اوایل مهرماه ۵۹، مزدوران عراقی به سمت گیلانغرب که در ۵۰ كيلومترى جنوب این شهر قرار دارد هجوم آوردند. با اشغال روستای گور سفید، من به همراه پدرم و دیگر اهالی روستا بدون اینکه کفشی به پا داشته باشیم یا غذایی با خود برداشته باشیم به طرف ارتفاعات روستای «آوزین» پناه بردیم.
🌷نیروهای بعثی با اشغال روستای گورسفید نزدیک به هشت نفر از اقواممان (از جمله برادر، دایی، عمو، پسردایی، دختردایی، دخترعمو و...) مرا به شهادت رساندند. مراسم خاکسپاری ساعتها طول کشید.
🌷{فردای روز اشغال، نرگس حیدرپور به همراه پدرش برای تهیه غذا به داخل روستا بازمیگردند. هنگام ورود، متوجه حضور عراقیها میشوند اما به دنبال غذا داخل روستا میروند. پس از تهیه غذا، او محض احتیاط «تبری» با خود برمیدارد. در مسیر برگشت، شیرزن گیلانغربی و پدرش با دو نیروی عراقی در محدوده رودخانه آوزین و ارتفاعات مجاور مواجه میشوند.}
🌷....در موقع این حادثه ١٨ بهار از عمرم گذشته بود. در همان آغازین روزهای جنگ شاهد شهادت اقوامم بودم. از آنجا که دچار نگرانیها و ناراحتی شدید ناشی از اشغال کشورم و به شهادت رسیدن عدهای از بستگانم شده بودم، زمانیکه با این دو عراقی برخورد کردیم بدون هیچ درنگی با تبر به آنها حملهور شدم....
🌷یکی از آنها را به هلاکت رساندم و دیگری را هم که به شدت ترسیده بود به اسارت گرفتم و با تمام تجهیزاتش ساعتی بعد تحویل رزمندگان اسلام دادم. ۱۸ ماه آواره بودیم تا اینکه عراقیها عقبنشینی کردند.
#راوى: سرکار خانم نرگس حيدرپور يكى از شيرزنانِ دورانِ دفاع مقدس
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi